مصباح

  • خانه 

اعتقادی

05 اردیبهشت 1396 توسط مهري قاسمي

​🌷 زی طلبگی

حسين بن علوان گويد: در مجلسى نشسته بوديم كه دانش مى‏آموختيم و هزينه سفر من تمام شده بود؛ يكى از رفقا به من گفت: براى اين گرفتاري‌ات به چه کسی اميدوارى؟  گفتم: به فلانى.  

گفت: پس به خدا قسم كه حاجتت برآورده نشود و به آرزويت نرسى، و مرادت حاصل نشود، گفتم: تو از كجا این را دانستى خدايت رحمت كناد؟

گفت: امام صادق عليه السّلام بمن حديث فرمود كه: در بعضی از مکتوبات خوانده است كه خداى تبارك و تعالى مي‌فرمايد: به عزت و جلال و بزرگوارى و رفعتم بر عرشم سوگند كه آرزوى هر كس را كه به غير من اميد بندد، با نااميدى قطع مي‌كنم و نزد مردم بر او جامه خوارى مي‌پوشانم، و او را از تقرب خود مي‌رانم و از فضلم دور مي‌كنم.
 او در گرفتاري‌ها به غير من آرزو مى‏بندد، در صورتى كه گرفتاري‌ها به دست من است؟! و به غير من اميدوار مى‏شود و در فكر خود درِ خانه‌ی غیر مرا مي‌كوبد؟! با آنكه كليدهاى همه درهاى بسته نزد من است و درِ خانه‌ی من براى كسى كه مرا بخواند باز است! 

 كيست كه در گرفتاري‌هايش به من اميد بسته و من اميدش را قطع كرده باشم؟! كيست كه در كارهاى بزرگش به من اميدوار گشته و من اميدش را از خود بريده باشم؟! من آرزوهاى بندگانم را نزد خود محفوظ داشته ولی آنها به حفظ و نگهدارى من راضى نگشتند و آسمان‌هايم را از كسانى كه از تسبيحم خسته نشوند (فرشتگان) پر كردم و به آنها دستور دادم كه درهاى ميان من و بندگانم را نبندند ولى آنها به قول من اعتماد نكردند!

 مگر آن بنده نمي‌داند كه چون حادثه‏اى از حوادث من او را بكوبد، كسى جز به اذن من، آن را از او برندارد. پس چرا از من روى‏گردان است؟! من با وجود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او مي‌دهم سپس آن را از او مي‌گيرم، و او برگشتش را از من نمي‌خواهد و از غير من مي‌خواهد؟! او در باره من فكر مي‌كند كه ابتدا و پيش از خواستن او عطا مي‌كنم، ولى چون از من بخواهد به سائل خود جواب نمي‌گويم؟! 

 مگر من بخيلم كه بنده‏ام مرا بخيل مي‌داند؟! مگر هر جود و كرمى از من نيست؟! مگر عفو و رحمت دست من نيست؟! مگر من محل آرزوها نيستم؟! پس كه مي‌تواند آرزوها را پيش از رسيدن به من قطع كند [كه مي‌تواند آرزوها را جز من قطع كند] آيا آنها كه به غير من اميد دارند نمي‌ترسند؟ (از عذابم يا از بريدن آرزوي‌شان‏ يا از مقام قربم يا از قطع نعمت‌هايم از آنها) 

 اگر همه اهل آسمانها و زمينم بمن اميد بندند، و به هر يك از آنها باندازه اميدوارى همه دهم، به قدر عضو مورچه‏اى از ملكم كاسته نشود، چگونه كاسته شود از ملكى كه من سرپرست او هستم؟! پس بدا به حال آنها كه از رحمتم نوميدند، و بدا به حال آنها كه نافرمانيم كنند و از من پروا نكنند.

منبع: الكافي / جلد 2 / كتاب الإيمان و الكفر‏‏ / بَابُ التَّفْوِيضِ إِلَى اللَّهِ وَ التَّوَكُّلِ عَلَيْه‏ 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس