امروز فقط چند نکته عرض می کنم
✳️ نکته اول:
💠 فراوان در روایات هست كه نگاه كردن به خط قرآن استحباب دارد، حتی برای كسی كه سواد ندارد، گاهی میگویند انگشتر عقیق، فیروزه، یاقوت… به دست كردن استحباب دارد، یعنی این سنگ عقیق یا فیروزه كه در دست یك نفر است این روی خود این آدم تأثیر میگذارد، صرفاً مسئله ثوابش نیست بلكه اثر میگذارد، همین كه مثلا انسان را از چشم زخم حفظ میكند.
📌 یك شعر عربی هست درباره امام زمان ارواحنا فداه كه میگوید:
نفسی لنفسك الفداء لا لأنّنی بل لأنّ الشعیر تحفظ الكافورا
📌 ای آقا! جان من فدای تو ، اما نه یعنی اینكه من كسی هستم كه فدای تو شوم، من كه چیزی نیستم، فقط از باب اینكه كافور (كه مثل بنزین فرّار است) را وقتی بخواهند نگهداری بكنند جو روی آن میریزند. جو یك چیز بسیار بیارزش و كافور هم یك چیز بسیار گرانبها. به این خاطر جان من فدای تو.
💠 عبادت، معنویت، حتی نگاه به سید، نگاه به مسجد، نگاه به حرم اینها در روح انسان تاثیر مثبت میگذارند.
✳️ نکته دوم
📌 یك استعمار قدیم داریم، یك استعمار نو و یك استعمار فرانو.
💠 استعمار فرانو این است كه میگوید یك كاری بكنیم كه مردم آن طور كه ما میخواهیم فكر بكنند. یا مثلا زمانی كه كمونیستها بودند، رئیسجمهور رومانی كه كمونیست بود … روسها به ایشان گفتند معاون اول شما جاسوس آمریكائیهاست. وقتی معاون اول را دستگیر كردند به او گفتند تو چه اطلاعاتی به آمریكائیها میدادی؟ گفت هیچ، آمریكائیها فلان قدر پول به من داده و گفتند هیچ اطلاعاتی نمیخواهد به ما بدهی كه یك وقت گیر نیفتی. فقط دو كار برای ما بكن، كار اول اینكه همیشه اولویتهای كشور رومانی را عوض كن، كار دوم هم اینكه همیشه مسئولین ضعیف سر كارها بگذار، همین كار را برای ما بكن خودبخود رومانی عوض میشود.
📌 حالا این در عرصه سیاسی است و من و شما در كار حوزوی و آخوندی و كار علمی و فرهنگی، اولین كاری كه خدمت به آمریكائیها و خدای نكرده باعث سرنگونی دین یا حوزه این است كه اولویتها را عوض كنیم، یعنی آن كارهایی كه ضرورت دارد انجام بدهیم را انجام ندهیم و یك كارهایی كه ضرورت ندارد را انجام دهیم.
📌 كاری كه هارونالرشید میكرد علما را جمع كرد و میگفت بنشینید تحقیق كنید كه ریشة فلان كلمه چه بوده و جایزه هم تعیین میكرد و ماهها و سالها علما مینشستند بحث میكردند كه ریشه این كلمه چیست.
💠 اولین كار برای ما اگر میخواهیم به دینمان خدمت كنیم شناخت اولویتهاست.
📌 دومین خدمت به دشمنان دین هم این است كه آدمهای ضعیف را برای كارهای قوی بگذاریم. مثلاً یك كسی كه یك درسی را نمیتواند بگوید این بنشیند آن درس را بگوید، یك كسی اهل آن كتاب نوشتن نیست بنشیند آن كتاب را بنویسد، یك جاهایی كه یك منبر حساسی است به آدمهای ضعیف بدهیم و آنجاهایی كه حساس و مهم نیست به آدمهای قوی بدهیم، مسولیتهای مهم را به آدمهای ضعیف و مسئولیتهای ضعیف را به آدمهای مهم بدهیم. این خودش كافی است برای اینكه خدای نكرده یك نظامی را تغییر بدهیم. از درسهای استاد عابدی