اصولی
📚اخذ قید قصد قربت در امر
امر تعبّدی امری است که سقوط آن مشروط به قصد قربت است. قصد قربت نیز به قصد امتثال امر تفسیر شده و همین منشأ جریان این اشکال معروف در امر تعبّدی گردیده که: در امر تعبدی قصد قربت معتبر است. قصد قربت به معنای قصد امتثال امر است و تا امری وجود نداشته باشد، امتثال امر نمیتواند وجود داشته باشد. پس قصد قربت متوقف بر امر است. از سوی دیگر، خطاب به امر تعبّدی متوقّف بر تصوّر موضوع و متعلّق امر من جمله قصد امتثال امر است. در نتیجه خطاب به امر تعبّدی مستلزم دور می باشد….
پاسخهای مختلفی به این اشکال بیان شده که در این نوشتار تنها به تبیین و حلّ نقاط مبهم بهترین پاسخ پرداخته خواهد شد.
👈شرط واجب بودن قصد قربت
اصلیترین پاسخی که به اشکال دور بیان شده آن است که قصد قربت شرط واجب است و امر متوقّف بر وجود ذهنی شرط واجب است نه بر وجود خارجی شرط واجب. مثلا صلاة به شرط طهارت حدثیه واجب شده است. در این مثال فعلیت امر به صلاة، متوقف بر وجود ذهنی و تصور تمام شرائط صلاة من جمله طهارت است اما متوقف بر وجود خارجی طهارت نیست بلکه با فعلی شدن امر به صلاة تحصیلا لامر الشارع، تحصیل طهارت نیز لازم می شود.
البته این بیان در شرط وجوب جاری نیست زیرا هر چند در مقام جعل، امر متوقف بر تصوّر شرط وجوب است نه خارجیت شرط وجوب اما در مرتبه فعلیت وجوب، فعلیت وجوب متوقّف بر تحقق شرط وجوب است و شرط وجوب نمی تواند متوقف بر فعلیت وجوب باشد.
👈اشکال: بازگشت شرطیت قصد قربت به شرط وجوب
در اشکال به بیان شرط الواجب دانستن قصد قربت بیان شده: هر چند قصد قربت شرط واجب است اما قدرت بر شرط واجب، شرط وجوب است و باید در خارج تحقّق داشته باشد تا امر فعلی شود. پس فعلیت وجوب متوقف بر قدرت بر قصد قربت است و قدرت بر قصد قربت متوقف بر وجوب است.
👈پاسخ اول: شرط تکلیف، قدرت از غیر ناحیه امر
شهید صدر در مقام جواب تقریب کرده است: قدرت هر چند شرط تکلیف است اما شرطی عقلی برای تکلیف بوده و با دلالت لفظی اثبات نشده است. به همین جهت منقّح موضوع قدرت، عقل است و از نظر عقلی مانع از تکلیف، عجز از سایر جهات غیر از جهت امر است. اگر از سایر جهات منهای جهت امر، عجز وجود داشته باشد، تکلیف نمی تواند فعلی شود. ولی اگر از سایر جهات عجز وجود نداشته باشد، تکلیف فعلی است.
👈پاسخ دوم: قدرت شرط تکلیف است و لو به ملاحظه امر
ظاهر پاسخ شهید صدر به نظر تام نیست. آیت الله شبیری زنجانی تعبیر دقیق تری از پاسخ دارند که امکان دارد کلام شهید صدر نیز به آن بازگشت داشته باشد. ایشان بیان می کنند: قدرت با ملاحظه امر، شرط تکلیف است. کلام ایشان را باید این گونه توضیح داد که قدرت حین العمل شرط تکلیف است هر چند قدرت بر تکلیف، با فعلیت امر ایجاد شود. مثلا اگر فرض شود شخصی با نبود امر، قدرت بر ادای حج ندارد اما امر به حج و وجوب آن باعث شود قدرت روحی و روانی در او ایجاد شده و سختی های حج را به جان بخرد، همین میزان قدرت، در قدرت بر تکلیف کافی است. بر عکس نیز در صورتی که بدون امر قدرت بر تکلیف باشد اما با امر عجز از تکلیف حاصل شود و نفس وجوب مثلا به علّت وسواسی بودن موجب عجز از عمل باشد، عمل به علت عجز واجب نخواهد بود….
✅خلاصه پاسخ
قدرت تعلیقی بر قصد امر، شرط فعلیت تکلیف است به این معنا که «لو صار التکلیف فعلیا لکان العبد قادرا» و تفاوتی نمی کند قدرت از سابق بوده یا با خود امر ایجاد شود. از طرف مقابل ایجاد قدرت متوقف بر فعلیت تکلیف است. در نتیجه هیچ مشکل دور یا مشکل «ما یکون فی الرتبه المتقدم یکون فی الرتبه المتأخر»، ایجاد نمی شود. همانگونه که بیان شد، کلام شهید صدر فی نفسه تامّ نیست و صرف قدرت از سایر جهات، کافی در فعلیت تکلیف نیست زیرا اگر از سایر جهات قدرت داشته باشد و با نفس امر، همین قدرت از سایر جهات سلب شود – در مثال وسواسی که بیان شد- فعلیت تکلیف صحیح نیست.