اعتقادی
❔ شیطان با شش هزار سال عبادت چطور به یکباره سرکشی میکنه و کبر و استکبار می ورزه؟ اگر عبادت شیطان از روی معرفت و خلوص بوده که نباید این گناه و سرکشی را انجام می داده، و اگر از روی بی معرفتی و عادت و لقلقه زبان انجام می داده که نباید به این مقام قرب می رسیده؟؟
👌در این شکی نیست که عبادت خداوند همراه با اخلاص و معرفت به ذات الهی ، سبب رسیدن بندگان به درجات عالی و قرب والای الهی می گردد چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« اولین چیزی که خداوند بر بندگانش فرض و واجب کرده ( که سبب ترفیع قرب و مقام آنها می شود ) معرفت وحدانیتش است »
📚بحار الانوار ج 3 ص 14
❕ باید توجه داشت که اگر چه انسان با معرفت و اخلاص الهی می تواند به درجات والا و عالی دست پیدا کند ، اما اگر لحظه ای گرفتار عجب و خود برتربینی و غرور شود ، و نسبت به معرفت الهی و اخلاص او که بی تفاوت شود ، تمام آنچه را که برای رسیدن به آن تلاش کرده از دست می دهد و گرفتار سقوط و خسران می شود همانند آنچه برای ابلیس اتفاق افتاد .
👌در روایتی آمده است ؛
« دو نفر وارد مسجد شدند يكى عابد بود و ديگرى فاسق اما هنگامى كه از مسجد خارج مى شدند فاسق، جزء صديقان شده بود و عابد از فاسقان. سپس فرمود ، اين بدان رو است كه چون عابد وارد مسجد شد به عبادت خود مى باليد و در اين فكر بود و فاسق هنگامى كه وارد شد فكرش در پشيمانى بود و پيوسته از گناهان خويش استغفار مى كرد.»
📚الکافی ج 2 ص 314
❕در نقل دیگری آمده است ؛
« خداوند متعال به داود وحى فرستاد گنهگاران را بشارت ده و صديقين (والا مقام) را بيم ده» (داود تعجب كرد و) عرض كرد اى پروردگار چگونه چنين چيزى ممكن است؟ خداوند فرمود: گنهكاران (پشيمان و نادم) را بشارت ده كه من توبه آنها را مى پذيرم و از گناهانشان صرف نظر مى كنم و صديقين را بيم ده كه از اعمالشان عُجب و خود پسندی به خود راه ندهند».
📚همان مدرک
❕در نقل دیگری آمده است ؛
« خداوند به پیامبر اسلام وحى فرستاد كه بعضى از بندگان من در مسير عبادت تلاش مى كند و شب از خواب خوش و بستر لذت بخش بر مى خيزد و مشغول عبادت مى شود و خود را در عبادت من به سختى و تعب مى اندازد. گاه من او را يك شب يا دو شب گرفتار خواب مى كنم تا در مسير صحيح گام بردارد، زيرا هنگامى كه به خواب مى رود و صبح بيدار مى شود نسبت به خود خشمگين است و خود را سرزنش مى كند و اگر او را در آنچه از عبادت من مى خواهد آزاد بگذارم، چه بسا عُجب و خودپسندى به او عارض شود و از اين راه حالتى به او دست دهد كه هلاكش در آن است »
📚الکافی ج 2 ص 60
❕در ميان بنى اسرائيل عابدى بود بنام” برصيصا” كه زمانى طولانى عبادت كرده بود، و به آن حد از مقام قرب رسيده بود كه بيماران روانى را نزد او مى آوردند و با دعاى او سلامت خود را باز مى يافتند، روزى زن جوانى را از يك خانواده با شخصيت به وسيله برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد مدتى بماند تا شفا يابد، شيطان در اينجا به وسوسه گرى مشغول شد، و آن قدر صحنه را در نظر او زينت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز كرد ، چيزى نگذشت كه معلوم شد آن زن باردار شده (و از آنجا كه گناه هميشه سرچشمه گناهان عظيمتر است) زن را به قتل رسانيد، و در گوشه اى از بيابان دفن كرد. برادرانش از اين ماجرا با خبر شدند كه مرد عابد دست به چنين جنايت هولناكى زده، اين خبر در تمام شهر پيچيد، و به گوش امير رسيد، او با گروهى از مردم حركت كرد تا از ماجرا با خبر شود، هنگامى كه جنايات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فرو كشيدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بياويزند، هنگامى كه بر بالاى چوبه دار قرار گرفت شيطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم كه تو را به اين روز افكندم! و اگر آنچه را مى گويم اطاعت كنى موجبات نجات تو را فراهم خواهم كرد! عابد گفت چه كنم؟ گفت: تنها يك سجده براى من كن كافى است! عابد گفت: در اين حالتى كه مىبينى توانايى ندارم، شيطان گفت: اشاره اى كفايت مى كند، عابد با گوشه چشم، يا با دست خود، اشاره اى كرد و سجده به شيطان آورد و در دم جان سپرد و كافر از دنيا رفت »
📚بحار الانوار ج 14 ص 486
❕از آنچه گفته شد بدست می آید که عبادت و بندگی به همراه خلوص و معرفت سبب ترفیع درجه می شود اما خود پسندی و غرور و بی اعتنایی به علم و آگاهی حاصل شده سبب سقوط و هلاکت می گردد و با توجه به این مطلب روشن می شود که هیچ مانعی ندارد که شیطان با معرفت و اخلاصی که نسبت به خداوند داشت به درجات بالای قرب و کمال برسد اما با بی اعتنایی به این معرفت و اخلاص و گرفتار شدن به عجب و غرور و خود خواهی تمام آنچه را که بدست آورده بود را از دست دهد.