مصباح

  • خانه 

تربیتی 

27 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

????????????

✍?از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند: در اردوگاه شما را شکنجه‌تان میکنند یا نه؟ همه به آقا سید نگاه کردند ولی آقا سید چیزی نگفت  مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟ ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید . آقا سید باز هم حرفی نزد . پس شما را شکنجه نمیکنند؟ آقا سید بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمیگفت . نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست . افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت:  تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟ آقای ابوترابی برگشت فرمود: ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند .  فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشست روی دو زانو جلو آقا سید و بفکرعمیقی فرورفت  میگفت شما الحق سربازان ?خمینی ?هستید .  

سید آزادگان ?مرحوم مغفور خلد آشیان حاج آقا ابوترابی?  

 یاد شهدا، رزمندگان، ایثارگران، جانبازان و آزادگان سرافراز را گرامی می داریم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد “صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین"?

 غفرالله لنا و لکم ?

 نظر دهید »

تربیتی 

27 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

????????????

✍?یادم می‌آید یکسال پا روی زمین کوبیدم که من بلبل می‌خواهم از من اصرار از پدرم انکار که باید خودت بزرگش کنی ها گفتم باشه گفت مسئولیت دارد باید قبول کنی ها قبول کردم خرید!!!

از فردای آن روز صبح زود باید از خواب

بیدار می‌شدم و قبل از خوردن صبحانه

خودم به بلبلم غذا می‌دادم

خسته‌ام کرده بود گاهی حتی زمان

صبحانه خودم را برایش خرج می‌کردم

و خودم گشنه می‌ماندم

درک نمی‌کردم چرا روزهائی که من خوابم

می‌آمد یا نبودم پدرم اینکار را انجام نمی‌داد

و با عذاب وجدان گشنگی کشیدن بلبل

تنهایم می‌گذاشت یک روز که فراموش کرده بودم برایش غذا بگذارم به محض دیدنم سوت میزد و خودش را به قفس می‌کوبید طوری که اشکم درآمد حسابی شرمنده‌ام کرده بود

به پدرم نگاه کردم جوری که انگار او مقصر است اما تنها جوابی که گرفتم این بود که دوست داشتن به همین سادگی‌ها نیست باید مسئولیت دوس داشتنت را قبول کنی‌ نمی‌توانی دیگران را بگذاری مراقبش باشند هیچکس برایش تو نمی‌شود

یا چیزی را دوست نداشته باش

یا در مقابلش احساس وظیفه کن

این داستان زندگی خیلی از ماست:

دوست داریم در قفس می‌اندازیم 

و بعد رهایشان می‌کنیم به امان خدا

یا در بهترین حالت

مسئولیتش را گردن بقیه می‌اندازیم

همین است که بعد از چند وقت

پرنده‌هایمان می‌میرند

و گلدان‌هایمان پژمرده می‌شوند

مراقب آدم‌هائی که دوستشان دارید باشید

یا شروع به دوست داشتنشان نکنید

یا مسئولیتشان را تا آخر قبول کنید

سخت است اما بزرگتان می‌کند.

 نظر دهید »

تربیتی 

27 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

????????????

✍?خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت (ره)

?این طرف حیاط، کنار حوض یک درخت انار بود. کنار انار، بوته گل محمدی. آن طرف حیاط هم ?یک درخت خرزهره بزرگ که مدام گل‌برگ‌هاش می‌ریخت؛

? و یک نفر باید هر روز جارو ‌به دست، به داد حیاط می‌رسید.

جمعه بعد از روضه داشت کنار حوض وضو می‌گرفت.

? گفتم: آقا! اجازه بدهید این خرزهره را ببُریم. درخت میوه که نیست؛ فقط حیاط را کثیف می‌کند. 

❤️با مهربانی و خنده گفت: نه! این را علی آقا (فرزند ایشان) کاشته؛ نباید بِبُرید. مهربانی، از چشم‌هایش می‌بارید.

?به شیوه باران، ص45

 نظر دهید »

تربیتی

27 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

????????????

✍?کارت بانكيم رو به فروشنده دادم و با

خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه

ولى در كمال تعجب دستگاه پيام داد:

موجودى كافى نمی‌باشد!

امكان نداشت خودم می‌دونستم كه

اقلاً سه برابر مبلغى كه خريد كردم

در كارتم پول دارم!

با بی‌حوصلگى از فروشنده خواستم

كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد:

رمز نامعتبر است

اين بار فروشنده با بی‌حوصلگى گفت:

آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد

پول نقد همراهتون هست؟!

فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون

گذاشتين كلاً سوخته

در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله

فروشنده در سرم صدا میکرد

پول نقد همراهتون هست؟

خدايا ما در كارت اعمالمان كارهاى

بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم

مثلاً عبادت‌هايى كه کردیم

دستگيرى‌ها و انفاق‌هايى كه انجام داديم

و …

نكند در روز حساب و كتاب بگويند

موجودى كافى نيست

و ما متعجبانه بگوئیم: مگر می‌شود؟

اين همه اعمالى كه فكر می‌كرديم

نیک هستند و انجام داديم چه شد؟!

و جواب بدهند:

اعمالتان را در كنار چيزهائی قرار داديد

كه كلاً سوخت و از بين رفت!

كنار «بخل»

كنار «حسد»

كنار « ريا»

كنار «بی اعتمادى به خدا»

كنار «دنيا دوستى»  و …

نكند از ما بپرسند:

نقد با خودت چه آورده‌اى؟

و ما كيسه‌هایمان تهى باشد

و دستانمان خالى

خدايا از تمام چيزهايى كه باعث

از بين رفتن اعمال نیکمان می‌شود

به تو پناه می‌بریم

 نظر دهید »

اعتقادی 

27 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

????????????

✍?امر به معروف و نهی از منكر در فرهنگ اسلامی، مانند جریان خون در رگ های یك پیكر است و سهل انگاری در این باره، بی رنگ شدن دین و مرگ تدریجی امت اسلامی را در پی خواهد داشت. 

آفریدگار جهان نخستین كسی است كه «امر به معروف و نهی از منكر» كرده است. قرآن كریم می فرماید: «همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان امر می كند و از كارهای زشت و ناپسند و تجاوز به حقوق دیگران نهی می نماید؛ و شما را موعظه می كند باشد كه پند گیرید.»

 یكی از یاوران بزرگ اسلام به نام «عثمان بن مظعون» می گوید: وقتی این آیه شریفه بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نازل شد، من حقانیت اسلام را درست باور كردم و اعتقاد به این آیین در دلم جای گرفت. راستی شما نیز فكر كنید، آیا كسانی كه به سعادت و خوشبختی تكامل انسان می اندیشند، می توانند برای سعادت و به روزی انسان سخنی بهتر و ارزنده تر از این كلام ارائه دهند؟ خداوند در قرآن كریم، بهترین ویژگی امت اسلامی را انجام امر به معروف و نهی از منكر دانسته است، چنان كه می فرماید: «شما بهترین امت هستید كه به سود انسانها آفریده شدید (چه این كه) امر به معروف و نهی از منكر می كنید…» 

در نتیجه، امت اسلامی را ملزم به انجام آن دو فریضه بزرگ نموده و می فرماید: «باید شما امتی باشید كه به اسلام می خوانید و امر به معروف و نهی از منكر می كنید.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 260
  • 261
  • 262
  • ...
  • 263
  • ...
  • 264
  • 265
  • 266
  • ...
  • 267
  • ...
  • 268
  • 269
  • 270
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس