مصباح

  • خانه 

اعتقادی 

17 تیر 1401 توسط مهري قاسمي

??????????

?اصرار و پافشاری در دعا?  

✍?گفته شده است تمام حوائج خود را از خدا بخواهید حتی کوچکترین آنها؛ در حقیقت مومن در دعا غیر خدا را هیچ کاره می‌داند و تمام توجه‌اش به خدای متعال است.

در روایت دارد که بر استجابت دعا اصرار نداشته باشید. خدای متعال همواره خیر و صلاح بندگانش را می‌خواهد، لذا اصرار بر استجابت دعا به آن نحوی که ما می‌خواهیم خلاف تفویض و رضا است و جایی ندارد.

در واقع مومن دعا می‌کند، ولی نتیجه را به خدای متعال واگذار می‌کند و به آنچه خداوند برایش در نظر گرفته است راضی است. مومنی که امورش را به خدا واگذار کرده است، دیگر دلیلی نمی‌بیند که بخواهد اصرار کند تا همان بشود که او می‌خواهد. اینجا مرزی است که باید رعایت شود. فراتر رفتن از این مرز با پافشاری بر خواسته، نوعی بی‌احترامی به خدای بنده‌نواز است که همیشه بهترین‌ها را برای بندگانش می‌خواهد.

یکی از حالات پسندیده مومنین آن است که بسیار دعا می‌کنند. در قرآن کریم حضرت ابراهیم، «أواه» یعنی بسیار دعا کننده معرفی شده است. اما باید دانست که بسیاردعا کردن به معنای پافشاری بر استجابت نیست بلکه مومن چون خدا را همه کاره عالم می‌داند و نیاز مطلق و همه جانبه خود را به خدای متعال درک کرده است لذا تنها درب خانه‌ی خدا را می‌زند؛ و البته بسیار هم می‌زند. زیرا از مناجات با خدا و راز و نیاز با او لذت می‌برد و از این که حاجاتش را نزد خدا بگوید و از او بخواهد و دست‌های خالی خود را نشان خدا بدهد لذت می‌برد.

پس آنگاه که گفته می شود اصرار نکنید منظور اصرار در رسیدن به نتیجه و حاجت خاص است, زیرا که ممکن است به صلاح ما نباشد و یا در اثر اصرار زیاد و نرسیدن به آن حاجت افسرده و ناامید شویم. و آنگاه که گفته می شود در دعا اصرار کنید, منظور این است که زیاد دعا کنید و فراوان از خدا بخواهید, زیرا دعا مخ عبادت است و تاثیر معنوی فراوانی برای انسان دارد و اصرار بر دعا خود زمینه اجابت است.

1- امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «واللّه لا یُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَى اللّه عز و جل فی حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ». بـه خـدا سوگند هیچ بـنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد، مگر آن که حاجتش را بر آورد.

 ?الکافی: 2/ 475/ 3 

2- شما در موارد متعدد، تاکید بر اصرار بر دعا را شنیده‌اید؛ ولی در بیان برخی علما نیز می‌شنوید که خیلی اصرار بر دعا نکنید، شاید به مصلحت شما نباشد؛ چرا که شاید در آینده و یا در قیامت و پس از مرگ متوجه شویم که استجابت آن دعا به خیر ما نبوده و خدا را شکر کنیم که آن دعا را مستجاب نکرده است.

هر دو درست می‌گویند؛ ولی شبهه تعارض بین این دو مطلب، ناشی از مسامحه در استفاده لفظ دعا در گفته علما است. در صورتیکه منظور علما بر عدم اصرار بر دعا، در واقع عدم اصرار بر استجابت دعا است.

پس در واقع انسان باید بر دعا اصرار کند؛ ولی بر استجابت ظاهری اصرار نکند.

مثلا یک کسی که صاحب فرزند نمی شود، همیشه و تا آخر عمر خوب است که بر دعا به صاحب فرزند صالح شدن اصرار کند، ولی بر استجابت آن اصرار نکند و از اینکه به ظاهر این دعا بر آورده نمی‌شود، بی تابی نکند و ناامید از رحمت الهی نشود و افسرده نگردد.

خود دعا کردن از جهات مختلف ممدوح است. از قبیل ارتباط با خدا و پیوند دائمی با خدا و اینکه انسان خود را محتاج به خدا ببیند. مضافا اینکه خود دعا کردن فی نفسه مطلوب است و خود همین دعا کردن نوعی استجابت است.

تا خدا نخواهد کسی توفیق دعا کردن و ارتباط با خدا را پیدا نمی‌کند و از آنجایی که خداوند فرموده و وعده داده که: «ادعونی استجب لکم» هر دعایی به تحقیق، مستجاب می‌شود؛ ولی نه به آنصورت ظاهری که ما همیشه بفهمیم.

خداوند همه دعاها را مستجاب می‌کند، ولی گاهی مطابق ظاهر آن و گاهی که به صلاح نیست، مطابق صلاح فرد و حتی بیشتر از خواسته فرد به او می‌دهد؛ لکن انسان به آن توجه ندارد.

مثلا کودکی که سرما خورده و گلو درد دارد، از پدرش مطالبه بستنی می کند؛ ولی پدر دلسوز که می‌داند بستنی برایش ضرر دارد، به گفته ظاهری اش توجه نمی‌کند؛ ولی برای اینکه به خیر کودکش عمل کند بجای یک بستنی ۱۰۰ تومانی، ۱۰۰ هزار تومان به حسابش واریز می‌کند، تا در بزرگی به کارش بیاید؛ ولی کودک که فعلا درک ندارد، بی تابی می کند و می گوید: پول به چه دردم می آید؟ همان بستنی را برایم بخر.

پس شایسته است تمام نیازهایمان را در دعاهایمان مد نظر بیاوریم و بر آنها اصرار کنیم؛ ولی در عین حال عرضه داریم که: خدایا اگر به صلاحمان نیست، آنگونه که خود می‌دانی و به خیرمان است پیش بیاور.

این یعنی اصرار بر دعا و اصرار نداشتن بر استجابت ظاهری….کسی که اصرار بر استجابت ظاهری دعا دارد، مثل آن کودک است که اصرار به خریدن بستنی دارد. در دعا هم اگر استجابت ظاهری پیش نیامد، گاهی برخی از رحمت خدا مایوس می‌شوند و یا کسانی بوده‌اند که نعوذ بالله کارشان به کفر کشیده شده است. در حالیکه اگر می‌دانستند که استجابت این دعا به خیرشان نیست، هیچگاه این همه اصرار نمی‌کردند.

بنابر این نتیجه می گیریم که دعا مطلوب خداوند متعال است و اصرار و پافشاری در دعا هم امری است مطلوب که در روایات آمده است. امّا اصرار به معنای این است که در امر دعا و تضرع به درگاه خداوند دچار سستی و خستگی نشویم نه بدان معناست که خیر و صلاح ظاهری خودمان را ملاک قرار دهیم و در اجابت دعای خودمان اصرار بورزیم لذا ممکن است سبب برخی سلب توفیقات و سستی در انجام فرائض و عبادات، اثر چیزی است که با مستجاب شده و به مصلحت نبوده است؟ پس همیشه در دعاها باید آنچه را که خیر و صلاح ماست از خدا بخواهیم و بر آن اصرار بورزیم، نه آنچه را که دوست داریم به آن دست یابیم.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس