تربیتی
25 شهریور 1399 توسط مهري قاسمي
?? سوار بر هلی کوپتر در آسمان کردستان بودیم. دیدم صیاد مدام به ساعتش نگاه میکنه وقتی علت کارشو پرسیدم گفت: الان موقع نمازه بعدش هم به خلبان اشاره کرد که همینجا فرود بیا، خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگه اجازه بدین تا مقصد صبر کنیم.
گفت: اشکالی نداره، ما باید همینجا نماز بخونیم! هلی کوپتر نشست، صیاد با آب قمقه ای که داشت وضو گرفت و به نماز ایستاد، ما هم به او اقتدا کردیم.
دوستش می گفت:
صیاد در قنوتش هیـــچ چیزی برای خودش نمی خواست، بارها می شنیدم که می گفت:
” اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای “
بلند هم می گفت، از ته دل.
شهید_صیاد_شیرازی?
یاد_شهدا_صلوات