مصباح

  • خانه 

اخلاقی

09 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

حضرت امام صادق عليه‏ السلام 

بِرُّوا آباءَكُمْ يَبِرَّكُمْ اَبْناؤُكُمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤُكُمْ؛

به پدر و مادر خود نيكى كنيد تا فرزندانتان به شما نيكى كنند و به زنان مردم عفّت ورزيد تا زنانتان عفّت ورزند.

کافی(ط-الاسلامیه) ج5 ، ص554 - من لایحضرالفقیه ج4 ، ص21

 نظر دهید »

اخلاقی

09 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

🔴 حد و اندازه تواضع

  فی الکافی عن ابی الحسن(ع) قال الراوی: قلتُ: مَا حَدُّ التَّوَاضُعِ الَّذِی إِذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ كَانَ مُتَوَاضِعاً فَقَالَ التَّوَاضُعُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَینْزِلَهَا مَنْزِلَتَهَا  بِقَلْبٍ سَلِیمٍ لَا یحِبُّ أَنْ یأْتِی إِلَی أَحَدٍ إِلَّا مِثْلَ مَا یؤْتَی إِلَیهِ إِنْ رَأَی سَیئَةً دَرَأَهَا بِالْحَسَنَةِ كَاظِمُ الْغَیظِ عَافٍ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ. (الشافی ص 564)

 یک درجه از تواضع این است که : انسان اندازه خودش را بشناسد. زیادتر از آنچه هست، خود را به حساب نیاورد.البته کمتر از آنچه که هست هم به حساب نیاورد. قلب سلیم   در مقابل قلب مریض است. قلب مریض، آن است که صفات ناپسندی مثل تکبّر، خودبینی و غرور در آن هست.

⭕️ انسان وقتی با غرور، با تکبّر و خودپسندی به خودش نگاه کند، خودش را طوری می بیند که اگر با یک قلب سالمی به خود نگاه کند، طور دیگری می بیند. آن وقتی که بعضی از مزایای وجودی انسان برای انسان ظاهر می شود، یک خودشگفتی ای در او به وجود می آید، اگر انسان متوجّه کند خود را به ضعف هایی که دارد. ضعف های ما از قوّت های ما بیشتر است. هر انسانی این طور است جز معصومین. گناهانی که می کنیم، ضعف هایی که داریم، بی صبری ها، بی تابی هایی که در مقابل مصیبت ها و دردها و رنج ها داریم، حسدها، ناتوانی های گوناگون روحی و جسمی و فکری و عقلی و امثال اینها، اگر انسان همه اینها را ملاحظه کند، می تواند به درستی اندازه خود را، قدر خود را به دست بیاورد. لازمه این که انسان خود را درست ارزیابی کند، این هاست:

✅1 انسان با دیگران همان طوری برخورد بکند که مایل است با او برخورد بکنند، از گناهان دیگران صرف نظر کند؛ چون ملاحظه می کند که خودش هم دچار مشکلات فراوانی است، این طور نباشد که ضعف ها را در دیگران ببیند، اما در خود این ضعف ها را مشاهده نکند. 

✅2 اگر از کسی بدی دید، آن را با نیکی پاسخ بدهد، کما اینکه از دیگران همین توقع را دارد.

شرح حدیث از  ، حضرت امام خامنه ای – مدظلّه العالی؛ مورخ: 18 /3/ 88]

 نظر دهید »

اعتقادی

09 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

قال سمعت ابا جعفر محمدبن علی علیه السلام، یقول : لاَ دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ مَنْ عَصَى اَللَّهَ وَ لاَ دِينَ لِمَنْ دَانَ بِفِرْيَةِ بَاطِلٍ عَلَى اَللَّهِ وَ لاَ دِينَ لِمَنْ دَانَ بِجُحُودِ شَيْءٍ مِنْ آيَاتِ اَللَّهِ .( الكافي : 2/373/4 .)

 دین داری کار مشکلی است ، الزاماتی دارد ، تقیّداتی دارد، این که می فرماید : « لا دین » معنایش این نیست که کسی که این خصوصیات را دارد به طور کلی بی دین است . منتهی آن دینی که می‌تواند انسان را به مقامات برساند آن دین نیست. لا دین ، چه کسی دین ندارد؟

⭕️ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ مَنْ عَصَى اَللَّهَ ؛ من دان، یعنی گردن نهادن، مطیع شدن. می فرماید: دین ندارد ، کسی که گردن بنهد به کسی که خدا را معصیت می کند. - یک آدم گنهکار را بگذاریم رأس کار و از او اطاعت کنیم!- همین یک جمله کافی است که جامعه ای را نجات بدهد. همه غیر از معصومین از آنها گناه سر می زند ولی فرق می کند با آن افرادی که ملتزم به دستورات الهی نیستند.

⭕️دوم : وَ لاَ دِينَ لِمَنْ دَانَ بِفِرْيَةِ بَاطِلٍ عَلَى اَللَّهِ . دین ندارد آن کسی که تهمت و افترا به خدا می زند را انسان بپذیرد و از او اطاعت کند.-گفتنش آن قدر اهمیت ندارد ولی دنبالش راه افتادن اهمیت دارد.- این یکی از مشکلات جوامع اسلامی و دینی است، آدمی که کارشناس است ممکن است یک وقت اشتباه کند، این افتراء بستن به خدا نیست ، بلکه بدون مراجعه به مبانی است. این استثناء شده است.

⭕️ سوم : وَ لاَ دِينَ لِمَنْ دَانَ بِجُحُودِ شَيْءٍ مِنْ آيَاتِ اَللَّهِ . دین ندارد کسی دنباله روی کند به حرف کسی که یکی از آیات خدا را انکار کند ؛ بگوید بنده حجاب الهی را قبول ندارم . حجاب الهی یکی از آیات الهی است.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی ) در مقدمه درس خارج 1396 ]

 نظر دهید »

اعتقادی

09 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

❔این که قرآن می گوید همه چیز در کتاب مبین یا لوح محفوظ ثبت و ضبط است یعنی چه؟؟؟چگونه الواح و کتب  بزرگی هستند که همه چیز در آنها ثبت است ؟؟ آیا این شبیه افسانه و خرافات نیست ؟؟

👌خداوند می فرماید:

« خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات می کند و ام الکتاب در نزد او است » 🔶رعد 39

👌و می فرماید:

« نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ است »

🔶ق 4 

👌و می فرماید ؛

« کوچکترین چیزی در زمین و آسمان حتی به اندازه سنگینی بی مقداری از دیدگاه علم پرودگار تو مخفی و پنهان نمی ماند و نه کوچکتر از این و نه بزرگتر از این مگر اینکه همه اینها در (  لوح #محفوظ ) و کتاب آشکار ثبت و ضبط است »

🔶یونس 61

👌و می فرماید:

« هیچ جنبده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است ، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می داند ، همه اینها در کتاب آشکاری ( لوح محفوظ ) ثبت است »

🔶هود 6

❕در تفسیر #نمونه چنین آمده است ؛

👌 تحقق موجودات و حوادث مختلف جهان دو مرحله دارد: 

1⃣یکی مرحله قطعیت که هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد (و در آیات  فوق از آن اشاره به ام الکتاب کتاب مادر یا کتاب مبین  شده است ) .

2⃣دیگری مرحله غیر قطعی به تعبیر دیگر مشروط است که در این مرحله دگرگونی در آن راه دارد، و از آن تعبیر به مرحله محو و اثبات می شود.

👌گاهی نیز از این قسم اول  تعبیر به لوح محفوظ و قسم دوم تعبیر به  لوح محو و اثبات می شود.

❕ گوئی در یکی از این دو لوح  آنچه نوشته شده است به هیچوجه دگرگونی در آن راه ندارد و کاملا محفوظ است و اما دیگری ممکن است، چیزی در آن نوشته شود و سپس محو گردد و بجای آن چیز دیگری نوشته شود.

❕ اما حقیقت امر این است که گاهی یک حادثه را با اسباب و #علل ناقصه آن در نظر می گیریم مثلا سم کشنده ای را که مقتضای طبیعتش نابود کردن یک انسان

است مورد توجه قرار می دهیم و میگوئیم هر کس آن را بخورد می میرد، بیخبر از اینکه این سم یک ضد سم هم دارد که اگر پشت سر آن بخورند اثرش را خنثی می کند (البته ممکن است بیخبر هم نباشیم اما نخواهیم یا موقعیت اقتضا نکند که سخنی از ضد سم بگوئیم ).

👌ملاحظه می کنید در اینجا این حادثه یعنی مرگ به خاطر خوردن سم جنبه #قطعی ندارد و به اصطلاح جای آن لوح محو و اثبات است که تغییر و دگرگونی با توجه به حوادث دیگر در آن راه دارد.

💠ولی اگر حادثه را با علت تامه اش، یعنی وجود مقتضی، و اجتماع همه شرائط و از میان رفتن همه موانع، در نظر بگیریم (در مثال بالا، سم را با نخوردن ضد سم توأم در نظر بگیریم ) در اینجا دیگر حادثه قطعی است و به اصطلاح جایش در لوح محفوظ و ام الکتاب  است، و هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد.

