تربیتی
خدا رحمت کند پدر دوستم را، هر بعداز ظهر کیفر تعیین می کردند، چند بچه داشتند، هرکدام 10 ضربه شلاق 15 ضربه شلاق و…..در نهایت خونسردی هم اجرا میکردند اصلاً هم عصبانی نبودند که بخواهند غیض شان را خالی کنند، بسیار هم انسان متدین وآرامی بودند و ما هیچوقت ندیدیم که ایشان عصبانی بشوند فقط هر وقت مادر شکایت می کردند ایشان آرام و بادقت گوش می دادند و کیفر خواست را صادر می کردند.
همه بچه هاشون رو هم بالقب آقا و خانم صدا می کردند سید هم بودند مثلاً می گفتند آقا سید حسن تشریف بیاورید امروز شما به والده….. بی ادبی کردید شما 15ضربه، کمربند هم دستشان بود،15 ضربه را می زدند بفرمایید دیگر تکرار نشود. خانم فلان تشریف بیاورید ایندفعه را می گذرم دیگر تکرار نشود، آقای فلان تشریف بیاورید شماه بزرگترید به طبع مجازاتتان سنگین تر است چون شما الگو هستید 20 ضربه شلاق بعد هم خانم چایی بنده را بیاورید. اعتقاد ایشون این بود که باید کیفر داد.
تنبیه کیفر نیست. تنبیه توجه دادن است که از مرز عبور نکن. تنبیه آگاهی دادن و برحذر کردن است ولی توام با تلخ کامی. در تنبیه احساس تلخی باید باشد و گرنه کودک معیار نمی گیرد چون نه خشونت است نه کتک فقط یک تلخ کامی باید در آن باشد که کودک معیار بگیرد.
دیدید در مهمانی بچه ای بچه دیگر را می زند بعد مادر می خواهد تنبیه کند می خواهد مدرن هم باشد وادعا هم دارد که با اصول تربیتی نوین بچه تربیت می کند، می گوید: “ببین عزیزم این کاری که تو کردی اصلاً کار انسانی نیست بسیار کار زشتی انجام دادی بچه های خوب اصلاً دوستشون رو نمی زنند با هم دوست هستند دیگه دلم نمی خواد این کار رو تکرار کنی” ببینید داریم حرفهای خوبی میزنیم اما همراه یک لبخند گوشه ی لب، بچه هم باخودش میگه از حرفات که چیزی نفهمیدم اما لبخندت میگه کارم زیاد هم بد نبود میره و دوباره بعد چند دقیقه کارش رو تکرار میکنه،چون معیار نداشته مادر باهمون لبخند داره بهش هشدار میده که در حالت عادی باهاش حرف میزنه، تلخ کامی باید باشه که در چگونگی مفصل تر می گوییم….