اجتماعی
☑️جایگاه و منزلت اجتماعی روحانیت نزد مردم چگونه است؟ آیا روحانیت محبوبتر شده است؟- بخش دوم
📌سیدیاسر تقوی در گفتگو با ایرناپلاس:
🔸و نکته آخر اینکه ما امروزه در فقدان روابط انسانی به سر میبریم و غالب ارتباطات اجتماعی ما تکنولوژیک و باواسطه شده است. این برای دین و روحانیت که مهمترین بستر تبلیغی خود را عمل به دانستهها میداند یک بحران ارتباطی است. بنده شخصاً معتقدم حوزهی اثرگذاری یک مبلغ دین، به همان اندازهای است که میتواند در زندگی با اطرافیانش به آموزههای دینی عمل کند و مردم را با رفتار خود با معارف دین آشنا کند. اما امروزه فضای مجازی این امکان را از ما گرفته است و مردم زیست مشترک کمرنگتری را با روحانیت و حتی با یکدیگر تجربه میکنند و این اعتماد اجتماعی را در سطح گستردهای دچار بحران میکند.
🔸با در نظر گرفتن این مقدمات، بنده معتقدم همچنان در این شرایط فرهنگی، روحانیت در نسبت با سایر اقشار از منزلت اجتماعی خوبی برخوردار است و حتی میتوان گفت محبوبیت آن سیر صعودی داشته است. البته بازنمایی روحانیت در رسانهها همانند سایر موضوعات متأثر از دو محور سرگرمی و ادبیات انتقادی است، اما این اختصاص به روحانیت ندارد و تمام مفاهیم و موضوعات را شامل میشود. اما در روابط انسانی، مردم همچنان به روحانیت متعهدی که او را میشناسند و با او زندگی کردهاند علاقه دارند و او را معتمد خود میدانند.
🔸امروزه روحانیت تنها قشری است که رابطه مستمر معرفتی و عاطفی با زندگی مردم دارد و میتواند ظرفیتهای مردمی را در امور مختلف بسیج کند. هر چند این ارتباط به لحاظ کمی و کیفی تا سطح مطلوب خیلی فاصله دارد.
❓چرا علیرغم تلاشهای جهادی برخی طلاب و روحانیون، مردم قضاوتهای متفاوتی درباره این قشر دارند و آیا این به عملکرد روحانیون سیاسی و مسئولان برنمیگردد؟
🔸اگر مقصود شما از قضاوت مردم، بازنمایی روحانیت در فضای مجازی است، من آن را متأثر از مسائلی میدانم که در سؤال قبل عرض کردم. اما برای فهم قضاوت مردم باید سراغ کسانی رفت که با روحانیت معاشرت داشتهاند. اما درخصوص روحانیون سیاسی لازم است به دو نکته اشاره کنم.
🔸اول آنکه جامعه ما نگاه مذمومی به ثروت و قدرت دارد. بخشی از این نگاه متأثر از سنت شیعی ما در دوران انزوا و تعریف نادرست از زهد است که میان تولید ثروت و توزیع عادلانه و مصرف زاهدانه آن فرق قائل نشدهایم و بخشی دیگر به دلیل بازتعریف غرب از این مفاهیم است و بخشی هم البته به عملکرد نادرست زمامداران و یا سرمایهداران برمیگردد. لذا اگر عالمی کارخانه داشته باشد، فارغ از آنکه چگونه به دست آورده و یا مصرف میکند مورد مذمت قرار میگیرد. مداخله در امور سیاسی هم به همین شکل است. بله! در چنین جامعهای انزوا و گوشهنشینی محبوبیت مضاعفی خلق میکند اما دیگر دین نمیتواند در سرنوشت و معیشت مردم جایی داشته باشد.
🔸البته این به این معنا نیست که روحانیون سیاسی ما همه تکلیفگرا بوده و نقدی به عملکرد آنها وارد نیست. اتفاقاً ناکارآمدی و عملکرد نادرست روحانیون در مناصب سیاسی به اعتماد عمومی لطمه زده و میزند، اما این هم درست نیست که به خاطر روحانیون سیاسی غیرمتعهد و برای آنکه محبوبیت روحانیت کاهش پیدا نکند، آنها را از توجه به وظایف سیاسی و اجتماعیشان بازداریم.