مصباح

  • خانه 

تربیتی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

اجازه بديم بچه ها با ما و كنار ما آشپزي كنند. هم دختران هم پسران از غذا پختن بسيار مي آموزند. 

اول: همكاري را مياموزد. 

دوم: با لمس كردن مواد و مخلوط كردن آنها در حقيقت با قوانين طبيعت اشنا ميشود و از شناخت انها لذت ميبرد. 

سوم: باعث تقويت مهارتهاي حركتي در كودك ميشود. 

چهارم: بچه ها خوش غذا تر ميشوند. اگر فرزندتان خوش غذا نيست حتما اجازه دهيد در پختن غذا با شما همكاري كند. 

پنجم: كودك صبر را مي آموزد و ياد ميگيرد براي رسيدن به هدفش صبر كند. 

ششم: كودك نظم و ترتيب را مياموزد زيرا براي پختن يا درست كردن غذا بايد از قوانين خاصي پيروي كنيد.

 نظر دهید »

تربیتی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

زمانی که آرام با فرزندتان حـرف می زنید، مغز او آرام می گیـرد و در کمال آرامش به حرف های شما گوش می کند .

زمانی که داد می زنید، مغز کودک وارد مرحله جنگ و گریـز می شود. ممکن است در ابتدا در اثر ترس خواسته شما را برآورده کند اما به مرور دیگر صدای شمـا را نخــــواهد شنید.

با فرزندتان با صـدای آرام و جمـلات واضح و کوتاه حرف بزنید و به مرور معــــجزه آن را در فرزندتـان ببیند…

 نظر دهید »

عبادی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

👌نماز، بهترین فـــــیلتر شکن 

⛔️انسان با انجام گناه فیلترهایے بین

خود و خدا ایجاد میکند !

گناهانے که مانع استجابت دعا هستن و

راه انسان به خدا رو ناهموار میکنن

و اما ” نـــــماز ” بهترین فیلتر شکن دنیاست!

خـــــدا این فیلتر شکن را امضا و مهر کرده است

خصوصیت مهم این فیلتر شکن این است که مانع انجام گناه مے شود و رشد و کمال انسان را سرعت مے بخشد.

✔اگر باور ندارید این آیه را بخوانید

” اِنَ الصَلاة تَنهےٰ عَنِ الفَحشا وَ المُنکَر “

🌷"بدرستے که نماز انسان را از 

فساد و فحشاء باز مے دارد “🌷

#عنکبوت_آيه۴۴

 نظر دهید »

تربیتی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

✍ نویسنده‌ای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها، دلش مالامال از اندوه، قلم در دست گرفت و چنین نوشت :

🔴 سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت 😒

🔴 در همین سال به سن شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌ ام از دستم رفت. سی سال از عمرم را در این مؤسسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم :|

🔴 در همین سال درگذشت پدرم، غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت :’(

 🔴 در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد و مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود 😟

 🔴 از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد :|

    و در پایان نوشت   *خدایا، چه سال بدی بود پارسال!*

👈 در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که همسرش متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهره‌اش را اندوه‌ زده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند.

بی آنکه واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. 

اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد.

*نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود :*

🔵 سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم :)

 🔵 سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت سال رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم و حالا می‌توانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزون‌تر صرف نوشتن کنم 😄

🔵 در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آنکه زمین‌گیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آنکه در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت :)

 🔵 در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید 🤗

🔵 اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن که معلول شود زنده ماند 😍

 و در پایان نوشته بود:

*سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!*

نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده، از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد .

*✨در زندگی روزمره باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار می‌کند بلکه  شاکر بودن است که ما را مسرور و شادمان می‌سازد.🌹🌹

 *شما هم در زندگی روزمره و مشکلات روزانه، نوع نگاه و نگرش را به زندگی تغییر بده این راهکار است.*

 نظر دهید »

معرفتی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

حضرت سلیمان نبی ایستاده بود و خیره به دو پرنده ی کوچکی نگاه میکرد که در حال صحبت بودند.

پرنده ی نر از طرف مقابل دلبری میکرد که من تو را از تمام پرندگان بیشتر دوست دارم، تو برای من همه چیزی و بدون تو من هیچم ، خوب که دلربایی ها کرد و حضرت همه را به اذن خدا شنید. 

در نهایت تعجب دید که معشوقه به دلبری ها اعتنا نمیکند و دلش پر نمیکشد برای این جملات پر آب و تاب و دامن از دست نمیرودش!

آرام جلو رفت و علت بی اعتنایی به عشق پرنده ی خوش زبان را از جفت ماده پرسید که چرا بی اعتنایی به این همه پرپر زدن این نگون بخت عاشق؟!

پرنده گفت ای نبی خدا به عظمت و بزرگی ات قسم که او در عشقش صادق نیست و دروغ میگوید، من خودم شنیدم تمام این حرف ها را روز گذشته به معشوقه ای دیگر میگفت ، بی کم و کاست ، او مرا نمیخواهد فقط حرف میزند.

یاران سلیمان میگویند به محض شنیدن این کلمات ، نبی خدا راهی کوه شد و با صدای بلند گریه میکرد و میگفت خدایا یک پرنده در عشق خود رقیب نمیخواهد و بی صداقتی عاشقش را بر نمیتابد ، نکند من هم در عشق به شما صادق نباشم و تو بدانی برای خداوند کریم فقط یک روز مخصوص عشق نیست بلکه لحظه ای بدون عشق و ابراز آن وجود ندارد.

تمام لحظات برای عاشقی کردن برای خدا، در راه خدا و به همه ی آنانی که ما را به خدا نزدیک میکنند آماده شده است.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 901
  • 902
  • 903
  • ...
  • 904
  • ...
  • 905
  • 906
  • 907
  • ...
  • 908
  • ...
  • 909
  • 910
  • 911
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس