اعتقادی
وقتی که برخی از کفار رو می خواهیم بدلیل یک امر زشت و ناپسندی که در حکومت اسلامی انجام میدن از این کار نهی کنیم با این جواب مواجه میشیم که میگن:
در کتاب خودتون اومده که «لا اكراه فی الدین»که هیچ اکراهی در دین نیست.
جواب ما شیعیان برای پاسخ به این سوال چیست؟
✅پاسخ
جوابی که می توان داد این است که دلالت آیه در مورد اکراه در دین است نه در مورد احکام دینی
🔷اگر شخصی بدون اجبار به دین اسلام مشرف گردید یا قبول کرد که در یک جامعه اسلامی زندگی کند بایستی به لوازم این انتخاب اختیاری گردن نهد
❗️علامه طباطبائی در تفسیر آیه می گوید:
« در این کلام نفی دین اجباری وجود دارد چرا که دین سلسله ای از معارف علمی است و به دنبال آن نیز اعمالی وجود دارد در مجموع اعتقادات است که اعتقاد و ایمان از امور قلبیه است و اجبار و اکراه در امور قلبیه راهی ندارد اکراه تنها در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادی اثر می کند»
📚المیزان،ج1 ص341
👌حال که دلالت آیه روشن شد که مراد نفی پذیرش دین از روی اجبار است و لا غیر می گوییم :
❗️کفار با اختیار خودشان تصمیم گرفته اند که در جامعه اسلامی زندگی کنند وباید به لوازم زندگی اجتماعی پایبند باشند.
⚫️در زندگی اجتماعی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعی و خاصیت زندگی دسته جمعی است
❗️در اجتماع چیزی به عنوان ” ضرر فردی ” وجود تدارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک ” زیان اجتماعی” درآید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند
❗️پیامبر گرامی فرمود:
” یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در آن کشتی نشسته، بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند”
📚 مسند احمد ج4 ص268
📚 نهج الفصاحه ص836
❗️ پیامبر(ص) با این مثال جالب، منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند…
📚تفسیر نمونه ج3 ص38