?????????
از «آقامون جنتلمنه» تا «سلام فرمانده»:
حرمت موسیقی ذاتی نیست
حرمت موسیقی از دو حیث بود
1- بهره گیری نظام طاغوتی از ابعاد حماسی موسیقی به منظور بعث و تحریک مردم در جهت کلان پروژه طاغوتی خود
2- بهره گیری نظام طاغوتی از ابعاد لهو و لعب موسیقی به منظور سرگرم کردن مردم و ایجاد غفلت از سبیل الهی و ظلم عقیدتی و عملی که به آنها می کردند
در بحث اصول فقه موضوعی داریم با عنوان الغای خصوصیت
یعنی اگر خصوصیتی از موضوعی برداشته شود آن موضوع حکمش تغییر می کند.
ذات موسیقی می تواند در دو جهت به کمک نظام اسلامی بیاید.
1- برای بعث و تحریک حماسی مردم جهت دستیابی به کلان پروژه الهی
2- توجه دادن آنها به مسیر الهی و سبیل الرشد در مقابل سبیل الغی
اینجاست که متوجه حرف امام می شویم که اگر این موسیقی از نظام طاغوتی پخش شود، حرام است اما اگر از نظام اسلامی پخش شود حلال است. چون ایشان به عنوان یک فقیه متوجه این خصوصیت و الغای خصوصیت مذکور هستند.
ای کاش جریان سنتی حوزه علمیه متوجه تاثیرگذاری موسیقی، سینما، تئاتر، نقاشی و سایر هنرهای روز باشند هنری که به خودی خود حرمتی ندارند و می توانند قالب انتقال مفاهیم بلند درون نظام اسلامی قرار گیرند.
ای کاش متوجه بودند که با تصویرسازی از اهل بیت می توان شخصیت سازی و اسطوره سازی از اهل بیت را در ترازی جهانی قرار داد و همه مردم تصویر رشادت و شهادت و معرفت و بزرگی ائمه در ذهنشان نقش بندد.
نمونه اش سرود سلام فرمانده که اینروزها نه فقط در بین خانواده های مذهبی و نه فقط در بین ملت ایران بلکه در هر کوی و برزن زمزمه یِ زیر لب بچه ها و حتی بزرگترهاست.
اینک حتی در ورزشگاه های ما هم جمع خوانی این سرود بین هواداران تیمها شکل گرفته است.
اگر اینگونه بیاندیشیم نه اسیر جریان روشنفکری حوزه می شویم که سراغ تساهل و تسامح و اسلام رحمانی برویم و بگوییم همه نوع موسیقی حلال است و نه اسیر تحجر و عصبیت حوزه سنتی می شویم که همه چیز را حرام بدانیم حتی تشکیل حکومت در زمانه غیبت را…
و ای کاش جریان روشنفکری و جریان انقلابی ما هم متوجه می شد که
نه هم خوانی های “آقامون جنتلمنه” مولفه و شاخصی برای دین زدایی و ضدیت با انقلاب و رهبری است
نه این هم خوانی سلام فرمانده را باید شاخصی بر دینداری و انقلابی گری و طرفداری از نظام لحاظ و مصادره کرد.
دینداری و بی دینی دو ساحت “حماسی” و “آگاهی” دارد که به هردو نیازمندیم.
اما با سنجش ساحت حماسیِ بی دینی، دینداری جامعه را محک نمی زنند کما اینکه با سنجش ساحت حماسی دینداری همنمی توان اینگونه برخورد کرد.
لذا نه با یک غوره سردی کنیم نه با یک مویز گرمی
اما از قالب هنر برای انتقال مفاهیم و تقویت بُعد حماسی جامعه غافل نباشیم و قدری به مانند امام و رهبری یا جریان عاقلانه یِ حوزه انقلابی فکر کنیم نه به مانند جریان سنتی و سکولار
? حجت الاسلام دکتر محمدعلی رنجبر