مصباح

  • خانه 

معرفتی

09 مرداد 1399 توسط مهري قاسمي

روزی بهلول در قبرستان بغداد کله های 

مرده ها را تکان می داد ، گاهی پر از خاک می کرد و سپس خالی می نمود.

شخصی از او پرسی: بهلول ! با این ” سر های مردگان ” چه می کنی؟

گفت: می خواهم ثروتمندان را از فقیران و  حاکمان را از زیر دستان جدا کنم، لکن می بینم همه یکسان هستند. 

به گورستان گذر کردم صباحی

شنیدم ناله و افغان و آهی

شنیدم کله ای با خاک می گفت

که این دنیا، نمی ارزد به کاهی

به قبرستان گذر کردم کم و بیش

بدیدم قبر دولتمند و درویش

نه درویش بی کفن در خاک خفته

نه دولتمند ، برد از یک کفن بیش

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس