اعتقادی
حضرت محمد صلوات اللَّه علیه و آله فرمود:
شارب الخمر محشور میشود روز قیامت در حالی که رویش سیاه، و چشمهایش کبود باشد، و مایل و کج شده باشد کُنج دهانش، و جاری باشد آب دهانش، و بیرون کرده باشد زبانش را از قفایش.
📗 بحار الانوار ج ۷ ص ۲۱۸
حضرت محمد صلوات اللَّه علیه و آله فرمود:
شارب الخمر محشور میشود روز قیامت در حالی که رویش سیاه، و چشمهایش کبود باشد، و مایل و کج شده باشد کُنج دهانش، و جاری باشد آب دهانش، و بیرون کرده باشد زبانش را از قفایش.
📗 بحار الانوار ج ۷ ص ۲۱۸
🌹وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «آیه 21 سوره روم»
🌴و از نشانههاى او آن است كه از جنس خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و خداوند ميان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ بى شك در اين (نعمت الهى،) براى گروهى كه مىانديشند نشانههاى قطعى است.
ياد خداوند مايهى آرامش دل و روح است، «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «1» و همسر مايهى آرامش جسم و روان. «أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» «2»
1- آفرينش، هدفدار است. «خَلَقَ لَكُمْ»
2- زن و مرد از يك جنس هستند. (بر خلاف پارهاى عقايد خرافى و تحقيرآميز كه زن را موجودى پستتر يا از جنس ديگر مىپندارند.) «مِنْ أَنْفُسِكُمْ»
3- همسر بايد عامل آرامش باشد نه مايهى تشنّج و اضطراب. «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها»
4- هدف از ازدواج، تنها ارضاى غريزهى جنسى نيست، بلكه رسيدن به يك آرامش جسمى و روانى است. «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها»
5- نقش همسر، آرام بخشى است. «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها»
6- محبّت، هديهاى الهى است كه با مال و مقام و زيبايى به دست نمىآيد. «جَعَلَ» (مودّت و رحمت، هديهى خدا به عروس و داماد است.)
7- هر كس با هر عملى كه آرامش و مودّت و رحمت خانواده را خدشهدار كند، از مدار الهى خارج و در خطّ شيطان است. جَعَلَ بَيْنَكُمْ …
8- رابطهى زن و مرد، بايد بر اساس مودّت و رحمت باشد. «مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» (مودّت و رحمت، عامل بقا و تداوم آرامش در زندگى مشترك است.)
9- مودّت و رحمت، هر دو با هم كارساز است. (مودّت بدون رحمت و خدمت، به سردى كشيده مىشود و رحمت بدون مودّت نيز دوام ندارد.) «مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»
10- تنها اهل فكر مىتوانند به نقش سازندهى ازدواج پى ببرند. «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
«1». رعد، 28. «2». روم، 21.
📚تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 190
ادامه بحث قصاص👇👇
🔶دقت در آیات قصاص در قرآن مجید جواب این اشکالات را روشن می سازد «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب »
👌زیرا از بین بردن افراد مزاحم و خطرناک گاه بهترین وسیله برای رشد و تکامل اجتماع است، و چون در اینگونه موارد مساله قصاص ضامن حیات و ادامه
بقا می باشد شاید از این رو قصاص به عنوان غریزه در نهاد انسان گذارده شده است .
❕نظام طب، کشاورزی، دامداری همه و همه روی این اصل عقلی (حذف موجود خطرناک و مزاحم ) بنا شده زیرا می بینیم به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع می کنند، و یا به خاطر نمو گیاه شاخه های مضر و مزاحم را می برند، کسانی که کشتن قاتل را فقدان فرد دیگری می دانند تنها دید انفرادی دارند، اگر صلاح اجتماع را در نظر بگیرند و بدانند اجرای قصاص چه نقشی در حفاظت و تربیت سایر افراد دارد در گفتار خود تجدید نظر می کنند، از بین بردن این افراد خونریز در اجتماع همانند قطع کردن و از بین بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است که به حکم عقل باید آن را قطع کرد، و ناگفته پیدا است که تاکنون هیچکس به قطع شاخه ها و عضوهای فاسد و مضر اعتراض نکرده است، این در مورد ایراد اول .
👌در مورد ایراد دوم باید توجه داشت که اصولا تشریع قصاص هیچگونه ارتباطی با مساله انتقام جوئی ندارد، زیرا انتقام به معنی فرونشاندن آتش غضب به خاطر یک مساله شخصی است، در حالی که قصاص به منظور پیشگیری از تکرار ظلم و ستم بر اجتماع است و هدف آن عدالتخواهی و حمایت از سایر افراد بیگناه می باشد.
👌در مورد ایراد سوم که قاتل حتما مبتلا به مرض روانی است و از اشخاص عادی ممکن نیست چنین جنایتی سر بزند، باید گفت در بعضی موارد این سخن صحیح است و اسلام هم در چنین صورتهائی برای قاتل دیوانه یا مثل آن حکم قصاص نیاورده است، اما نمی توان مریض بودن قاتل را به عنوان یک قانون و راه عذر عرضه داشت، زیرا فسادی که این طرح به بار می آورد و جراتیکه به جنایتکاران اجتماع می دهدبرای هیچکس قابل تردید نیست، و اگر استدلال در مورد قاتل صحیح باشد در مورد تمام متجاوزان و کسانی که به حقوق دیگران تعدی می کنند نیز باید صحیح باشد، زیرا آدمی که دارای سلامت کامل عقل است هرگز بدیگران تجاوز نمی کند، و به این ترتیب تمام قوانین جزائی را باید از میان برداشت، و همه متعدیان و متجاوزان را به جای زندان و مجازات به بیمارستانهای روانی روانه کرد.
👌اما اینکه رشد اجتماع قانون قصاص را نمی پذیرد و قصاص تنها در اجتماعات قدیم نقشی داشته اما الان قصاص را حکمی خلاف وجدان می دانند که باید حذف شود پاسخ آن یک جمله است و آن اینکه :
❕ادعای مزبور در برابر توسعه وحشتناک جنایات در دنیای امروز و آمار کشتارهای میدانهای نبرد و غیر آن ادعای بی ارزشی است، و به خیالبافی شبیه تر است، و به فرض که چنین دنیائی به وجود آمد، اسلام هم قانون عفو را در کنار قصاص گذارده و هرگز قصاص را راه منحصر معرفی نکرده است، مسلما در چنان محیطی خود مردم ترجیح خواهند داد که قاتل را عفو کنند، اما در دنیای کنونی که جنایاتش تحت لفافه های گوناگون قطعا از گذشته بیشتر و وحشیانه تر است حذف این قانون جز اینکه دامنه جنایات را گسترش دهد اثری ندارد.
👌و در مورد ایراد پنجم باید توجه داشت که هدف از قصاص همانطور که قرآن تصریح می کند حفظ حیات عمومی اجتماع و پیشگیری از تکرار قتل و جنایات است، مسلما زندان نمی تواند اثر قابل توجهی داشته باشد (آنهم زندانهای کنونی که وضع آن از بسیاری از منازل جنایتکاران بهتر است ) و به همین دلیل در کشورهائی که حکم اعدام لغو شده در مدت کوتاهی آمار قتل و جنایت فزونی گرفته، به خصوص اگر حکم زندانی افراد طبق معمول در معرض بخشودگی باشد که در اینصورت جنایتکاران با فکری آسوده تر و خیالی راحتتر دست به جنایت می زنند.
📚تفسیر نمونه ج 1 ص607
❔آیا اعدام کردن اقدامی خشونت جویانه و ضد احساسات انسانی نمی باشد؟؟آیا بهتر نیست به جای از بین بردن قاتل به فکر تربیت او باشیم ؟؟آیا به جای درمان یک انسان مریض باید او را بکشیم و مانند خودش رفتار کنیم؟؟
👌در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛
❕«گروهی که بدون تامل، بعضی از مسائل جزائی اسلام را مورد انتقاد قرار داده اند به خصوص درباره مساله قصاص سر و صدا راه انداخته می گویند:
1⃣جنایتی که قاتل مرتکب شده بیش از این نیست که انسانی را از بین برده است، ولی شما به هنگام قصاص همین عمل را تکرار می کنید.
2⃣ قصاص جز انتقامجوئی و قساوت نیست، این صفت ناپسند را باید با تربیت صحیح از میان مردم برداشت، در حالی که طرفداران قصاص هر روز به این صفت ناپسند انتقامجوئی روح تازهای میدمند.
3⃣ آدمکشی گناهی نیست که از اشخاص عادی یا سالم سرزند، حتما قاتل از نظر روانی مبتلا به بیماری است، و باید معالجه شود، و قصاص دوای چنین بیمارانی نمی تواند باشد.
4⃣مسائلی که مربوط به نظام اجتماعی است باید دوش به دوش اجتماع رشد کند، بنا بر این قانونی که در هزار و چهارصد سال پیش از این پیاده می شده نباید در اجتماع امروز عملی شود.
5⃣آیا بهتر نیست به جای قصاص، قاتلان را زندانی کنیم و با کار اجباری از وجود آنها به نفع اجتماع استفاده نمائیم با این عمل هم اجتماع از شر آنان محفوظ میماند، و هم از وجود آنها حتی المقدور استفاده می شود.
🔶اینها خلاصه اعتراضاتی است که پیرامون مساله قصاص مطرح می شود.
در قرآن آمده که روز قیامت تمام کافران آرزو می کنند که شیعه علی بودند؟؟
👌خداوند می فرماید ؛
« ما شما را از عذاب نزدیکی بیم می دهیم ، این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده می بیند و کافر می گوید ای کاش خاک بودم »
🔶نبا 40
❕تعبیر « یا لیتنی کنت ترابا » یک ظاهری دارد و یک باطنی ، تعبیر ظاهری آن همان آرزوی عدم و نیستی و خاک بودن است که کافر آن را آرزو می کند .
📚تفسیر نمونه ج26 ص63
❕اما تفسیر باطنی آن که در روایات مورد اشاره قرار گرفت است ؛
👌یکی از القاب علی علیه السلام ابا تراب به معنای پدر خاک ( و زمین ) می باشد که پیامبر علی را به آن لقب نامید ؛
📚بحار الانوار ج35 ص 50
❕در روایتی آمده است که عبایه بن ربعی می گوید ؛
« از ابن عباس سوال کردم که چرا پیامبر علی را ابا تراب نامید ؟
👌ابن عباس پاسخ داد ؛
« زیرا علی صاحب زمین و حجت خدا بر اهل زمین بود و بقای زمین و سکونش وابسته به علی بود ، از پیامبر شنیدم که زمانی که روز قیامت شود و کافر ثواب و کرامت شیعیان علی را ببیند ، می گوید ای کاش من خاک بودم یعنی ای کاش شیعه علی بودم ( تا پدرم و رهبرم ابا تراب علی باشد ) »
📚علل الشرایع ج1 ص156