تربیتی
12 آذر 1399 توسط مهري قاسمي
???????
✍کشاورزى ساعت گرانبهایش را در انبار علوفه گم کرد هرچه جستجو کرد، آن را نیافت.
از چند کودک کمک خواست و گفت هرکس آنرا پیدا کند جایزه میگیرد.
کودکان گشتند اما ساعت پیدا نشد.
تا اینکه پسرکى به تنهایى درون انبار رفت و بعد از مدتى به همراه ساعت از انبار خارج شد. کشاورز متحیر از او پرسید چگونه موفق شدى؟
کودک گفت: من کار زیادى نکردم، فقط آرام روى زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صداى تیک تاک ساعت را شنیدم. به سمتش حرکت کردم و آنرا یافتم!
حل مشکلات، نیازمند یک ذهن آرام است!