مصباح

  • خانه 

معرفتی

27 شهریور 1399 توسط مهري قاسمي

??سوره اعراف، آیه ١۵۴:

وَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَي الْغَضَبُ أَخَذَ الأَلْوَاحَ وَفِي نُسْخَتِهَا هُدًي وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ ⚡️ ترجمه کوتاه :

و چون خشم موسى فرو نشست، الواح را (از زمين) برگرفت و در نوشته هاى آن براى كسانى كه از پروردگارشان بيم دارند، هدايت و رحمتى است.

?توضیح آیه :

قانون آسمانى، رحمت الهى است و هدايت همراه رحمت، شامل انسان هاى خداترس مى شود.

? خوف از خداوند، درهاى رحمت را به روى انسان مى گشايد.

⭐️ هيچ مقامى جز خداوند شايسته نيست كه آدمى در برابرش خائف و خاضع باشد.

 نظر دهید »

معرفتی

25 شهریور 1399 توسط مهري قاسمي

?امام على عليه السلام: 

دانش اندک با عمل، بهتر از دانش فراوان بى عمل است

قَليلُ العِلمِ مَعَ العَمَلِ خَيرٌ مِن كَثيرِهِ بِلا عَمَلٍ 

?غررالحكم حدیث 6772

 نظر دهید »

تربیتی

25 شهریور 1399 توسط مهري قاسمي

?? سوار بر هلی کوپتر در آسمان کردستان بودیم. دیدم صیاد مدام به ساعتش نگاه میکنه وقتی علت کارشو پرسیدم گفت: الان موقع نمازه بعدش هم به خلبان اشاره کرد که همینجا فرود بیا، خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگه اجازه بدین تا مقصد صبر کنیم.

 گفت: اشکالی نداره، ما باید همینجا نماز بخونیم! هلی کوپتر نشست، صیاد با آب قمقه ای که داشت وضو گرفت و به نماز ایستاد، ما هم به او اقتدا کردیم.

دوستش می گفت:

صیاد در قنوتش هیـــچ چیزی برای خودش نمی خواست، بارها می شنیدم که می گفت:

” اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای “

بلند هم می گفت، از ته دل.

شهید_صیاد_شیرازی?

یاد_شهدا_صلوات

 نظر دهید »

تربیتی

25 شهریور 1399 توسط مهري قاسمي

✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه می‌گذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی می‌خواست آب بکشد و نمی‌توانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کرده‌ای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد. آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسول‌الله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.

پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آورده‌ای؟ گفت: مردی خوش‌روی، شیرین‌کلام، خوش‌اخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آورده‌ای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدم‌های مبارکش افتاد. گریه می‌کرد و معذرت می‌خواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: 

?وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)

و تو اخلاق عظیم و برجسته‌اى دارى.

?قصص‌الروایات

 نظر دهید »

معرفتی

25 شهریور 1399 توسط مهري قاسمي

✍استاد فاطمي نيا: در قاموس خدا و اهل بيت علیه السلام “تا حالا كجا بودي؟” وجود ندارد! هر زمان توبه كنيم و بازگرديم، ما را راه ميدهند.

پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله سوگندي ياد كرده است كه اين سوگند در منطقه اسم اعظم است. (هر موقع عبارت “الله لا اله الا هو” آمد، يعني منطقه ي اسم اعظم است) اگر مطلب به اين سادگي بود كه حضرت قسم به اين بزرگي نميخوردند!

پيامبر فرمودند:"ولله الذي لا اله الا هو، هر بنده اي كه گمانش را به خدا نيكو كند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار ميكند."حسن ظن داشته باشيد به خدا!يقين بدانيد وقتي توبه ميكنيد، خداوند شما را مي بخشد…

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 628
  • 629
  • 630
  • ...
  • 631
  • ...
  • 632
  • 633
  • 634
  • ...
  • 635
  • ...
  • 636
  • 637
  • 638
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس