معرفتی
???
✍استاد طَیب (از شاگردان حاج اسماعیل دولابی) میگوید: شاید سال شصت و شش بود، یکی از سفرهای حجّی که خدا توفیق داده بود و با تعدادی از رفقا در محضر ایشان (حاج اسماعیل دولابی) مشرّف بودیم. بزرگواری هم که ایشان هم به رحمت خدا رفت و آدم با فضیلتی بود، خدمت حاج آقا عرض کرد وقتی به مسجد الحرام رفتم، به خدا عرض کردم خدایا جدا مکن؛ ما را هم قاطی بندگانت بخر!
بعد اشاره کرد و گفت میوه فروش ها در هم می فروشند، خریدار هم در هم می خرد، تو هم ما را در هم و یک جا بخر؛ ما پوسیده ها و لک دارها را دور نریز! حاج اسماعیل دولابی فرمودند نه، خدا این کار را نمی کند … اتّفاقاً خدا آن لک دارها و لِهیده ها را می خرد! کسانی که احساس می کنند نتوانستند در پیشگاه خدا عمل به درد بخوری انجام دهند! خود را دست خالی و سرشکسته می بینند؛ خود را بندگان بد و پست و معصیت کاری میشمارند؛ اتّفاقاً خدا خریدار اینهاست و اینها را جدا می کند.
?در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس
?بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است