مصباح

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

▫️وَمَرَارَةُ الْيَأْسِ خَيْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ

🟠تلخى يأس (از آنچه در دست مردم است) بهتر است از دراز کردن دست تقاضا به سوى آنها

✍منظور از «يأس» در اين عبارت همان نااميدى است که انسان بر خود تحميل مى کند، به گونه اى که راه طلب از ديگران را بر خويش مى بندد. اين کار گرچه تلخ است؛ ولى سبب عزت و شرف انسان مى شود و به همين دليل، امام(عليه السلام) اين تلخى را از شيرينى طلب بهتر مى شمرد.

اين سخن بدان معنا نيست که انسان، تعاون و همکارى با مردم را در زندگى از دست دهد، زيرا زندگى اجتماعى چيزى جز تعاون و همکارى نيست، بلکه منظور اين است که چشم طمع بر اموال مردم ندوزد و سربار مردم نشود و با تلاش، براى معاش بکوشد.

📚 نهج البلاغه،نامه_3۱

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

چرا کسی سوال نمیکند ما چرا باید به کشوری حمله کنیم که به ما حمله نکرده؟

به راستی، چرا هیچ‌کس نمی‌پرسد که چرا صدای شلیک آمریکا، بلندتر از فریاد قربانیان است؟

آمریکا، به نام آزادی و امنیت، اما به قصد نفت و نفوذ و تثبیت هژمونی، کشورها را به آتش می‌کشد. تهدیدی اگر نیست، می‌سازد؛ دشمنی اگر نیست، می‌تراشد. رسانه‌ها آن را “مداخله بشر‌دوستانه” می‌نامند، اما در حقیقت چیزی نیست جز تجارت مرگ.

با این‌همه، در دل همین غرب، هنوز وجدان‌هایی بیدارند—آزادگانی که فارغ از ملاحظات و نگرانی شخصی و امنیتی، در کنار حق می‌ایستند، و زبان بر ظالم می‌دَرَند. هرچند اندک هستند، اما چون فانوس در شب تار، امید را زنده نگه می‌دارند…

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

✍️  جان مرشایمر، تئوریسین برجسته غربی و منتقد صهیونیسم در ظاهر، بار دیگر سخنانی ضد اسرائیلی مطرح کرده، اما به نظر مبرسد در باطن همان سناریوی تحریک ترامپ و توجیه حمله مجدد به ایران را اجرا کرده است که در تحلیل قبلی عنوان شد. 

همان موقع بعضی تحلیلگران ، اظهارات او را نوعی حمایت از ایران تلقی کردند، اما به نظر میرسد ، اتفاقا در نقطه مقابل این تصور تخلیلگران قرار دارد.

ابتدا باید از خود بپرسیم: 

چرا در فاصله‌ای کوتاه و پشت‌سر‌هم، سه پیام کلیدی در رسانه‌های غربی و صهیونیستی پمپاژ می‌شود؟

۱_ مرشایمر می‌گوید ترامپ در نابودی تأسیسات ایران شکست خورده است!

۲_ نتانیاهو ناگهان پرونده کهنه و بی‌خاصیت پیجرها را زنده می‌کند(روز گذشته)

۳_ مرشایمر بلافاصله پس از آن، احتمال ساخت بمب اتم توسط ایران را اعلام می‌کند(امروز)

آیا این فقط یک تصادف است، یا اجرای دقیق یک سناریوی از پیش طراحی‌شده؟

بررسی کنیم:

  اول:

مرشایمر در گفت‌وگوی هفته‌ی پیش، شکست ترامپ در حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را برجسته کرد.

 او با شناختی که از شخصیت خودشیفته و ناپایدار ترامپ دارد، می‌داند چنین ادبیاتی برای تحریک او به واکنش نظامی کافی است. 

رسانه‌های صهیونیستی هم بلافاصله با بازنشر آن، سعی کردند حس یک “وظیفه و اقدام ناتمام” را در ناخودآگاه ترامپ تقویت کنند. این یعنی: تو نتوانستی کاملش کنی، برگرد و کاملش کن!

 دوم:

روز گذشته یکباره، نتانیاهو با بازخوانی داستان تخیلی پیجرها، تلاش میکند اذهان عمومی را برای یک اقدام نظامی جدید علیه حزب‌الله یا دشمنی دیکر آماده کند.

 دیروز در تحلیلی گفته شد تکرار به ظاهر بی موقع این داستان، تنها یک معنا دارد و آن توجیه حمله پیش‌دستانه و کسب مشروعیت روانی برای آغاز جنگ جدید است.

سوم:

و اکنون ضربه نهایی دستگاه رسانه صهیونیستی را با ادعای مرشایمر برای رسیدن ایران به آستانه ساخت بمب هسته‌ای، میبینیم.

 کسی که پیش از این، بارها تأکید کرده بود ایران به دنبال ساحت بمب نیست، حالا با چرخشی نرم و زیرپوستی، روایت ساخت بمب را براب افکار عمومی قابل‌باورتر میکند. 

این تغییر لحن، تنها یک کاربرد دارد:

 آماده‌سازی افکار عمومی غرب برای پذیرش و توجیه یک حمله پیشگیرانه توسط رژیم کودک کش برای حفظ امنیت خود 

در نگاه اول، ممکن است سخنان مرشایمر انتقادی از اسرائیل به نظر برسد؛ اما در واقع، او با هنرمندی، همان پروژه‌ای را جلو می‌برد که تل‌آویو برای توجیه حملاتش به آن نیاز دارد:

 ایران در آستانه ساخت بمب است، ترامپ باید اشتباهش را جبران کند، محور مقاومت تهدید فوری است، پس حمله مشروع است!

این یعنی ورود به فاز جدیدی از جنگ ترکیبی:

جنکی که رسانه‌های صهیونیستی، تئوریسین‌های غربی و جنگ طلبان امریکای حامی صهیونها به شکل هماهنگ، عملیات روانی آن را بر دوش گرفته‌اند.

مسئله دیگر، سکوت معنادار رسانه‌های اصلی آمریکایی در برابر این چرخش موضع مرشایمر است. گویی همه مأموریت دارند این روایت جدید را طبیعی جلوه دهند و ذهن‌ها را برای تصمیم نهایی آماده کنند….

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

💢نباید فلسفۀ فقه را در دل اصول گنجاند، و نه اصول را در دل فلسفه گم کرد

✔️استاد مبلغی:

🔹فلسفۀ فقه و اصول فقه از دو سنخ‌اند؛ از دو ریشه، دو منظر، دو شیوه. یکی ناظر از بیرون است، و دیگری ساکن در درون. یکی دانش درجه‌دوم است که به تحلیل و تأمل در دانش دیگر می‌پردازد، و دیگری دانش درجه‌اولی است که در دل خویش زاینده و زایاست.

🔸اصول از دل فقه برخاسته، با آن رشد کرده،و همچنان در سایۀ آن تنفّس می‌کند. برخلاف فلسفه فقه که از جایگاهی فراتر و بیرون‌تر به آن می‌نگرد و آن را مورد تحلیل فلسفی قرار می‌دهد. در واقع، فلسفۀ فقه، با نگاهی هستی‌شناسانه،معرفت‌شناسانه و غایت‌مدار،بر فقه نظر می‌افکند و می‌پرسد: این دانش اجتهادپایه، چگونه پدید آمده؟ به کجا می‌خواهد برسد؟ با چه مبانی عقلانی و تاریخی ایستاده؟و چه چیزی آن را اعتبار بخشیده است؟ در حالی که اصول فقه، خود را بخشی از فرآیند فقه می‌داند. یک دانش پشتیبان است، نه پرسشگر؛ همدل است، نه منتقد.

🔹نباید فلسفۀ فقه را در دل اصول گنجاند، و نه اصول را در دل فلسفه گم کرد. هر یک در اقلیم خویش زیست می‌کند. هرچند مقصدشان ممکن است گاه‌گاه بر هم افتد، اما راه‌شان، خاستگاه‌شان و کارکردشان متفاوت است. و از همین رو، در شناخت نسبت این دو، نخست باید از “سنخ‌شناسی معرفتی” آغاز کرد.

🔸برخی پنداشته‌اند چون هر دو دانش، دستاوردهایی دارند که در فرآیند استنباط فقهی به کار می‌آیند، پس می‌توان آن دو را در یک سنخ دید یا حداقل از یک طراز دانست. این پندار، هرچند در ظاهر، آراسته به شاهد است، در باطن، آلوده به مغالطه است.

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

بعد از پیروزی در جنگ، قرآن کریم چه دستوراتی به مؤمنین می‌دهد تا فتوحات آنها ادامه پیدا کند؟

۱. در مواجهه با دشمن، پایداری و ثبات‌قدم داشته باشید.

۲. گرفتار غرور و عُجب به قدرت نشوید.

۳. از فرمان‌های ولیّ خدا به صورت هماهنگ و منسجم اطاعت کنید و اختلاف و‌ تنارع ایجاد نکنید.

🍃💖🍃💖🍃