تربیتی
?????
✍ بدرفتاری با فرزند، طرد کردن او و غافل شدن از او گرچه خیلی شایع هستند ولی دلیل اصلی عدم شادی خانواده ها نیستند. بخش اعظم شاد نبودن خانواده ها حاصل عملکرد پدر و مادرهای خوش نیتی است که فرزندان خود را مجبور می کنند کاری را که دوست ندارند انجام بدهند. و فرزندان به خصوص نوجوان ترها برای دستیابی و رسیدن به آزادی در برابر تلاش های پدر و مادرشان مقاومت می کنند. سال ها بعد این اختلاف و تعارض بار دیگر نمایان می شود و آن وقتی است که کودکان دیروز، پدر و مادر سالخورده خود را به کارهایی وامی دارند که دوست ندارند انجام بدهند؛ مثل رانندگی نکردن، نقل مکان به خانه آنها و یا رفتن به خانه سالمندان.
چیزی که این تعارضات و اختلاف ها را وخیم تر می کند این است که پدر و مادرها و فرزندان همیشه در دنیای کیفی(تصوری که از همان ابتدا از یکدیگر در ذهن خود شکل داده اند) یکدیگر باقی می مانند. من جواب خوبی برای والدین سالخورده ندارم؛ شاید مسئله آنها بی جواب باشد. ولی هر چه سالمندان و فرزندان در زمانی که سالمندان هنوز روی پای خود ایستاده اند بهتر با هم کنار بیایند، این مشکل دیرتر پیش می آید.
اصل بدیهی نظریه انتخاب در فرزندپروری این است که اگر می خواهی فرزندت شاد، موفق و با تو صمیمی باشد، کاری نکن که فاصله بین تو و او زیاد شود. معنای این اصل بدیهی آن است که اگر می خواهید فرزندانتان با شما صمیمی بمانند از آنها انتقاد نکنید و آنها را تهدید، تحقیر، تنبیه یا تطمیع نکنید. هر چقدر سعی در کنترل کردن دیگران داشته باشید فاصله شما با آنها بیشتر می شود.
?"کتاب نظریه انتخاب. اثر ویلیام گلاسر”