مصباح

  • خانه 

تربیتی

24 تیر 1399 توسط مهري قاسمي

🌸🍃🌸 از صبح تا عصر به ادارات مختلف شهرمان رفتم اما مشکل من حل نشد.

 با اینکه از جانبازان جنگ بودم، اما اینقدر عصبانی شدم که به تمام مسئولین فحش دادم و گفتم:

” کاش داعش می آمد و شما را… “

🌸 آخر شب،  فرزندم که از شرایط من ناراحت بود گفت: ” بابا، من امروز یک کتاب جالب خواندم. خیلی آرامش به من داد. بیا شما بخوان.”

🌸 بعد کتابی را که تصویر یک شهید روی آن بود به من نشان داد.

 کتاب را انداختم آن طرف و گفتم:

” همش دروغه." و بعد خوابیدم.

🌸 جوان خوش سیمایی بالای سرم آمد و گفت:

” دوست عزیز، چرا اینقدر ناشکری؟! چیزی نشده. مشکل شما را اگر خدا صلاح بداند حل می کند.

 خدا را به خاطر این همه نعمتی که داده شکر کن. نعمت‌ها را بیشتر می‌کند و… “

🌸 از خواب پریدم. خودش بود. همان جوانی که تصویرش روی جلد کتاب قرار داشت. کتاب را از گوشه اتاق برداشتم. نوشته بود:

” سلام بر ابراهیم. خاطرات شهید ابراهیم هادی”

🌸 او به من این کلام الهی را یادآور شد:

✨ لَئِن  شَکَرتُم لَاَزیدَنکُم وَ لَئِن کَفَرتُم اِنَّ عَذابی لَشَدیدُُ ✨

🌺"…اگر شکر گذاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.” 🌺

 (ابراهیم/ ۷ )

📚خدای خوب و ابراهیم ص ۷

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مصباح

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رحمت الهی
  • فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس