حکایت
09 فروردین 1399 توسط مهري قاسمي
🌸🍃🌸🍃
حکیمی پسران را پند همی داد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطرست یا دزد به یک بار ببرد، یا خواجه به تفاریق(اندک اندک) بخورد. امّا هنر چشمة زاینده است و دولت پاینده و گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.
وقتی افتاد فتنه ای در شامهر کس از گوشه ای فرا رفتند
روستا زادگان دانشمندبه وزیری پادشا رفتندپسران وزیر ناقص عقلبه گدایی به روستا رفتند
#گلستانسعدی