مصباح

  • خانه 

اخلاقی

26 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

☘ کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روزها را روزه دارد و شب‌ها را عبادت کند. 

🍁 در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسه‌ی اعمال است، هر چه اعضا زحمت می‌کشند و جمع می‌شوند یک حرکت زبان کیسه را سوراخ می‌کند!

👈 اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید وگرنه قطعاً زمین خواهید خورد. 

🍁 شرط دیدن امام زمان تقواست و بس؛ مقداری هم زبان را قرص داشتن است و باید ثابت کنی اختیار زبانت را داری.

{✨ آیت‌الله خوشوقت (ره) ✨}

 نظر دهید »

اخلاقی

26 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

💠 آزادی نعمتی نیست که کسی از آن لذت نبرد. هر کسی می‌ خواهد در خانه خود راحت باشد، پس او باید آزاد باشد؛ او اگر زبانش آزاد نباشد و هر چه خواست به همسرش بگوید یا هر چه همسرش هم خواست به او بگوید، این زندگی تلخ است! پدر و مادر، زن و شوهر، بستگان و دودمان اینها در خانه هستند و باید آزاد باشند؛ آزادی این است که مواظب زبانشان باشند. ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾؛[1] به هر حال با مسلمان، با کافر، با هر کسی می‌ خواهی حرف بزنی با ادب حرف بزن! مگر نمی‌ خواهی راحت باشی؟ چرا برای خودت دردسر درست می ‌کنی؟ نفرمود «قولوا للمؤمنین» یا «قولوا للکذا»! ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾، همین! نوشتن در روزنامه‌ ها، گفتن در سخنرانی‌ ها، آدم دو نحوه می ‌تواند حرف بزند؛ لذا این حرف می ‌شود ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ﴾، ﴿نَذیراً لِلْبَشَرِ﴾، این حقوق بشر است. دیگر نگفت با مسلمان ‌ها خوب حرف بزنید. گفت با هر کسی می ‌خواهی حرف بزنی با ادب حرف بزن!

🔹 یک بیان نورانی از امام (سلام الله علیه) است که فرمود: «وَ إِنْ جَالَسَكَ یهُودِی فَأَحْسِنْ مُجَالَسَتَه‏»،[2] در مسافرت در کشتی، در اتومبیل، در هواپیما، هم‌ صندلی شدی با یک غیر مسلمان، ادیبانه سخن بگو، مؤدّبانه با او رفتار کن که او جذب شود یا لااقل خودت راحت باشی! «وَ إِنْ جَالَسَكَ یهُودِی فَأَحْسِنْ مُجَالَسَتَه‏»، این ﴿وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾ است، این می ‌شود ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ﴾. این می ‌شود ﴿نَذیراً لِلْبَشَرِ﴾. حقوق بشر را اینها دارد تعیین می ‌کند. ما دشمن خارجی داریم؛ اما؛

گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[3]

برونی نه استکبار از او کاری ساخته است، نه صهیونیسم. ما مشکل خودمان را حل بکنیم، بیگانه هیچ کاری از او ساخته نیست.

[1]. سوره بقره، آیه83.

[2]. من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص404.

[3]. هفت اورنگ (جامی)، سلسلةالذهب، دفتر اوّل.

#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی

📚 درس تفسیر سوره مبارکه مدثر ـ جلسه 6

 تاریخ: 1398/02/04

 نظر دهید »

تاریخی

26 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

برخی سند ومدرک از اسباب تشیع در ایران:

1⃣ایرانیان تحت ستم در عراق:

🔷در جنگ قادسیه حدود چهار هزار نفر ایرانی از لشگر ایرانیان گسسته و به سپاه اسلام پیوستند.و اسلام را از صمیم دل قبول کردند به این شرط که پس از پایان جنگ هر کجا خواستند بروند و با هر قبیله ای که خواستند پیمان ببندند و مانند دیگر مسلمین سهمی از غنائم داشته باشند اما متاسفانه پس از پیروزی اسلام بر سپاه ایران تمام قرار داد ها زیر پا گذاشته شد و تحقیر انان اغاز گردید و ایرانیان به عنوان شهروند درجه دوم شناخته می شدند وبه عنوان موالی معروف گشتند.

❗️پست ترین و کم در آمد ترین کارها به آنها واگذارمی  شد 

📚العقد الفرید،ج3 ص413

🗯خلیفه دوم در طواف شنید که دو نفر با هم به زبان فارسی صحبت می کنند گفت به زبان عربی صحبت کنید زیرا سخن گفتن به فارسی مروت را از بین می برد

📚الصراط المستقیم،ابن تیمیه،ص25

❗️ولی آنگاه که زمام خلافت بدست حضرت علی افتاد او به همگان یکسان نگریست .وقتی به ایشان اعتراض شد در پاسخ فرمود:

« در کتاب خدا فرقی بین فرزندان اسماعیل و غیره نمی بینم»

📚الغارات،ص46

❗️همین یکسان نگری مایه گرایش انان به علی و خاندان او گشت به ویژه انکه تحقیر موالی که در دوران امویان به اوج خود رسید و تاریخ تمام این تحقیر ها و بی عدالتی ها را به ثبت رسانده است 

2⃣مهاجرت اشعریان یمنی به قم:

❗️فرزندان سعد بن مالک به نامهای عبدالله و احوص از شیعیان حضرت علی در یمن بودند.انان از ستم های امویان به ستوه امدند .انگاه که زید بن علی در سال 121 هجری قیام کرد ،احوص فرماندهی سپاه زید را بر عهده گرفت .چون سپاه زید مغلوب گشت او دستگیر شد و به زندان افتاد .پس از چند سال آزاد شد و با برادر خود عبدالله تصمیم گرفتند عراق را به قصد قم ترک کنند و همگی با خانواده های خود وارد قم شدند و از همان زمان قم مرکز تشیع در ایران شناخته شد .به تدریج بستگان انها که همگی از قبیله اشعری بودند به قم امدند و یک مرکز حدیثی و علمی و پایگاه شیعی را پدید آوردند…

📚تاریخ قم ص247

📚رجال نجاشی شماره 196

3⃣مهاجرت امام رضا به خراسان:

❗️مهاجرت امام رضا یکی از علل گسترش تشیع در ایران گردید .استقبال با شکوه محدثان نیشابور از ایشان و درخواست استماع حدیث از آن حضرت نشانه عظمت اهل بیت در قلوب مردم خراسان بود .ورود آن حضرت به طوس و مناظرات وی با دانشمندان یهود و نصاری و محدثان اهل سنت و حتی با طبیعی ها و مادی ها سبب تفوق علمی آن حضرت بر دیگران شد

📚عیون الاخبار ج2 ص139 

❗️بدین ترتیب تشیع در منطقه خراسان گسترش یافت .

4⃣مهاجرت علویان به ایران:

❗️پس از مهاجرت امام هشتم و پذیرش ولایت عهد گروهی از علویان از نقاط مختلف حجاز و عراق به ایران مهاجرت کردند .مردم نیز به دلیل انکه فرزندان پیامبر هستند احترام خاصی برای انان قائل بودند .یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن پس از قیام شهید فخ با گروهی از کوفیان به دیلم امدند و هجرت او بدین منطقه سبب گسترش تشیع گشت .علاوه بر منطقه دیلم ،طبرستان و مازندران امروز نیز زیر نفوذ علویان بودند .نگاهی به جغرافیای ایران نشان می دهد که در غالب نقاط ایران امام زادگان پراکنده شدند که با گفتار و رفتار خود تشیع را تبلیغ می کردند .با ضعیف شدن خلافت عباسی در بغداد در قرن چهارم ال بویه حکومت خود را از شیراز تا بغداد گسترش داد و چون تمایلات شیعی داشتند دست شیعه را در تبلیغ باز گذاشتند و به تدریج نهال تشیع در اکثر نقاط ایران حتی سیستان و بلوچستان رشد کرد .

❗️در قرن هفتم مغولان با سرکوب خلافت عباسی قدرت را بدست گرفتند و یکی از نوادگان چنگیز به نام سلطان محمد خدا بنده تشیع را برگزید و مذهب شیعه از رسمیت برخوردار شد و هسته های شیعی در غالب نقاط ایران از شرق تا غرب رو به رشد نهاد ولی رسمیت مذهب تشیع و انزوای دیگر مذاهب در عصر صفویان از اغاز قرن دهم شروع شد

📚منابع جهت مطالعه و تحقیق:

1⃣راهنمای حقیقت،سبحانی،ص52

2⃣سیمای عقاید شیعه،سبحانی،ص43

3⃣الملل و النحل،سبحانی،ج6 ص127

4⃣شبهات غدیر،عصیری ج3 ص120 به بعد 

 نظر دهید »

اعتقادی

25 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

روش اسلام درباره محترم شمردن آزادى هاى فردى با روش مكتب هاى امروز جهان يك تفاوت حقيقى دارد، در جهان امروز آزادى تا آن جا محترم است كه از ناحيه فرد، ضررى متوجّه اجتماع نگردد و منافع ديگران به خطر نيفتد هرچند به ضرر خود آن شخص تمام گردد و بر سعادت او لطمه جبران ناپذير وارد سازد.

ولى در اسلام آزادى فردى تا آن جا محترم است كه مزاحم ديگران نباشد و سقوط و آلودگى اجتماع را فراهم نسازد; همچنين به سعادت خودش نيز لطمه اى وارد نكند و كارى انجام ندهد كه موجب بدبختى او گردد.

مثلا در جهان امروز گرايش به بت پرستى و پرستش انواع موجودات رايج و آزاد است و جهان غرب در پوشش آزادى فردى اين عمل را تخطئه نمى كند، ولى اسلام چنين عملى را كه مايه انحطاط فرد و سقوط پرستش كننده است سخت تخطئه كرده و با فشار هرچه بيشتر مانع از انجام چنين اعمالى مى گردد

امر به معروف و دعوت مردم به كارهاى نيك و بازداشتن آنان از كارهاى زشت، داراى درجات و مراتبى است. آنچه مربوط به توده مردم است اين است كه با زبان نرم و بيان دلنشين برادران دينى خود را پند و اندرز دهند و آنان را از عواقب بد گناه باز دارند و اگر احتمال تأثير دهند حتّى مى تواند روابط دوستانه خود را با آنان قطع كنند.

اين نوع مبارزه با فساد و نظارت عمومى هرگز ايجاد هرج و مرج نمى كند، امّا درجات بالاتر از اين (مانند اجراى مجازات و كيفرها و حدود الهى درباره افراد گناهكار) بايد زير نظر حكومت اسلامى و مانند زمان پيامبر انجام گيرد و هيچ فرد عادى حق ندارد در اجراى نظارت عمومى خودسرانه اقدام نمايد.

📚منابع جهت مطالعه و تحقیق:

1⃣تفسیر نمونه ج3 ص37

2⃣وسائل الشیعه ج16 ص117 باب1

3⃣بحار الانوار ج97 ص68 باب1

 نظر دهید »

اعتقادی

25 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

آیا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه با آزادی بشر منافات ندارد؟؟

مقصود از امر به معروف و نهى از منكر كه دو ركن بزرگ اجتماعى اسلام به شمار مى روند، همان دعوت و راهنمايى افراد به كارهاى نيك و سودمند و بازداشتن آنان از كارهاى زشت و مبارزه با انواع انحراف هاى اجتماعى و اخلاقى است.

پيش از همه، بايد ديد كه آيا اجراى اين دو اصل در اجتماعى كه افراد آن معمولا همه با هم همبستگى كامل دارند و سرنوشت همه را يك چيز تشكيل مى دهد، به سود جامعه هست يا نه؟ 

هرگاه اجراى چنين اصلى به نفع اجتماع باشد، بايد در اين صورت به خاطر فوايد مهمّ آن از آزادى فردى كاست و آزادى افراد را در چهارچوب اين اصل محدود ساخت.

شيوه زندگى انسان در اعصار كهن به شكل اجتماعات بسيار كوچكى در درون غارها و شكاف كوه ها و داخل جنگل ها بود و تقريباً همبستگى و تشريک مساعى و ارتباط و تعاون اجتماعى بر اجتماعات آنان حكومت نمى كرد.

در چنين زندگى كه سرنوشت افراد به يكديگر چندان بستگى ندارد، شايد مبارزه با فساد و جلوگيرى از انحراف ضرورى به نظر نرسد.

ولى در شيوه زندگى دسته جمعى با سرنوشت مشترك، مبارزه با فساد و دعوت مردم به كارهاى نيك، يك وظيفه خطير اجتناب ناپذير است.

زيرا در اين نوع زندگى، همه افراد يك اجتماع به صورت اعضاى يك خانواده در مى آيند و پيوند وحدت و ارتباط آن چنان در ميان آنان محكم و استوار مى گردد كه هيچ فردى نمى تواند براى خود حساب جداگانه اى باز كند و خود را از نتايج اعمال خوب و بد ديگران جدا فرض كند.

در چنين اجتماعى تمام افراد، در سود و زيان اعمال يكديگر كاملا شريك و سهيم بوده و نتيجه عمل يك فرد دامنگير همه افراد مى شود. اين جاست كه هيچ فردى هرچه هم خود را دور از اجتماع تصوّر كند نمى تواند تماشاگر صحنه زندگى گردد و خود را از سود و زيان كارهاى افراد ديگر دور بدارد؛ روى همين پيوند و ارتباط است كه اگر بر اثر خلافكارى برخى، ضربه اقتصادى يا فرهنگى بر پيكر اجتماعى وارد شد، دود آن به چشم همه رفته و همه در برابر آن متأثّر خواهند شد.

انحراف هاى اخلاقى، بسان بيمارى هاى واگيردارى است كه - خواه ناخواه - دامن ديگران را نيز مى گيرد؛ هرگاه ميكروب «التور» در نقطه اى پيدا شد،ویا بیمار کرونایی، فوراً بايد مبارزه پيگيرى بر ضدّ آن آغاز نمود و ديگران را از معاشرت با آن بيمار بازداشت و در غير اين صورت، همه كشور و يا كشورها را فرا مى گيرد.

همچنين، انحراف اخلاقى و اجتماعى و هر نوع آلودگى فكرى و روحى - بسان بيمارى جسمى - برق آسا در دل اجتماع رسوخ نموده و همه اجتماع را فرا مى گيرد.

فرض كنيد يك نفر خانه خود را به صورت لانه فساد درآورَد و پاى افرادى «لااُبالى» به آن جا باز شود، آيا مى توان تصوّر نمود كه دختران و پسران آن نقطه كه هر روز شاهد رفت و آمد گروهى منحرف به آن لانه هستند مصون و پاک بمانند، يا اين كه آنان نيز به مقتضاى طغيان شهوت، به آن نقطه كشيده مى شوند و روز به روز دايره فساد گسترش پيدا كرده و بازار آن داغ تر مى گردد.

اين جاست كه مى توان گفت اجراى پيگير اصل «مبارزه با انحراف هاى اخلاقى و اجتماعى» ضامن سعادت اجتماعى است كه افراد آن در كنار يكديگر زندگى مى كنند؛ و سكوت در برابر گناه و مفاسد، غلط و گناهى بزرگ است و هرگز نمى توان حساب فرد را از حساب جامعه جدا ساخت. در حقيقت يك فرد مبارز، از حقوق خود و اجتماعى كه در آن زندگى مى كند دفاع مى نمايد و هرگز نبايد اصل آزادى افراد بهانه شود كه ما از اين وظيفه انسانى شانه خالى كنيم و بايد به اين نكته توجّه و ايمان داشته باشيم كه آزادى افراد تا آن جا محترم است كه سلب آزادى از ديگران نكند و مصالح جامعه را به خطر نيندازد.

قرآن مجيد با واقع بين خاصّى كه از ويژگى هاى اين كتاب آسمانى است به اين حقيقت اشاره كرده و مى فرمايد:

«و از فتنه اى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى رسد (بلكه همه را فراخواهد گرفت؛ چرا كه ديگران سكوت اختيار كردند)».

📚سوره انفال، آيه 25 

عين اين سؤال را يكى از ياران پيامبر اكرم از حضرتش پرسيد، پيامبر  در پاسخ او مثلى را مطرح كرد كه خلاصه آن اين است:

«اجتماع ما بسان كشتى بزرگى است كه در آن كالاهاى تجارتى حمل شده و سرنشينانى نيز همراه دارد. هر فردى از سرنشينان در طىّ راه مختار و آزاد مى باشد، ولى او هرگز نمى تواند زير پوشش «آزادى فردى» بدنه كشتى و يا زير پاى خود را سوراخ كند و در مقام پاسخ بگويد: من نقطه اى از كشتى را مورد تصرّف قرار مى دهم كه زير پاى من قرار گرفته است، در صورتى كه چنين جوابى از اين فرد پذيرفته نيست; زيرا تنها سلامت خويشتن را به خطر نمى اندازد، بلكه او با اين عمل سرنوشت همه سرنشينان و كالاهاى تجارتى را به خاطر افكنده و همه را به سوى نابودى و نيستى سوق مى دهد.

جامعه ما نيز بسان كشتى است؛ افراد جامعه سرنشينان اين كشتى مى باشند؛ آنان در ضرر و نفع يكديگر شريك و سهيمند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 819
  • 820
  • 821
  • ...
  • 822
  • ...
  • 823
  • 824
  • 825
  • ...
  • 826
  • ...
  • 827
  • 828
  • 829
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس