تربیتی
????????????
✍?در چین باستان، شاهزاده جوانی تصمیم گرفت با تکه ای عاج گران قیمت چوب غذاخوری بسازد.
پادشاه که مردی عاقل و فرزانه بود، به پسرش گفت:
«بهتر است این کار را نکنی، چون این چوب های تجملی موجب زیان توست!»
شاهزاده جوان دستپاچه شد. نمیدانست حرف پدرش جدی است یا دارد او را مسخره میکند.
اما پدر در ادامه سخنانش گفت:
«وقتی چوب غذاخوری از عاج گران قیمت داشته باشی، گمان میکنی که آنها به ظرف های گلی میز غذایمان نمی آیند.
پس به فنجان ها و کاسه هایی از سنگ یشم نیازمند میشوی.
در آن صورت، خوب نیست غذاهایی ساده را در کاسه هایی یشمی با چوب غذاخوری ساخته شده از عاج بخوری.
آن وقت به سراغ غذاهای گران قیمت و اشرافی میروی.
«کسی که به غذاهای اشرافی و گران قیمت عادت میکند، حاضر نميشود لباس هایی ساده بپوشد
و در خانه ای بی زر و زیور زندگی کند.
پس لباس هایی ابریشمی میپوشی و میخواهی قصری باشکوه داشته باشی.
به این ترتیب به تمامی دارایی سلطنتی نیاز پیدا میکنی و خواسته هایت بی پایان میشود.
در این حال، زندگی تجملی و هزینه هایت بی حد و اندازه میشود
و دیگر از این گرفتاری خلاصی نداری.
«نتیجه این امر فقر و بدبختی و گسترش ویرانی و غم و اندوه در قلمرو سلطنت ما
و سرانجام تباهی سرزمین خواهد بود…
چوب غذاخوری گران قیمت تو تَرَک باریکی بر در و دیوار خانه ای است،
که سرانجام ویرانی ساختمان را درپی دارد.»