اخلاقی
ارتباط الگو با استعداد
📌 در تربیت فرزندان، استعدادیابی لازم است و وظیفه والدین نیز کمک به فرزند در تشخیص این استعدادهاست. در این مورد مطالبی بیان شد.
💠 در همین رابطه به یک نکته قابل توجه اشاره می شود و آن 👈ارتباط الگو با استعداد است.
💠 به عبارت دیگر هر فردی از جامعه، خواه ناخواه برای افراد دیگر جامعه الگو قرار می گیرد، چه خودش را لایق این الگو بداند یا نداند؛ حتی اگر اعلان کند من شایسته الگو برای هیچ فردی نیستم، باز هم برخی افراد، به چشم الگو به او نگاه خواهند کرد. هر بچه و جوانی، یک فردی را الگوی خود قرار می دهد و حتی اشتباه او را هم خوب می بیند و تقلید و پیروی می کند.
📌 در بحث استعداد و الگو، باید مراقب بود که الگو، استعداد او را به هم نزند؛ مثلاً ممکن است استعداد کسی در مهندسی باشد؛ ولی چون فلان هنرپیشه را الگوی خود قرار داده است، به دنبال هنرپیشگی برود؛ و هم از این مانده شده و هم از آن رانده می شود.
بنابراین یکی از عوامل کور کردن استعداد افراد همین است که الگوی او در غیر طریق استعدادش باشد. چنین فردی دائم در حال تغییر شغل است و کارش نیز به جایی نمی رسد.
💠 اغلب افرادی که منحرف و بی ایمان می شوند، از همین الگوی غلط است؛ مثلاً اینکه کسی بدون استاد دنبال تاریخ برود، بدون استاد کتاب فلسفه بخواند، بدون استاد و راهنما در راه عرفان گام بردارد، چون در هر علمی ممکن است به علم دیگر ایراد وارد شده باشد و او نتواند جواب آنها را بیابد و منحرف شود.
💠 پس یکی دیگر از عوامل سرکوبی استعداد این است که انسان رشته های مختلف را قبل از اینکه هر کدام را تکمیل نماید، مخلوط کند.
🔷📌 در مورد تربیت دختران با پسران کمی فرق می کند. اول اینکه بنای شرع بر این است که دختر هرچه کمتر بیرون بیاید و کمتر در انظار عمومی ظاهر شود، هر چه با نامحرم ارتباط کمتری داشته باشد، حیا و عفت او بیشتر محفوظ می ماند که هم به نفع خود اوست و هم به سود خانواده و جامعه.
💠 نکته دیگر این که فرزندان را از همان ابتدا باید با سعی و تلاش و زحمت عادت داد، همه اش تن پروری نباشد؛ روش پادشاهان قدیم این بود که فرزندان خود را در کودکی و جوانی از کاخ بیرون می کردند تا در بیرون کاخ و روستا، با سختی و زحمت و کار، بزرگ شوند تا در آینده بتوانند از پس کارهای بزرگ برآیند.