مصباح

  • خانه 

عبادی

16 آبان 1399 توسط مهري قاسمي

?????

✍⁨? ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله»?

? رسول اکرم (ص) فرمود:

«ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.»

? رسول اکرم (ص) فرمود:

«در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد، و گفت: به امتت امر کن در بهشت، بسیار درخت نشاء نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است.» گفتم «نشاء بهشت» چیست؟

پاسخ داد: لا حول و لا قوه الا بالله

? امام صادق (ع) فرمود :

هرگاه از قدرتمند، یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید، ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» را زیاد تکرار کنید،

 زیرا این ذکر کلید گشایش هرگونه گرفتاری و ناراحتی است، و گنجی است از گنجهای بهشت.»

 نظر دهید »

معرفتی

16 آبان 1399 توسط مهري قاسمي

?????

✍پیامبر اعظم (ص)فرمودند:

کامل ترین مومنین از نظر ایمان, نیکوترین آنان از نظر اخلاق و بهترین آنان است در برخوردشان با همسرانشان.

?(وسایل الشیعه-ج12 ص56)

?????

امام صادق علیه السلام فرمودند:

۱- به درستی که شیطان, دام هائی دارد که با آن شکار می کند, پس از تورها و دام های شیطان برحذر باشید و دوری کنید.

??????

?(تحف العقول ص 302)

۲- نوجوانان را پیش از آنکه گروه های منحرف, در تربیت آنان, بر شما سبقت گیرند, شما آنان را, (با معارف اسلامی) آشنا کنید.

 بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان تسبقکم الیهم المرجئة 

?(تهذیب الاحکام, ج 8 ص111)

 نظر دهید »

اعتقادی

16 آبان 1399 توسط مهري قاسمي

?????

✍ فارقِلیط کیست؟

? مرحوم فخر الاسلام، مؤلف کتاب «أنیس الاعلام»، ابتدا یکى از کشیش‌های بزرگ و معروف مسیحى بود، اما پس از مدتى پى به حقانیت اسلام برد و چون مردى آزاده بود، مسلمان گردید و چند جلد کتاب نیز در رد مسیحیت و یهود تالیف کرد.

? او مقدمات مسلمان شدن خود را چنین تعریف مى‌‌کرد:

? «وطن من آمریکا است» پدرانم همگى کشیش و از علماى مسیحى بودند.

? از ابتداى جوانى، شوق تحصیل علوم دینى را داشتم، بنابراین سرگرم علوم دینى شدم و کم‌کم مدارج علمى را طى کردم، تا اینکه کوچ کرده و خود را به کلاس درس «پاپ اعظم» رسانیدم.

? در مجلس درس او چهارصد نفر شرکت داشتند و من در میانشان از هوش و استعداد بیشترى برخوردار بودم، به همین دلیل موردعلاقه پاپ شدم، به‌طوری‌که تنها کسى بودم که اجازه ورود به حرم پاپ را داشتم.

? روزى به مجلس درس پاپ رفتم، او نیامده بود، گفتند امروز پاپ مریض ‍ است و نمى‌‌آید، شاگردان خودشان بحث مى‌‌کردند.

? صحبت راجع به کلمه «فارقلیط» بود که این لفظ در «انجیل» آمده است هر کس آن را طورى معنى مى‌‌کرد و چیزى مى‌‌گفت.

? من به دیدن پاپ رفتم، او در بستر افتاده بود، گفتم:

? «به مجلس درس رفتم، شما نیامده بودید، ازاین‌رو به دیدنتان آمدم».

? «پاپ پرسید: در نبودن من هم، مباحثه برقرار بود؟»

? گفتم: «آرى، در مورد کلمه فارقلیط بحث مى‌‌کردیم عده‌‌اى مى‌‌گفتند به معنى «تسلیت دهنده است»، حضرت عیسى فرموده است: «من مى‌‌روم و پس از من فارقلیط مى‌‌آید».

? پاپ گفت: «هیهات، هیچ‌کس خبر از معنى آن ندارد».

? تا این جمله را گفت، من که شیفته جمال بودم، دامنش را گرفتم و از او خواستم که معنى این کلمه را به من بگوید. او گفت: صلاح نیست، زیرا اظهار معنى آن براى تو و من ضرر دارد».

? من اصرار کردم و او را سوگند دادم، پاسخ داد:

? «من این کلمه را به تو مى‌‌گویم، به شرطى که تا وقتى من زنده‌ام آن را فاش ‍ نکنى».

? من پذیرفتم. او گفت:

? «این کلید را بردار و آن جعبه را بازکن، در آن، جعبه‌ای قرار دارد، آن را هم بازکن، در آن کتابى به زبان «شریانى» وجود دارد که هزاران سال قبل نوشته شده است»؛

? وقتى کتاب را برداشتم، گفت: «فلان صفحه را بیاور» آن صفحه را پیدا کردم، دیدم راجع به کلمه فارقلیط بحث کرده است و گوشه‌ای نوشته؛

? «فارقلیط همان حضرت محمد (صلی‌الله علیه و آله و سلم) است».

? پرسیدم «این محمد (صلی‌الله علیه و آله و سلم) کیست؟»

پاپ پاسخ داد: «همان کسى که مسلمانان او را پیامبر مى‌‌دانند».