🔰این سخن را به نوع دیگر می توان بیان کرد و آن اینکه علم خداوند دارای دو مرحله است ؛ 

1⃣علم به مقتضیات و علل ناقصه .

2⃣علم به علل تامه

👌 آنچه مربوط به مرحله دوم است، تعبیر از آن ام الکتاب و لوح محفوظ می شود و آنچه مربوط به مرحله اول است تعبیر به لوح محو و اثبات می گردد و گر نه لوحی در گوشهای از آسمان گذارده نشده است که چیزی روی آن بنویسند یا محو کنند و چیز دیگری در آن ثبت نمایند ، همه این تعابیر اشاره به علم خداوند است .

❕و از اینجا به سؤالات بسیاری که از مطالعه در منابع اسلامی به وجود می آید پاسخ گفته می شود  زیرا گاهی در روایات و یا در بعضی از آیات قرآن می خوانیم  فلان کار موجب فلان اثر و نتیجه می شود، اما ما گاهی چنان نتیجه ای را در آن نمی بینیم .

👌این به خاطر آن است که تحقق آن نتیجه، دارای شرائط و یا موانعی بوده است که بر اثر فقدان شرط یا وجود مانع، تحقق نیافته است .

📚تفسیر نمونه ج10 ص241

 نظر دهید »

اعتقادی

09 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

❔چرا به پیامبر ابو القاسم می گویند ؟؟ کانال های ضد دین می گویند چون بعد از هجرت پیامبر به کاروان های مشرکین حمله می کردید و غنائم آنان را تقسیم می کند به پدر تقسیم کننده و ابو القاسم نامگذاری شد!!!!

👌از جمله القاب پیامبر گرامی ، ابو القاسم است زیرا دارای فرزندی به نام #قاسم بودند که در کودکی از دنیا رفتند.

❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛

« فرزندانی که برای رسول خدا از خدیجه متولد شدند ، عبارتند از #قاسم و طاهر و ام کلثوم و رقیه و زینب و فاطمه و از ماریه قبطیه نیز ، ابراهیم متولد شد »

📚الخصال ج2 ص405

📚قرب الاسناد ص9

👌در نقل دیگری پیامبر گرامی فرمود ؛

« خدیجه که رحمت خدا بر او باد ، برای من طاهر و قاسم و فاطمه و رقیه و ام کلثوم و زینب را به دنیا آورد»

📚الخصال ج2 ص404

❕ابن شهر آشوب می نویسد ؛

« قاسم در #کودکی از دنیا رفت »

📚المناقب ج1 ص161

👌شیخ عباس قمی می نویسد ؛

« مشهور آن است که  برای پیامبر سه پسر به دنیا آمد ، اول #قاسم بود و به این سبب به پیامبر کنیه #ابو_القاسم را دادند و دوم عبدالله که او را ملقب به طیب و طاهر گردانیده اند و سوم ابراهیم »

📚منتهی الامال ج1 ص266

❕  در روایتی نیز آمده است که حسن بن فضال از پدرش نقل می کند که  از امام رضاعلیه السلام پرسیدم چرا به پیامبر ابوالقاسم می گویند ❔

👌 حضرت فرمود چون دارای فرزندی بود اسمش قاسم بود .

❕گفتم یابن رسول الله آیا مرا لایق می دانی که بیشتر توضیح دهی حضرت فرمود بله آیا می دانی پیامبر فرمود من و علی پدران این امت هستیم؟

👌گفتم بله. فرمود آیا می دانی پیامبر نسبت به همه امت از جمله علی علیه السلام بمنزله پدر است؟ گفتم بله. فرمود: آیا میدانی علی تقسیم کننده بهشت و دوزخ است؟ گفتم بله . 

❕امام فرمود به پیامبر ابو القاسم می گویند زیرا او پدر (معنوی ) علی است ، علی نیز تقسیم کنیده بهشت و جهنم است »

📚معانی الاخبار ص52

📚بحار الانوار ج16 ص95

👌مانعی ندارد که هر دو وجه مذکور در علت نامگذاری پیامبر گرامی به ابو القاسم دخیل باشد ، یکی معنای ظاهری آن را می رساند و دیگری معنای باطنی را ..

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 872
  • 873
  • 874
  • ...
  • 875
  • ...
  • 876
  • 877
  • 878
  • ...
  • 879
  • ...
  • 880
  • 881
  • 882
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس