مصباح

  • خانه 

عبادی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

✅تنها کسی که در قیامت حسرت نخواهد خورد! 

✍از امام صادق علیه السلام پرسیدند: یوم الحسره،کدام روز است که خدا می فرماید: “بترسان ایشان را از روزحسرت"حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند. پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟ حضرت فرمودند: آری،کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد.

📚وسائل الشیعه ج۷،ص۱۹۸

 نظر دهید »

تربیتی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

🌙 توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده پخش می کردند

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ

ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ

ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ …

ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ،

ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ

ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،:|

ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ

ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ

ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ،

ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.:|

ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ

ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ،

ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.

ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ

ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ..

اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیامون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه های زننده رو تماشا میکنیم وگاهی با خانواده هم همراهی می کنیم  ونمی دانیم یه روز همان شهيد رو می آرن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده وغصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته وشهادت رو بجون خریده تا خود ودوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشن~~~

  ✨وصیتنامه شهیدمجیدمحمودی✨

#یاد_شهدا_صلوات

 نظر دهید »

تربیتی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

🔹زکریا بن ابراهیم کوفی می‌گوید: من مسیحی بودم،مسلمان شدم و در سفر حج به محضر امام صادق (ع) رسیدم و عرض کردم: (من مسیحی بودم و مسلمان شده ام)  

🔹_امام به زکریافرمود:  آنچه خواهی بپرس! 

_زکریا: پدر و مادر و خانواده‌ام مسیحی هستند و مادرم نابینا است، آیا من (که مسلمان شده ام) با آنها باشم و در ظرف آنها غذا بخورم؟ 

_امام: آیا آنها گوشت خوک می‌خورند؟ 

_زکریا: نه، با آنها تماس نمی گیرند. 

🔹_امام: مانعی ندارد، همراه مادرت باش و با او خوش رفتاری کن، وقتی که مرد، او را به دیگری وامگذار، بلکه خودت کفن کن و دفن او را به عهده بگیر و به هیچ کس خبر نده که نزد من آمده ای، تا به خواست خدا در سرزمین منی نزد من بیائی. 

_زکریا می‌گوید: در سرزمین منی، به حضور امام صادق (ع)رفتم، دیدم مردم به گردش حلقه زده اند، که گوئی او معلم کودکان بود، گاهی این و گاهی آن، سؤال می‌کردند و حضرت پاسخ آنها را می‌داد، 

🔹هنگامی که به کوفه باز گشتم، به مادرم احترام و نیکی می‌کردم، به او غذا می‌دادم، لباس و سرش را می‌شستم و به او خدمت می‌نمودم، مادرم به من گفت: پسر جان آن هنگام که در دین من بودی آن همه محبت و خدمت به من نمی کردی، اکنون این چه رفتاری است که از زمانی که به این دین  (اسلام) گرویده ای به من می‌کنی؟ 

_گفتم: (مردی از فرزندان پیامبرها، مرا به خوشرفتاری با مادر، دستور داده است. ) 

_مادرم گفت: آیا این شخص که به تو چنین دستوری داده، پیامبر است؟ 

_گفتم: نه، بلکه پسر پیامبر (ص) است.

مادرم گفت: بلکه این آقا پیامبر است، زیرا پیامبران چنین دستوری (در مورد خوشرفتاری با مادر) می‌دهند. 

_گفتم: ای مادر! بعد از پیامبر ما، پیامبر نخواهد آمد، بلکه او پسرپیامبر است. 

_مادرم گفت: دین تو بهترین دین است، آن را بر من عرضه بدار! 

🔹من دین اسلام را بر مادرم عرضه داشتم، او مسلمان شد و اصول و احکام اولیه اسلام را به او آموختم، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، سپس شب بیمار شد، به من گفت: پسر جان، آنچه به من آموختی، دوباره بیاموز، من آنها را تکرار کردم، مادرم اقرار کرد و از دنیا رفت، صبح مسلمانان آمدند و جنازه او را غسل دادند و من برجنازه اش نماز خواندم و آن را به خاک سپردم. 

📚- اصول کافی،باب البر بالوالدین،حدیث ۱۱، ص ۱۶۰ - ج ۲

 نظر دهید »

تربیتی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

📌می گن سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:

این روزهاپیکرشهدای که نه استخونهای زیادی روپیدا میکنن و میارن ایران…

به نظرتون کارخوبیه؟؟

کیا موافقن؟؟؟ کیامخالف؟؟؟؟

اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!:roll:

بعضی هامیگفتن:کارناپسندیه….نباید بیارن…

بعضی هامیگفتن: ولمون نمیکنن …گیر دادن به چهارتااستخوووون… ملت دیوونن!!”

بعضی هامیگفتن:آدم یادبدبختیاش میفته!!!

تااینکه استاددرس روشروع کردولی خبری ازبرگه های امتحان جلسه ی قبل نبود…📝

همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند…ولی استاد جواب نمیداد…🤔

یکی ازدانشجویان باعصبانیت گفت: استاد برگه هامون روچیکارکردی؟؟شما مسئول برگه های مابودی؟؟😑

استادروی تخته ی کلاس نوشت:من مسئول برگه های شماهستم…✋

استاد گفت: من برگه هاتون روگم کردم و نمیدونم کجاگذاشتم؟

همه ی دانشجویان شاکی شدن.

استاد گفت:چرابرگه هاتون رومیخواین؟

✍گفتند:چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم،هزینه دادیم،زمان صرف کردیم… .🙁

هرچی که دانشجویان میگفتنداستادروی تخته مینوشت… .

استادگفت:برگه های شماروتوی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟

یکی ازدانشجویان رفت وبعدازچنددقیقه بابرگه هابرگشت …

استادبرگه هاروگرفت وتیکه تیکه کرد.

صدای دانشجویان بلندشد.

استادگفت:الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین!چون تیکه تیکه شدن!

دانشجویان گفتن:استادبرگه هارو میچسبونیم.

👈برگه ها روبه دانشجویان دادو گفت:شماازیک برگه کاغذنتونستید بگذریدوچقدرتلاش کردیدتاپیداشون کردید،

*پس چطورتوقع داریدمادری که بچه اش روبادستای خودش بزرگ کردوفرستادجنگ؛الان منتظره همین چهارتااستخونش نباشه!!؟؟:|*

*بچه اش رومیخواد،حتی اگه خاکستر شده باشه.😭*

چنددقیقه همه جاسکوت حاکم شد!

وهمه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!

:|😭تنهاکسی که موافق بود ….

فرزندشهیدی بودکه سالهامنتظرباباش بود.:|

شهدارایادکنیم باعمل به وصیت هاشون …شادی ارواح شهداصلوات🌷

*شهداشرمنده ایم.*

 نظر دهید »

تربیتی

31 خرداد 1399 توسط مهري قاسمي

وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا نسخه ام رو آماده کنن

فردی وارد شد و با لهجه‌ای ساده و روستایی پرسید: کرم ضد سیمان دارین؟

فروشنده که انگار موضوعی برای خنده پیدا کرده بود با لحنی تمسخر آمیز پرسید: کرم ضد سیمان؟

بله که داریم. کرم ضد تیر آهن و آجر هم داریم. حالا ایرانیشو میخوای یا خارجی؟

اما گفته باشم خارجیش گرونه ها… 

مرد نگاهش را به دستانش دوخت و آنها را رو به صورت فروشنده گرفت و گفت:

از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده، نمی تونم صورت دخترمو ناز کنم. اگه خارجیش بهتره، خارجی بده…

فروشنده لبخند رو لبهاش یخ زد….

چه حقیر و کوچک است آن کسی که دراین دنیا به خود مغرور است. 

چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج، شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می گیرند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 902
  • 903
  • 904
  • ...
  • 905
  • ...
  • 906
  • 907
  • 908
  • ...
  • 909
  • ...
  • 910
  • 911
  • 912
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس