اخلاقی
?????
✍ امام حسن (علیه السلام):
? ألمِزاحُ يأكُلُ الهيبةَ، وَ قَد أكثرَ مِنَ الهيبةِ الصَّامت
? شوخی وقار را کم میکند و فرد ساکت بر هیبت خود میافزاید.
? منبع: بحار الانوار ج۷۵ ص۱۱۳
?????
✍ امام حسن (علیه السلام):
? ألمِزاحُ يأكُلُ الهيبةَ، وَ قَد أكثرَ مِنَ الهيبةِ الصَّامت
? شوخی وقار را کم میکند و فرد ساکت بر هیبت خود میافزاید.
? منبع: بحار الانوار ج۷۵ ص۱۱۳
?????
✍ شش ﮐﻠﯿﺪ ﻃﻼﯾﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ :?
?ﯾﮏ : ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﺎﺛﯿﺮﯼ ﺑﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
?ﺩﻭ : ﻣﺮﺩﻡ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ من رو ﺩﺭﮎ ﮐﻨﻨﺪ.
?سه :ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻟﻄﻔﯽ ﮐﻪ میکنم از کسی ﺗﻮﻗﻌﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﻟﻄﻒ ﺭو ﺩﺭ ﺣﻖ ﺍﻭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ.
?چهار :اونایی ﮐﻪ به من بدی کردن توسط خدا ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ میشن ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﯾﻦ نشم.
?پنج : ﺩﻧﯿﺎ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮ ﺍﺯ اونه ﮐﻪ برای ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ من رو ﺗﻨﮓ کنه
?شش : ﻣﻼﮎ ﻣﻦ، ﺭﻓﺘﺎﺭ خوب با همه آدماس نه مقابله به مثل…
??????
✍ مسلمان شدن پزشک بلژیکی
✨ برای عمل جراحی معده آیت الله العظمی سید محمد هادی میلانی به ایران آمد. بولون، پس از عمل، زمانی که وی در حال به هوش آمدن بود از مترجم خواسته بود عباراتی که وی در حین به هوش آمدن می گوید، را برایش ترجمه کند. معلوم شد آیت الله میلانی در آن هنگام قسمت هایی از دعای ابوحمزه ثمالی را خوانده است و پس از این جریان بود که بولون اسلام آورد و شیعه دوازده امامی شد.
وقتی از وی دلیل این کار و اقدامش را پرسیدند، گفت :تنها زمانی که انسان، شاکله وجودی خود را بدون اینکه بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن است و بنده دیدم که این آقا تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کاتنربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم و دیدم که او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه میکند…. در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است.
پروفسور بلون وصیت کرده بود که در شهر محل دفن آیت الله میلانی(( یعنی مشهد مقدس)) دفع می شود پیکر پروفسور بولون اکنون در مرقد خواجه ربیع در مشهد مقدس است.
?????
✍امام موسی کاظم علیهالسلام:
?? لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِبْ نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَإنْ عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ و إنْ عَمِلَ سیّئاً اسْتَغفَرَ اللهَ مِنهُ و تابَ اِلَیهِ
?? از مانیست کسی که هر روز حساب خود رانکند، پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد، واگر بدی کرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.
? اصول کافی، ج ۴، ص ۱۹۱
??????
✍??چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده میکرد و برای خود چای آماده میکرد. هر بار که او آتشی میان سنگها میافروخت متوجه میشد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است اما دلیل آن را نمیدانست
??چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دستگیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار میداد سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشهای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی میکرد.
??رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: «خدایا، ای مهربان، تو که برای کرمی این چنین میاندیشی و به فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کردهای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم.