تربیتی
? امام علی علیه السلام می فرماید:
افْضَلُ الاْدَبِ انْ يَقِفَ الاْنْسانُ عِنْدَ حَدِّهِ وَ لا يَتَعَدّى قَدْرَهُ
برترين ادب آن است كه انسان حدّ خود را پاس دارد و از اندازه خويش پا فراتر ننهد.
? شرح غررالحكم ، ج 2، ص 447.
? امام علی علیه السلام می فرماید:
افْضَلُ الاْدَبِ انْ يَقِفَ الاْنْسانُ عِنْدَ حَدِّهِ وَ لا يَتَعَدّى قَدْرَهُ
برترين ادب آن است كه انسان حدّ خود را پاس دارد و از اندازه خويش پا فراتر ننهد.
? شرح غررالحكم ، ج 2، ص 447.
?️از حضرت علی (ع) سوال کردند:
?️️سنگین تر از آسمان چیست؟
فرمود: تهمت به انسان بےگناه.
?️️از زمین پهناورتر چیست؟
فرمود: دامنه حق که خدا همه جا هست و بر همه چیز مسلط است.
?️از دریا پهناورتر چیست؟
فرمود: قلب انسان قانع.
?️از سنگ سخت تر چیست؟
فرمود: قلب مردم منافق.
?️از آتش سوزان تر چیست؟
فرمود: رؤسای ستمکاری که ملت را به خود وامی گذارند و هیچ فکر تربیت آنها نیستند.
?️از زمهریر سردتر چیست؟
فرمود: حاجت بردن پیش مردم بخیل.
?️از زهر تلخ تر چیست؟
فرمود: صبر در برابر نادانها.
✍بنام خالق بی همتا
*برشی از کتاب دنیای سوفی اثر یوستین گردر*
مهمترین چیز در زندگی چیست؟ اگر این سوال را از کسی بکنیم که سخت گرسنه است، خواهد گفت غذا. اگر از کسی بپرسیم که از سرما دارد می میرد، خواهد گفت گرما. و اگر از آدمی تک و تنها همین سوال را بکنیم، لابد خواهد گفت مصاحبت آدم ها. ولی هنگامی که این نیازهای اولیه برآورده شد، آیا چیزی می ماند که انسان بدان نیازمند باشد؟ فیلسوفان می گویند بلی. به عقیده آن ها آدم نمی تواند فقط دربند شکم باشد. البته همه خورد و خوراک لازم دارند. البته که همه محتاج محبت و مواظبت اند. ولی از اینها که بگذریم، یک چیز دیگر هم هست که همه لازم دارند و آن این است که بدانیم ما *_کیستیم و در اینجا چه می کنیم._*
*سلام صبح شما بخیر و تسلیت شهادت امام سجاد ع*
?امام سجاد عليه السلام :
اِتَّقُوا الْكَذِبَ الصَّغيرَ مِنْهُ وَالْكَبيرَ، فى كُلِّ جِدٍّ وَهَزْلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذاكَذِبَ فِى الصَّغيرِ اجْتَرَأَ عَلَى الْكَبيرِ؛
امام سجاد عليه السلام :
از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيزكوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مى كند.
تحف العقول، ص 278
❤️✨مرحوم کافی نقل می کرد که:
?شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم.
?لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
?رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم…
?فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
?آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند…
?وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛
ولو به جواب دادن سوال رهگذری..