تربیتی
🔹 حجتالاسلام فردوسیپور از همراهان امام نقل میکند: دکتر ابراهیم یزدی که پس از درگذشت دکتر علی شریعتی به نجف آمده بود، یک شب گفتند: شما برای دکتر شریعتی هیچ کار نکردید!
پاسخ دادیم: ما چه کار می توانستیم بکنیم؟
🔺گفتند: اولا یک تسلیتی برای پدر ایشان تلگراف می کردید و ما هم آن را در خارج از کشور پخش مینمودیم. دوم این که در یکی از مساجد مجلس فاتحه و گرامیداشتی برگزار میکردید.
هر دو پیشنهاد دکتر یزدی تصویب شد و من گفتم: هر دو مطلب را باید به عرض امام برسانیم تا ایشان نظر نهایی را بدهند.
🔹اینجانب تسلیتنامهای را نوشتم و آقایان دکتر یزدی، محمد منتظری و املایی آن را دیده و تایید کردند.
🔺خودم را به خدمت امام رساندم و دستشان را بوسیدم، ایشان فرمودند: این چیزهایی که شما نوشتهاید، همهاش درست نیست و بعضیها دروغ است. شما اصلا برای چه این کار را میکنید؟!
🔹عرض کردم: آقای یزدی چنین کاری را پیشنهاد کردند و در جلسه بحث شد و دوستان نیز تصویب نمودند. حالا اگر شما تایید بفرمایید، اقدام خواهیم کرد.
🔺امام فرمودند: دکتر شریعتی خوب مینوشت، خوب بیان می کرد اما متاسفانه اشتباهاتی داشت که ای کاش نمیداشت، ارسال چنین چیزی ضرورت ندارد.
🔹عرض کردم: اما مطلب دوم این ست که در یکی از مساجد برای ایشان مجلس ختمی را برگزار بکنیم. البته می دانیم که در نجف استقبال نخواهند کرد اما در خارج تاثیر مثبتی خواهد داشت.
🔺فرمودند: شماها نمی توانید خودتان را از من جدا کنید. این کار به اسم من منعکس خواهد شد و من نمی خواهم چنین بشود، شما این کار را هم نکنید.
📚 خاطرات سالهای نجف، جلد۲، صفحه ۱۲۰.