مصباح

  • خانه 

تربیتی

24 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

شخصی گرسنه  بود برایش  کلم آوردند…

اولین بار بود که  کلم  می دید . 

با خود گفت :  حتما میوه ای  درون این برگها است ‌.

اولین برگش‌ را کند تا به میوه برسد

اما زیرش به برگ دیگری رسید . و زیر آن برگ یک برگ دیگر و…

با خودش گفت : حتما میوه ی ارزشمندی است  که اینگونه در لفافه اش نهادند . . . ! 

گرسنگی اش افزون شد و  با ولع بیشتر برگها را میکند و دور می ریخت . 

وقتی برگها تمام شدند متوجه شد  میوه ای در کار نبود!😧 آن زمان بود که دانست کلم مجموعه ی  همین برگهاست…

ما روزهای زندگی را تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم  درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم . . .

و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم ،  نه خوردنی و نه پوشیدنی بود  فقط دور ریختنی بود . . . !  زندگی ، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش  هستیم بنابراین قدر فرصت ها را ثانیه به ثانیه و ذره به ذره  بدانیم.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس