معرفتی
امیرالمومنین علی علیهالسلام:
🌿خدارا خدارا، شکایت به نزد کسی مبرید که اندوه شما نزداید و نیازتان بر نیاورد.
📚قسمتی از خطبه ۱۰۴ نهج البلاغه
امیرالمومنین علی علیهالسلام:
🌿خدارا خدارا، شکایت به نزد کسی مبرید که اندوه شما نزداید و نیازتان بر نیاورد.
📚قسمتی از خطبه ۱۰۴ نهج البلاغه
✍️ شبى امیرمومنان علی(ع) بر بیتالمال داخل شد تا تقسیم آنها را در دفتر حساب بنویسد.
در این هنگام طلحه و زبیر وارد شدند. به محض ورود این دو نفر، ناگهان على (ع) شمعی كه مقابلش بود را خاموش كرد و فضا تاریک شد. سپس فرمود شمع دیگرى را از خانهاش بیاورند.
آن دو در آن تاریکی سؤال كردند مگر میان دو شمع، چه فرقى وجود دارد؟
❤️ فرمودند: این شمع از بیتالمال است، در حالی کار شما با من، شخصی است و ربطی به وضعیت و اموال مسلمین ندارد لذا در روشنى آن نشستن و با شما در غیر بیتالمال سخن گفتن، نارواست.
📚 بحار الانوار، ج 41، ص 116
⭕️ ای کاش مسئولین ما هم به علی اقتدا می کردند
✔کودکان زیر شش سال هر چیزی را ببینند و بشنوند، باور میکنند! پس بسیار مراقب گفتار و رفتارتان باشید. حتی اگر با آنها شوخی می کنید
آنها باور میکنند و وقتی متوجه اشتباه بودن حرفتان شوند، اعتمادشان به شما از بین می رود و دروغگویی را از شما می آموزند.
مثلا این جملات ممنوع را می گویید .
🔸بمیرم برات!
🔸میخورمت!
🔸دیگه مامانت نیستم!
🔸لولو میخوره تورو!
🔸غذا نخوری کوچولو میمونی!
🔸پلیس دستگیرت میکنه!
حتی اگر کسی حرف اشتباهی به فرزندتان زد، سریعا و همان لحظه بگویید؛ “نه اینجوری هم نیست”
💠 حضرت علی (ع) بعد از درگذشت ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی به حال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید.
دوم، بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
✖️مولا گریه کردند و فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
🔺مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان..دین فروش، وطن فروش و علی فروش نشویم..
💥دعوا شده بود، آقا امیرالمومنین(ع) رسید.
گفت: آقای قصاب ولش ڪن بزار بره.
گفت: به تو ربطی نداره.
گفت: ولش ڪن بزار بره. به تو ربطی نداره.
دستشو برد بالا، محڪم گذاشت تو صورت علی(ع).
آقا سرشو انداخت پایین رفت.
مردم ریختن گفتن فهمیدی ڪیو زدی؟!
گفت: نه فضولی میڪرد زدمش.
گفتن: زدی تو گوش علی(ع)، خلیفه مسلمین.
ساتورو برداشت دستشو قطع ڪرد،
گفت: دستی ڪه بخوره تو صورت علی(ع) دیگه مال من نیست… دستی ڪه بخوره تو صورت امام زمانم نباشه بهتره…..
امام زمان(عج) فرمود: هر موقع گناه میڪنی یه سیلی تو صورت من میزنی.
📚بحارالانوار ج۴۱، ص ۲۰۳-۲۰۴
الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۸-۷۵۹