? گفتم: «پس مسلمانان بر حق هستند؟»

? گفت: «آرى»

? پرسیدم: «پس چرا شما حق را ظاهر نمى‌‌کنید؟»

? پاپ گفت: «افسوس که من در آخر عمرم به این راز پى بردم، اما اگر آن را اظهار کنم، حکومت مرا مى‌‌کشد، به هرکجا روم، حتى در میان مسلمان‌ها حکومت مرا پیدا مى‌‌کند، و به قتل مى‌‌رساند، صلاح من سکوت است، ولى تو جوان هستى، مى‌‌توانى فرار کنى و بروى».

? دستش را بوسیدم و از او خداحافظى کرده و همان روز به راه افتادم، تا اینکه وارد «شهر شام» شدم، لطف خدا شامل حال من شد، مرا به یکى از علماى «شیعه» معرفى کردند.

? به دست او اسلام آوردم و صرف و نحو و منطق و معانى بیان را خواندم، سپس به «نجف اشرف» رفتم و خدمت «سید کاظم یزدى» و «آخوند خراسانى» به مرحله اجتهاد رسیدم، پس‌ازآن براى زیارت آرامگاه حضرت امام رضا(علیه‌السلام) به ایران رفتم».

? در تهران خبردار شدم که مسیحیان چند کتاب در رد اسلام نوشته‌‌اند، خداوند به من توفیق داد که چند کتاب در رد آن‌ها بنویسم و تهمت‌هایشان را پاسخ دهم».

? مرحوم فخر الاسلام، بیست جلد کتاب بابیانی شیرین و لذت‌بخش نوشته است. به‌راستی‌که این تائید الهى در نصرت اسلام است که یک نفر همه تبلیغات مخالفان را باطل نماید.

? تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۴۹

 نظر دهید »

اخلاق معاشرتی

15 آبان 1399 توسط مهري قاسمي

????

✍ ☘ « الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ  » ☘  

  حکمت پنجم نهج البلاغة 

?ادب انسانی در گفتار و رفتار بسان لباسی فاخر و زینتی همواره نو و کهنه ناشدنی است.

?ادب زینتی است برای همه، چه زن، چه مرد، چه‌کوچک، چه بزرگ‌ ونسبت به همه در هر زمان و هرمکان، چه موافق، چه مخالف.

?معیار روابط زیبا و صحیح خانوادگی و اجتماعی و از همه مهمتر در مدیریت و‌ حکومت  ادب است که جلوهٔ زیبای  آن تحمل و آنگاه تفکر در نظر مخالف و نیز رفق و مدار است.

? توهین و تحقیر کجا و تکریم و تعظیم انسان و انسانیت کجا⁉️

خودحق بینی و خودرأیی کجا و تواضع و فروتنی واقعی کجا⁉️

?تا در گفتار و رفتار به فکر انسان ها اهمیت ندهم و تا عملا  به آبرو و شخصیت آنها بها ندهم مزین به زیور ادب نشده ام. 

?از خدا خواهیم توفیق ادب 

بی ادب محروم ماند از فیض رب

 نظر دهید »

معرفتی

15 آبان 1399 توسط مهري قاسمي

????

✍همزیستی قرآنی:

?وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۴۶ عنکبوت﴾

و با اهل كتاب جز با زیباترین شیوه بحث مكنيد مگر با كسانى از آنان كه ستم كرده‏ اند و بگوييد به آنچه به سوى ما نازل شده و آنچه به سوى شما نازل گرديده ايمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم.

?ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ﴿۱۲۵ نحل﴾

با حکمت و اندرز زیبا، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به زیباترین روشی که ممکن است بحث کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر می‌داند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت‌یافتگان داناتر است.

? پس دفاع از باورهای دینی با تمسخر و توهین و تحقیر ممکن نیست?

?قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ﴿۶۴ آل عمران﴾

بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم.

? پس به اسم تاکید بر باورهای مستقل از دیگر ادیان و مذاهب نباید تأکید و‌تفاهم  بر نقاط مشترک را  به فراموشی بسپریم?

?وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۰۸ انعام﴾.

و آنهايى را كه معبودی غیر از خدا را می پرستند دشنام مدهيد تا مبادا كه آنان نیز از روى دشمنى و نادانى، خدا را دشنام خواهند داد. اين گونه براى هر امتى كردارشان را آراستيم. آنگاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، و ايشان را از آنچه انجام مى‌دادند آگاه خواهد ساخت.

? پس مرز بندی دینی و ایمانی  با ناسزا و دشنام محقق نمی شود ?

? لايَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸ ممتحنه﴾

 خدا شما را از كسانى كه به خاطر دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده‏ اند   باز نمى دارد که با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مى دارد

?إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹ ممتحنه﴾

فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مى دارد كه به جهت دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه ‏هايتان بيرون رانده و در بيرون‏ راندن شما با يكديگر متحد‌شدند و هر كس آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمگرانند.

? پس نباید از تعامل و همزیستی با کافران و مشرکان بی آزار سرباز زد?

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 517
  • 518
  • 519
  • ...
  • 520
  • ...
  • 521
  • 522
  • 523
  • ...
  • 524
  • ...
  • 525
  • 526
  • 527
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس