مصباح

  • خانه 

معرفتی 

16 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

???♥️???♥️???♥️

✍?گاندی:

من نهضتم را مدیون حسین بن علی (ع) هستم و من چیز تازه ای برای مردم هندوستان به ارمغان نیاورده ام.

? چارلز دیکنز (نویسنده انگلیسی):

اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته های دنیایی خود بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند. پس عقل چنین حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری کرد.

? جرجی زیدان، نویسنده لبنانی:

پس از رحلت پیامبر(ص)، حب جاه و مال بر فضایل اخلاقی فائق آمد و افکار و آرای آل علی(ع) در میان چنان مردمی بی اثر ماند. چنانکه مردم کوفه به خاطر جاه و مال بیعتی را که با امام حسین(ع) بسته بودند، در هم شکستند و به این نیز اکتفا نکرده و او را کشتند.

 ?توماس مان، متفکر آلمانی:

اگر بین فداکاری مسیح و حسین(ع) مقایسه شود حتماً فداکاری حسین پرمغزتر و باارزش تر جلوه خواهد نمود. زیرا مسیح روزی که آماده برای فدا شدن گردید زن و فرزند نداشت و در فکر آنان نبوده که بعد از او به چه سرنوشتی دچار خواهند آمد. امام حسین(ع) زن و فرزند داشت و بعضی از آنها کودک خردسال بودند و احتیاج به پدر داشتند.

?کورت فریشلر، مورخ بزرگ آلمانی:

امام حسین(ع) در فداکاری قدم را از حدود فدا کردن خود برتر نهاد و فرزندانش را هم فدا کرد… تصمیم ثابت حسین(ع) برای فداکاری مطلق نه ناشی از لجاجت بود نه معلول هوا و هوس و او با پیروی از عقل مصمم شده بود که به طور کامل فداکاری کند تا اینکه مجبور نشود بر خلاف عقیده و آرمان والای خود به وسیله سازشکاری با یزید بن معاویه و زندگی ادامه دهد. می دانیم که حسین(ع) خود را برای کشته شدن آماده کرده بود. و او عزم داشت خویش را فدا نماید چرا توقف نکرد تا به قتلش برسانند و چرا دائم اسب می تاخت و شمشیر می انداخت… حسین(ع) دست روی دست گذاشتن و توقف برای کشته شدن را دور از مردانگی و جهاد در راه عقیده و آرمان خود می دانست. در نظر حسین(ع) در همانجا توقف کردن و گردن بر قضا دادن تا این که دیگران نزدیک شوند تا او را به قتل برسانند خودکشی محسوب می شود. یک مرد دلیر و با ایمان خودکشی نمیکند.

? توماس کارلایل، دانشمند بزرگ انگلیسی:

بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق و باطل روبرو می شوند اهمیت ندارد. پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت موجب شگفتی من است.

? تندن اندیشمند هندی:

قیام کربلا معدل بشریت را بالا برد و سطح آن را ارتقا بخشید.

? آنتوان بارا (دانشمند مسیحی سوری):

اگر بگویم حسین (ع) چراغ اسلام است کم گفته ام، اگر بگویم که او زره اسلام است کم گفته ام، بهترین جمله ای که می توانم بگویم این است که او وجدان تمام ادیان در تمام تاریخ است.

? واشنگتن ایروینگ(مورخ آمریکایی):

برای امام حســـین ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد،لیکن مسوولیت پیشوایی مسلمین اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلیفه بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت، در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده…روح حســـین فنا ناپذیر است؛ای پهلوان من و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، حســـــین!

 ?پرفسور ادوارد براون (شرق شناس انگلیسی)

آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود آغشته به حزن و اندوه نگردد؟

حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند… هر کس اندکی حس در نهاد خود داشته باشد نمی تواند از این غصه غم انگیز متاثر نشود.

 نظر دهید »

تاریخی

16 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

?♥️???♥️???♥️???

✍?در روز تاسوعا، خیمه های أبا عبدالله سلام الله علیه را محاصره کردند?

▪️تَاسُوعَا یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحُسَیْنُ وَ أَصْحَابُهُ رَضِیَ الله عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا ، وَ اسْتَضْعَفُوا فِیهِ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ الله عَلَیْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِیَ الله عَنْهُمْ وَ أَیْقَنُوا أَنْ لَا یَأْتِیَ الْحُسَیْنَ نَاصِرٌ وَ لَا یُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ، بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ.

?امام جعفرصادق صلوات الله علیه فرمودند: تاسوعا روزى است كه امام حسين صلوات الله علیه و ياران ایشان رضوان الله علیهم در كربلا محاصره شدند و آن روز لشكريان شام گِرد هم آمدند و عرصه را بر آن حضرت تنگ کردند . ابن مرجانه و عمر بن سعد لعنهم الله به انبوه لشكر خود خوشحال شدند. در آن روز امام و ياران ایشان را ضعیف نموده و يقين كردند كه هيچ يار و ياورى برای امام نخواهد آمد و مردم عراق ایشان را يارى نخواهند كرد. پدرم فداى آن ضعیف‌ شده‌ی غریب.

?اصول کافی جلد۴  صفحه۱۴۷  حدیث۷

 نظر دهید »

معرفتی 

16 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

??❤️???♥️???♥️?

✍?خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب در مورد عاشورا

روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم.

دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم … موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم ، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد :

ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟

گفتم : استاد که چه عرض کنم ، ولی زرین کوب هستم

خوشحال شد ، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته ، بنده را از نزدیک ببیند ، همین طور که صحبت میکرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ 

چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟

پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین و سنگین ، اما باوقار

می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند

پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟

گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟

گفتم : خب بله ، صددرصد … گفت : ولی من اعتقاد ندارم !

پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟

( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم ) 

گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟

گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه

گفت : یک فال برام بگیر

گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست

بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما

مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید

فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : 

برای خودم نمیخوام ، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟

برای لحظه ای کُپ کردم و مردد در گرفتن فال

حافظ … عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟

با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد .

متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم  : هیچی ، الان

چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : 

?زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

?گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت 

?بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

?یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت 

?رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

?گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت 

?در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

?سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت 

?چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

?جانا روا نباشد خونریز را حمایت

?در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

?از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

?از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

?زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

?ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم

?یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت 

?این راه را نهایت صورت کجا توان بست

?کش صد هزار منزل بیش است در بدایت 

?هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

?جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت 

?عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ

?قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

خدای من این غزل موضوعش امام حسین  و وقایع روز و شب یازدهم نیست ، پس چیست ؟ 

سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده !

بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. 

متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم .

بلند شدم ، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ادب بوسیدم .

گفت معتقد شدم ، معتقد بودم ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد ! 

آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند .

??❤️???♥️???♥️?

 نظر دهید »

اعتقادی 

16 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

???????????

✍?امام صادق علیه السلام فرمودند: 

«آنگاه که اصحاب حضرت امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟ پس خداوند سبحان  نور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمودند: «با مهدی انتقام او را میگیرم»

? اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥

 نظر دهید »

تربیتی 

16 مرداد 1401 توسط مهري قاسمي

???????????

?ثواب یادکردن از امام حسین علیه السلام هنگام نوشیدن آب

✍در روایتی نورانی، داود رقی ملاقات خودش با امام صادق علیه السلام را چنین نقل کرده است:

نزد امام صادق عليه السلام بودم و آن حضرت آب خواست. آنگاه كه آب را نوشيد، اشک ريخت به‌گونه‌اى كه چشمان ایشان غرق اشک شده بود.حضرت رو به من کرد و فرمود: اى داود! خداوند قاتل امام حسين عليه السلام را از رحمت خويش بى‌بهره سازد. 

من هرگز آب سرد و گوارايى ننوشم، مگر آن‌كه امام حسين عليه السلام را به ياد می آورم. كسى نيست كه آبى بنوشد و ياد امام حسين عليه السلام كند و كشنده او را لعن كند، مگر آن‌كه خداوند صد هزار پاداش براى او مى‌نويسد و صد هزار گناه از او پاک مى‌كند و صد هزار مرتبه جایگاه او بالا ببرد. چنين كسى گويى صد هزار بنده آزاد كرده است. او در روز رستاخيز، با سيماى تابان محشور مى‌شود.

?الامالی، ص142، ح7

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 283
  • 284
  • 285
  • ...
  • 286
  • ...
  • 287
  • 288
  • 289
  • ...
  • 290
  • ...
  • 291
  • 292
  • 293
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس