تربیتی
✍حاجت های بزرگ خودتان را از آقازاده های کوچک امام حسین(ع)، حضرت علی اصغر و حضرت رقیه بگیرید…
به حق محمد و آل محمد در ایام حزن آل الله حاجت روا باشید.. ظهور صاحب العصر و الزمان امام زمان(عج) و نابودی کرونا و نجات بشریت از وضعیت بحرانی….
✍حاجت های بزرگ خودتان را از آقازاده های کوچک امام حسین(ع)، حضرت علی اصغر و حضرت رقیه بگیرید…
به حق محمد و آل محمد در ایام حزن آل الله حاجت روا باشید.. ظهور صاحب العصر و الزمان امام زمان(عج) و نابودی کرونا و نجات بشریت از وضعیت بحرانی….
?کشاورزي يک مزرعه بزرگ گندم داشت زمين حاصلخيزي که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
?هنگام برداشت محصول بود شبي از شبها روباهي وارد گندمزار شد و بخش کوچکي از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمي ضررزد.
?پيرمردکينه روباه را به دل گرفت بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
?مقداري پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد.
?روباه شعله وردر مزرعه به اينطرف وآن طرف ميدويد وکشاورز بخت برگشته هم به دنبالش در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.
?وقتي کينه به دل گرفته ودر پي انتقام هستيم بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت بهتر است
ببخشيم وبگذريم …
✍شخصى نزد امام صادق رفت و گفت
من از لحظه مرگ بسيار ميترسم
چــه کنــم؟
امام صادق(ع) فرمودند
زيـارت عاشـورا را زيـاد بخوان..
آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت
عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر
در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟
•{ اَللّهُمَّارْزُقْنیشَفاعَهَالْحُسَیْنِیَوْمَالْوُرُودِ }•
یعنی خدايا شفـاعت حسين علیـهالسلام
را هنگام ورود به قبر روزى من کن…?❤️
خدایا شکرت به من حسین دادی ?
✍ علی ابن مهزیار اهوازی یکی از کسانی بود که سالهای زیادی برای تشرف به محضر حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف تلاش نمود تا جایی که بیست سال بدون وقفه خود را به مراسم حج می رساند به امید اینکه مولایش را زیارت کنداما موفق نمیشد.
سپس بعد از بیست سال تلاش و زحمت ؛ از ملاقات حضرت نا امید شد و به دوستانش خبر داد که امسال به مکه نمی آیم ؛ اما در خواب به او بشارت دادندکه امسال توفیق زیارت حضرتش را پیدا خواهی نمود. برای همین دوباره تصمیم گرفت خود را به مراسم حج برساند و به هر حال به سرزمین وحی مشرف شد.
در طول ایام حج به شدت انتظار میکشید تا ببیند این وعده چگونه محقق خواهد شد اما سفر رو به اتمام بود و خبری از وصال نشد. تا اینکه در پایان سفر جوانی در مسجد الحرام با علی ابن مهزیار قرار گذاشت تا او را خدمت حضرت ببرد .
علی ابن مهزیار اثاثش را جمع کرد و از دوستانش خداحافظی نمود و بدون اینکه دوستانش متوجه شوند ؛ با آن جوان به سوی کوههای طائف راه افتاد.
علی ابن مهزیار به همراه آن جوان ؛ قبل از طلوع آفتاب به خیمه حضرت رسید و بعد از کسب اجازه از محضرشان به خدمت حضرتشان نائل شد.
آن حضرت در بدو ورود فرمودند :
«علی ابن مهزیار! من شب و روز منتظرت بودم تا بیایی، اما نمی آمدی»
علی ابن مهزیار از این جمله حضرت تعجب کرد؛ چرا که فکر می کرد اوست که بیست سال به دنبال آن حضرت بوده است.
اما امام در ادامه فرمودند:
« سه مانع در تو وجود داشت که نمی گذاشت نزد ما بیایی:
بدنبال جمع آوری مال بودی
به فقرا رسیدگی نمی کردی
و صله رحم نیز نمی کردی»
✍️?کتاب رزق ص 96 آیت الله مهدوی
✍آیت الله بهجت (ره):
ما مهمان خدا هستيم؛ در سفره او هستيم، مى بيند ما را، مى داند ما چه كار مى كنيم، مى داند كه ما خيال داريم چه كنيم؛ بهتر از ما مى داند خيالات ما را.
ما يك چيزهايى را خيال مى كنيم و خيال مى كنيم اين خيالات ما واقعيّت پيدا مى كند و آن خيالات واقعيّت پيدا نمى كند [و] خدا مى داند بر عكس است؛ آنهايى را كه خيال مى كنيم واقعيّت پيدا مى كند، واقعيّت پيدا نمى كند و آنهايى را كه خيال مى كنيم واقعيّت پيدا نمى كند، واقعيت پيدا مى كند تا اين مقدار مطّلع است.
?در محضر بهجت