معرفتی
20 تیر 1402 توسط مهري قاسمي
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
💥ریّان بن صلت گوید: «به خدمت امام رضا علیه السّلام در خراسان رفتم و در دل خود گفتم: از حضرت میخواهم سکههایی را که به نام او زده شده به من بدهد.
💥چون بر امام علیه السّلام وارد شدم، به غلام خود فرمود: «ریّان دینارهایی را که اسم من بر آن است میخواهد، سی عدد از آنها را بیاور و به او بده!» غلام آورد و من از او گرفتم.
💥باز در دلم گفتم: «کاش مرا به لباسهای تن شریفش میپوشانید.» چون این خیال در دلم گذشت، امام علیه السّلام رو به غلامش کرد و
💥فرمود: «لباسهایم را بشویید و بیاورید، همچنان که هست.» پس پیراهن و ازار (زیر جامه، شلوار) و کفش خویش را به من داد.
📚منتهی الامال، ج 2، ص 275