مصباح

  • خانه 

معرفتی

10 آبان 1399 توسط مهري قاسمي

????

✍ اژدهایی خرسی را به چنگ آورده بود و می خواست او را بُکشَد و بخورد.

?خرس فریاد می کرد و کمک می خواست, پهلوانی رفت و خرس را از چنگِ اژدها نجات داد.

? خرس وقتی مهربانی آن پهلوان را دید به پای پهلوان افتاد و گفت من خدمتگزار تو می شوم و هر جا بروی با تو می آیم. 

?آن دو با هم رفتند تا اینکه به جایی رسیدند, پهلوان خسته بود و می خواست بخوابد.

? خرس گفت تو آسوده بخواب من نگهبان تو هستم مردی از آنجا می گذشت و از پهلوان پرسید این خرس با تو چه می کند؟

?پهلوان گفت: من او را نجات دادم و او دوست من شد.

?مرد گفت: به دوستی خرس دل مده, که از هزار دشمن بدتر است.

?پهلوان گفت: این مرد حسود است. خرس دوست من است من به او کمک کردم او به من خیانت نمی کند.

?مرد گفت: دوستی و محبت ابلهان, آدم را می فریبد. او را رها کن زیرا خطرناک است.

?پهلوان گفت: ای مرد, مرا رها کن تو حسود هستی.

?مرد گفت: دل من می گوید که این خرس به تو زیان بزرگی می زند.

?پهلوان مرد را دور کرد و سخن او را گوش نکرد و مرد رفت.

?پهلوان خوابید مگسی بر صورت او می نشست و خرس مگس را می زد. باز مگس می نشست، چند بار خرس مگس را زد اما مگس نمی رفت. خرس خشمناک شد و سنگ بزرگی از کوه برداشت و همینکه مگس روی صورت پهلوان نشست, خرس آن سنگ بزرگ را بر صورتِ پهلوان زد و سر مرد را خشخاش کرد. مِهر آدم نادان مانند دوستی خرس است دشمنی و دوستی او یکی است.

?دوستی با مردم دانا نكوست

   ?دشمن دانا به از نادان دوست

?دشمن دانا بلندت می‌کند  

     ?بر زمینت می‌زند نادان دوست

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس