مصباح

  • خانه 

تربیتی

30 مرداد 1399 توسط مهري قاسمي

♥️?♥️به شخصیت فرزندتان احترام بگذارید؛

?مثلا اگر می‌خواهید به کودک آموزش دهید چگونه لباسش را بپوشد لازم نیست بگویید «چقدر بی دست و پایی» وقتی با این کلمات به شخصیت کودک حمله کنید اعتماد به‌ نفس او را از بین می‌برید و اینجاست که تخریب شخصیت و اعتماد به ‌نفس کودک آغاز می‌شود.

?یا وقتی کودک یک ساله شما اشیا را در دهان خود میبرد نباید بر سرش فریاد زد. باید بدانید او در حال کشف دنیای پیرامون خوداست.

? و اگر فرزند نوجوان شما تمایل ندارد تعطیلات آخر هفته را با شما باشد او را درک کنید او به دنبال رسیدن استقلال است…

 نظر دهید »

معرفتی 

30 مرداد 1399 توسط مهري قاسمي

?یکی از تکان دهنده ترین جمله هایی که در

فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امام علی علیه السلام در یکی از دعاهاي نهج البلاغه است.

✨اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی✨

 "خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری”

✍یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری، شرفم،

انسانيتم، عدالتم، و….گرفته شده باشد و تبدیل به یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری. 

و این همان جمله معروف است که می گوید:  ما آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.

?نهج البلاغه ،خطبه۲۱۵

 نظر دهید »

اخلاقی

30 مرداد 1399 توسط مهري قاسمي

? طاعت خدا، شکر خداست!

✍آیت الله بهجت(ره) : شکر، معنای وسیعی دارد و منظور از آن طاعت خداست؛ فقط «اَلْحَمْدُلله» زبانی نیست؛ هرچند آن هم یکی از مراتب شکر است… سپاسگزاری از نعمت به‌معنای  طاعت خداست که موجب افزایش نعمت می‌شود. کفران نعمت هم به‌معنای عصیان الهی و موجب عذاب از ناحیه اوست.

?  در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۵۸

 نظر دهید »

معرفتی

30 مرداد 1399 توسط مهري قاسمي

♦️هرکس مومنی را به گناهی سرزنش کند، نمیرد تا خود به آن گناه مرتکب شود.

[ امام_صادق علیه السلام ]

اصول کافی: ۲/۳۵۶/۳

 نظر دهید »

معرفتی

30 مرداد 1399 توسط مهري قاسمي

?♥️?دو سال قبل از شهادت محمدرضا که هنوز آموزشهای نظامی شروع نشده بود سر مزار شهید جهان‌آرا بودیم و محمدرضا عادت داشت روی مزار شهدا را با گل تزئین کند. در همین حین من در حال فیلم‌برداری از محمدرضا بودم. به من گفت این فیلم‌ها را بعد از شهادتم پخش‌کن. من هم مثل همیشه شروع به خندیدن کردم و به او گفتم «حالا کو تا شهادت یک چیزی بگو اندازه‌ات باشه». در همین حین به او گفتم «حالا قرار است کجا شهید بشی؟»، گفت «دمشق»،  گفتم «تو بروی دمشق دمشق کجا میره؟ یک چیزی بگو واقعا بشه». گفت «اگر دمشق نشد حلب شهید می‌شوم». همان موقع این صحبت‌ها به نظرم شوخی آمد الان وقتی به شوخی‌های محمدرضا نگاه می‌کنم می‌بینم یا می‌دانسته و این حرف‌ها را می‌زده و یا خدا شوخی‌هایش را خریده است.

✍ نقل از خواهر شهید محمدرضا دهقان امیری 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 681
  • 682
  • 683
  • ...
  • 684
  • ...
  • 685
  • 686
  • 687
  • ...
  • 688
  • ...
  • 689
  • 690
  • 691
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس