?✍بچه ها مهارت و انگیزه را با هم باید به دست بیاورند. اگر به کودک انگیزه بدهیم و بی پروا تشویق کنیم و مهارت را یاد ندهیم درست مثل این می مونه که بچه ای را که شنا بلد نیست را ببریم لب استخر و هی بهش انگیزه بدهیم که بپر توی آب تو می تونی! بدون این که مهارت شنا کردن را به او یاد داده باشیم. امروزه این بلا داره سر جوان های ما میاد همشون دارن می پرن توی استخرهای میلیاردی.
شخصی که کار مشاوره داشت: جوان 23 ساله ای مراجعه کرده بود برای مشاوره؛ بهش گفتم اگر بخواهیم جوانی را بدبخت کنیم، چند صد میلیون پول نقد به او بدهیم، این جوون خندید و گفت: میلیون دیگه قدیمی شده من فقط به میلیارد فکر می کنم!!! این جوون نه دیپلم داشت و نه سربازی رفته بود. تشویق های بدون داشتن مهارت این بلاها را سر بچه ها درمی آورد.
تشویق با عینیت و با توصیف باید باشد. کودک در حال انجام چه کاری است که می خواهید تشویقش کنید؟ این تشویق هماهنگ با کارش باید باشد. وگرنه خود ایده آل را که به یاد دارید، گفتیم اگر فاصله ی خودپنداره با خودایده آل مناسب باشد، انگیزه ایجاد می شود. چه خود پنداره ای در کودک ایجاد کرده ایم؟ باید یک خود ایده آل متناسب با فعالیت و سن کودک ایجاد کنیم که کودک بتواند رشد کند. اگر این فاصله صفر باشد انگیزه از بین می رود و اگر این فاصله خیلی هم زیاد باشد کودک می بُرد و ایست می کند. مواظب باشید تشویق ها از خط تعادل خارج نشوند.
در تشویق خسیس باشید. تشویق بی حساب و کتاب، فقط مضر نیست بلکه خطرناک است. ما فکر می کنیم حرف زدن و گفتن هیچ اشکالی ندارد، خشونت هم که نیست پس داریم درست رفتار می کنیم و دائم تشویق کلامی می کنیم. در این حالت کودک نمی تواند این تعریف و تمجیدها و تشویق ها را با واقعیت زندگی و جایگاه اجتماعیش و سن و توانایی ها و استعدادهایش وفق دهد.
یک خطرجدی که بچه ها را تهدید می کند، این کلاس بردن ها است. چون فکر می کنیم که فرزند ما استعداد همه چیز را دارد و حتی دائم هم به کودک القا می کنیم که تو باید همه چیز یاد بگیری تو خیلی باهوشی تو از همه بهتری و… درس است که کودک و در کل انسان استعداد همه چیز را دارد ولی آیا بالفعل هم شده است یا نه؟ موسیقی، زبان، نقاشی … «هرچی که من نشدم، تو باید بشی!»….