??????????
✍?قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ?
?بگو: خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتى. به هر كس (طبق مصلحت و حكمت خود) بخواهى حكومت مىدهى و از هر كس بخواهى حكومت را مىگيرى و هر كه را بخواهى عزّت مىبخشى و هر كه را بخواهى ذليل مىنمايى، هر خیری به دست توست، همانا تو بر هر چيز توانايى.
?آیه ۲۶ سوره مبارکه آل عمران
?نکته ها?
در تفاسير مىخوانيم كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پس از آنكه مكّه را فتح كرد، وعدهى فتح ايران وروم را به مسلمانان داد. در آن موقع منافقان با تعجّب به يكديگر نگاه مىكردند كه اين آيه نازل شد. گروهى از مفسّران، نزول آيه را در موقع حفر خندق دانستهاند. آن زمان كه پيامبر صلى الله عليه و آله كلنگ را بر سنگ زد واز آن جرقهاى برخاست، فرمود: من در اين جرقهها فتح كاخهاى مدائن ويمن را از جبرئيل دريافت كردم. منافقان با شنيدن اين سخن، لبخند تمسخر مىزدند كه اين آيه نازل شد.
آنچه در اين آيه در مورد اعطاى عزّت و ذلّت از جانب خداوند آمده، طبق قوانين و سنّت اوست وبدون جهت ودليل خداوند كسى عزيز يا ذليل نمىسازد. مثلًا در روايات مىخوانيم:
هركس براى خداوند تواضع و فروتنى كند، خداوند او را عزيز مىكند و هركس تكبّر نمايد، خدا او را ذليل مىگرداند. «1»
قرآن از كسانى كه از غير خدا عزّت مىخواهند به شدّت انتقاد كرده و مىفرمايد: «أيبتغونعِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً»
بنابراين عزّت و ذلّت از خداست، ولى ايجاد زمينههاى آن به دست خود ماست.
?بحار، ج 16، ص 265.
?پیام ها?
1- مالك واقعى تمامى حكومتها خداست. مُلك براى غير خدا، موقّتى و محدود است. «مالِكَ الْمُلْكِ»
2- اكنون كه مالك اوست پس ديگران امانتدارى بيش نيستند و بايد طبق رضاى مالك اصلى عمل كنند. «مالِكَ الْمُلْكِ»
3- اگر انسان مالك مُلك نيست چرا با داشتن آن مغرور و با از دست دادنش مأيوس شود! «مالِكَ الْمُلْكِ»
4- خداوند به هر كس كه شايسته و لايق باشد، حكومت مىدهد. همان گونه كه به سليمان، يوسف، طالوت و ذوالقرنين عطا نمود. «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ»
5- حكومت و حاكميّت، دلبستگىآور است. «تَنْزِعُ الْمُلْكَ» «نزع» به معناى كندن است و نشانه يك نوع دلبستگى است.
6- عزّت و ذلّت به دست خداست، از ديگران توقّع عزّت نداشته باشيم. «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ»
7- توحيد در دعا و عبادت يك ضرورت است. «بِيَدِكَ الْخَيْرُ» در مناجات شعبانيه مىخوانيم: «الهى بيدك لا بيد غيرك زيادتى و نقصى».
8- آنچه از اوست، چه دادنها وگرفتنها، همه خير است، گرچه در قضاوتهاى عجولانهى ما فلسفهى آن را ندانيم. «بِيَدِكَ الْخَيْرُ»
9- سرچشمهى بدىها عجز و ناتوانى است. از كسى كه بر هر كارى قدرت دارد چيزى جز خير سر نمىزند. «بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» نساء، 139.
?تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 493