مصباح

  • خانه 

تربیتی

30 اردیبهشت 1399 توسط مهري قاسمي

سربازی در جنگ چالدران از میدانِ جنگ گریخت تا به روستایی در اطراف چالدران رسید. در کوچه‌ای رفت که در ابتدای کوچه جوانی را دید و از ترس اینکه لو نرود، او را با تفنگش کُشت. سراسیمه دوید و درب منزلی را زد و پیرمردی در را گشود و او را در خانه پناهش داد. ساعتی نگذشت پیرمرد بیرون رفت و به جوان گفت: در را قفل کردم تا نیامدم جایی نرو!

سه روز گذشت و پیرمرد به خانه بازگشت. سرباز گفت: اجازه دهی شبانه به کشور خودم حرکت کنم. پیرمرد گفت: نه! منطقه امن نیست. جوان دوباره اصرار کرد. پیرمرد گفت: اگر از خانه‌ی من پایِ خود بیرون بگذاری قسم می‌خورم تو را خواهم کشت.

جوان مجبور شد یک‌ماه در منزل پیرمرد مهمان شود. بعد از حدود یک‌ماه، روزی پیرمرد گفت: ای جوان! آذوقه‌ی خود بردار شبانه به سمت کوهستان برویم تا من راه عثمانی را به تو نشان دهم و به دیار خود برگرد. سرباز شبانه با پیرمرد هر یک سوار بر اسبی به سمتِ کوهستان رفتند و بعد از نشان‌دادن مسیر، پیرمرد اسب را هم به سرباز هدیه داد.

جوان گفت: حال که می‌روم سؤالی را پاسخ نیافتم، چرا مرا یک‌ماه نگه‌داشتی؟ آیا واقعاً اگر از خانه‌ات بیرون می‌رفتم، مرا می‌کُشتی؟ پیرمرد گفت: وقتی درب خانه‌ی مرا زدی بعد از چند لحظه که من پناه‌ات دادم، درب منزل مرا زدند و من برای این‌که لو نروی تو را در منزل گذاشتم و بیرون رفتم و جنازه‌ی پسرم را که با تفنگ کشته شده بود، دیدم. یقین کردم کار توست. خواستم برگردم و تو را قصاص کنم ولی از خدا ترسیدم بر مهمان خویش قصد جانش کنم. وقتی که گفتی می‌خواهی بروی، می‌دانستم اگر پایت را از منزل بیرون بگذاری و از مهمان‌بودن من خارج شوی، وسوسه خواهم شد تا تو را قصاص‌ کنم. بنابراین تهدیدت کردم در منزل بمانی تا خون پسرم بر من سرد شود تا بتوانم از قصاص تو بگذرم و امروز دیدم شکر خدا می‌توانم از قصاصِ تو بگذرم پس اجازه دادم از منزل من خارج شوی.

سرباز عثمانی که در دل شب این حقیقت را شنید پاهایش سرد شد و تفنگ خویش بیرون کشید و گفت: یا مرا بکش یا خودم را خواهم کشت. پیرمرد گفت: سِلاح خود غلاف کن! مدت‌ها خواستم قصاص فرزندم از تو بگیرم ولی یک سؤال همیشه ذهن مرا درگیر خود ساخته بود، گفتم: خدایا! اگر قصد تو کشتن این سرباز بود قطعاً به در خانه‌ی من روانه‌اش نمی‌کردی پس قصد خدا بر پناه‌دادن تو بود چون درب هر خانه‌ای غیر خانه‌ی مرا می‌زدی قطعاً اکنون زنده نبودی.

امروز یقین کردم که خداوند متعال نیز اگر قصدش پناه‌دادنِ ما در روز قیامت از عذابش نبود به دین اسلام پناهنده‌مان نمی‌ساخت.

 نظر دهید »

اصولی فقهی

30 اردیبهشت 1399 توسط مهري قاسمي

📚 عدم صحت تمسک به روایت رفع قلم برای اشتراط بلوغ در معاملات؟؟!!!

یکی از روایاتی که برای اشتراط بلوغ به آن تمسک شده است روایت رفع قلم است «رُوِيَ فِي الْحَدِيثِ أَنَّهُ صلى الله عليه وآله قَالَ: رُفِعَ‏ الْقَلَمُ‏ عَنِ الصَّبِيِّ حَتَّى يَبْلُغ‏» مفاد روایت این است که افعال و اقوال صبی موضوع هیچ یک از احکام نیست. از جمله احکام، عقود و ایقاعات و قضای صبی است.ه

استاد قایینی می فرماید استدلال به این روایت تمام نیست زیرا لسان روایت، امتنانی است و مفادش این است که اگر حکمی الزامی داشتیم، آن حکم از صبی برداشته شده است.

تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است.

 نظر دهید »

حقوقی

30 اردیبهشت 1399 توسط مهري قاسمي

📚 اقرار عقلاء بر علیه خودشان، در چه مواردی نافذ است؟؟!!!

استاد شبیری از قول والدشان نقل کردند:

نفوذ اقرار علیه خود شخص یک اصل عقلایی است شخص مدعی مطلبی نمی شود که به ضرر خودش باشد.اقرار یک امر یک پارچه است که اگر مجموع آن به ضرر شخص باشد، اقرار او علیه خودش نافذ است اما اگر مجموع آن به ضررش نبود، نافذ نیست. مثلا اگر شخصی ادعا می کند در مقابل این خانه ای که یک میلیارد ارزش دارد، دو میلیارد نصیبم شده است. در چنین فرضی شخص در واقع بیان می کند که یک میلیارد اضافه نصیبش شده است. در این مورد نمی توان گفت با توجه به اقرار این شخص، خانه اش دیگر مال او نیست و از طرفی مالک دو میلیارد هم نشده و مالک یک میلیارد شده است…..

📱 @mobahathah_ir

 تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است.

 نظر دهید »

اصولی

30 اردیبهشت 1399 توسط مهري قاسمي

استاد_مددی:

📚 توضیح حکم واقعی و ظاهری در فرق قاعده حلیت و اصاله الحلیة ؟؟!!!

استاد سید احمد مددی فرمودند: در اصطلاح فقها (مانند مرحوم نايینی، آقای خویی و دیگر بزرگان ) در هنگام اجرای أصالة الحلّ گاهی از آن حکم واقعی اراده می‌شود و گاهی حکم ظاهری، ولی مناسب‌تر آن است که در حلّیّت واقعی تعبیر «قاعدۀ حلّ» و در حلّیّت ظاهری «أصالة الحلّ» به کار برده و در واقع دو قاعده تأسیس شود نه يک قاعده.  نتیجۀ قاعدۀ اوّل، حلّیّت واقعی جمیع اشیایی است که خداوند در اختیار بشر قرار داده و نتیجۀ قاعدۀ دوم (أصالة الحلّ) حلّیّت شیء مشکوک. علّت این امر تمایزی است که بین این دو مقام وجود دارد.

توضیح این‌که: احکام در یک تقسیم دو گونه‌اند: واقعی و ظاهری. معیار حکم واقعی آن است که در آن اوّلاً حکم بر خود شیء بعنوانه حمل می‌شود و ثانیاً مقیّد به نسخ است یعنی هر حکم واقعی باقی است تا زمانی که نسخ شود 

 امّا در احکام ظاهری اوّلاً حکم به واقع شیء تعلّق نمی‌گیرد، بلکه بر عنوان عامّی ـ مثل مجهول ـ حمل می‌شود و ثانیاً رفع حکم ظاهری هم به رفع جهل است. بنابراین هر جا و در هر لسانِ دلیلی حکم روی خود عنوان رفت و گفته شد: فلان کار جایز است، این حکم واقعی است، امّا هر جا حکمی در لسانِ دلیل مقیّد به علم به خلاف شد، آن حکم ظاهری خواهد بود

📱 @mobahathah_ir

 تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است.

 نظر دهید »

اصولی

30 اردیبهشت 1399 توسط مهري قاسمي

استاد_لاریجانی

📚 اکثر اباحه های واقعی لا اقتضاء می باشند؟؟!!!؟؟

 محقق مشکینی شارح کفایه معتقد است اکثر اباحه های واقعی  موجود در شریعت لا اقتضاء هستند یکی از شواهد این مدعا را هم این می دانند که مباحات غالبا محکوم  دلیل شرط یا سایر عناوین ثانویه می شوند؛ ولی اباحه های ظاهری حتما اقتضایی هستند چرا که اگر در واقع حکم حرمت باشد ودرظاهر اباحه لا اقتضاء یعنی مفسده ای در کار نیست عملا مکلف مبتلا به مفسده ی حرمت می شود ومصلحتی هم عائد او نمی شود لذا بایداباحه های ظاهری اقتضایی باشند

📱 @mobahathah_ir 

تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 942
  • 943
  • 944
  • ...
  • 945
  • ...
  • 946
  • 947
  • 948
  • ...
  • 949
  • ...
  • 950
  • 951
  • 952
  • ...
  • 1070
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس