معرفتی
?????
✍نوفل لوشاتو، ۲۹ آبانماه ۱۳۵۷ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره *تبیین انگیزه ها و اهداف قیام*
کسی بگوید که ما قانون اساسی را می خواهیم، ما انتخابات آزاد می خواهیم، ما حکومت مردم بر مردم می خواهیم، هر کس این [حرف] را بزند، غیر از این مطلبی است که ما می گوییم. آن یک مسئله یا ابهام دار است یا خیر، مقصود این است که باید این سلسله باشند؛ قانون اساسی باید باشد. قانون اساسی معنایش این است که این سلسله باید باشند؛ و انتخابات آزاد هم معنایش این است که امر انتخابات با شاه است که او امر به اجرای انتخابات بکند و این برخلاف آن چیزی است که ما می گوییم. ما می گوییم ما اینها را نمی خواهیم. هیچ ابهامی ندارد. آنکه می گوید که ما قانون اساسی را می خواهیم، آن لابد می گوید که ما اینها را می خواهیم. پس مابین این دو تا قول هیچ سازشی نیست که کسی بگوید این دو تا قول یک مطلب را می گوید؛ نه، این دو تا مطلب است. مطلب ملت ایران هم، ما از مردم باید بفهمیم که ملت چه می گویند، و همه دیدید که ملت در این تظاهراتی که کردند در شهرها، الآن هم تظاهراتی که می کنند در همۀ شهرها، آنکه فریاد می زنند همین فریاد است که ما این سلسله را نمی خواهیم. گاهی هم [می گویند] ما شاه را نمی خواهیم. بنابراین ابهام در این اصل هیچ نیست.
یک مملکت دامداری اش را بکلی از … از بین بردند، زراعتش را بکلی از بین بردند؛ مراتعش را به غیر دادند. همه چیز آن را از بین بردند، و الآن شما برای همه چیز محتاجید. اگر یکوقت جلویش را بگیرند، مملکت ایران بعد از سی و سه روز دیگر باید همه گرسنه بمانند. این مملکتی است که اگر ایشان نباشد دنیا به هم می خورد! مملکت دیگر مملکت نیست! ما مملکت که می خواهیم. [شاه می گوید] پس بگذارید من باشم که این مملکت باشد!
?صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۴۴ - ۵۹