اخلاقی
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
✍«عدالت در مدیران ارشد» زایندهی «عدالت در پاییندست حکمرانی»
«وَ إِنَّ لَكَ فِي هَذِهِ اَلصَّدَقَةِ نَصِيباً مَفْرُوضاً وَ حَقّاً مَعْلُوماً وَ شُرَكَاءَ أَهْلَ مَسْكَنَةٍ وَ ضُعَفَاءَ ذَوِي فَاقَةٍ وَ إِنَّا مُوَفُّوكَ حَقَّكَ فَوفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ وَ إِلاَّ فَإِنَّكَ مِنْ أَكْثَرِ اَلنَّاسِ خُصُوماً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ» (نامه 26)
در نامه به والی اصفهان نوشت: «به درستی که سهم و حق تو از این مالیات مشخص و معلوم است و البته مسکینان و ضعیفان و نیازمندان نیز [سهمی دارند و از این جهت] با تو در این مالیات، شریک هستند. ما سهم تو را به صورت کامل به تو میپردازیم پس تو هم حقوق آن شریکان خودت را به صورت کامل بپرداز…»
کاربست فاء عاطفه در جملهی «وَ إِنَّا مُوَفُّوكَ حَقَّكَ فَوفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ»، نشان میدهد که پرداخته شدن حق مسکینان توسط استاندار، نتیجه پرداخته شدن کامل حقوق او توسط مقامات مافوق است. یعنی باید حقوق استاندار را بیکموکاست بپردازند تا او هم حقوق مسکینان را بیکموکاست بپردازد.
این، بدین معنا است که عدالت از مدیران ارشد به پایین دست حکمرانی سرایت می کند.
📚نهج البلاغه، نامه ۲۶