معرفتی
💠امام خامنهای: محو دولت اسرائیل به معنای محو یهودیان نیست.
🔅«محو اسرائیل» یعنی مردم فلسطین، خودشان دولتشان را انتخاب بکنند و بیگانهها و اوباشی مثل نتانیاهو را بیرون کنند.
💠امام خامنهای: محو دولت اسرائیل به معنای محو یهودیان نیست.
🔅«محو اسرائیل» یعنی مردم فلسطین، خودشان دولتشان را انتخاب بکنند و بیگانهها و اوباشی مثل نتانیاهو را بیرون کنند.
🔸فلسفه و مسائل مهم «فقه مبارزه با استکبار»
آیت الله عباس#کعبی:🔻
🔹مراد از استکبار، نظام سلطه و اقتدار ظالمانهای است که با ظلم و جنایت به حقوق انسانها و غارت و برتریطلبی و فساد بر روی زمین تلاش میکند که به اقتدار ظالمانه خود رسمیت ببخشد.
🔹نام فقهی مستکبرین در قرآن، طاغوت، ظالم، مفسد، مجرم و مفسد فیالارض است و ریشه فقهی مقابله با مستکبرین در فرهنگ جهاد فی سبیل الله نهفته است.
🔹اگر بخواهیم آیات و روایات جهاد فی سبیل الله را بحث کنیم، فلسفه این جهاد درواقع حاکمیت توحید و حاکمیت بندگی خدا برای ریشهکن کردن استکبار است.
🔹فایده مبارزه با استکبار فراوانتر از هزینه ناشی از مبارزه با استکبار است و هزینه سازش نیز بسیار بیشتر از هزینه مبارزه با استکبار است.
🔹دشمنشناسی، اولویتبندی ،اقتصاد مقاومتی، توانمندسازی داخلی کشور، تحریم کالای خارجی و خود کفایی داخلی، ایجاد اقتدار بازدارنده و تولید قدرت و بهکارگیری آن برای تضعیف دشمن و خنثی کردن توطئههای آن، دفاع از میهن اسلامی، توانمندسازی نظام اسلامی، حفظ حاکمیت اسلامی و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان توحید و بندگی خدا و کرامت انسان جزء شعب #فقه_مقاومت و مبارزه با استکبار هستند.
🔸#نشست_علمی / «قدس و فلسطین در آینه فقه مقاومت» برگزار شد:
حجت الاسلام دکتر ایزدهی:🔻
🔹بنابر آیات و احادیث، چنانچه به یک مسلمانی در گوشهای از عالم ظلم شود، ما موظف به دفاع از او هستیم. قواعد فقهی مؤید این مساله شامل قاعده نفی سبیل و قاعده عدالت است.
🔹بر اساس منطق مقاومت، دارالاسلام زمان بردار نیست. این وظیفه بدون اینکه مقید به زمان و مکان خاصی باشد، بر دوش تمام مسلمانان است، حتی کشور ایران که با فلسطین مرز جغرافیایی ندارد. طبق این منطق، باید در مقابل رژیمی غاصبی که میخواهد از نیل تا فرات را (که بدون تردید متعلق به مردم فلسطین است) از آنِ خود کند، طوری رفتار کنیم که مهاجرت معکوس رخ دهد.
حجت الاسلام نعیمیان:🔻
🔹نگاه ما به استکبار نباید تک بعدی باشد، اگر امروزه استکبار جنبه تمدنی پیدا کرده که مجموعهای از امور فرهنگی، اقتصادی و نظامی را در اختیار دارد، مقاومت نیز باید به مثابه آن باشد.
🔹بخشی از ماهیت مقاومت، دفاع از فلسطین در برابر هجوم و حمله رژیم اشغالگر است و بخشی دیگر، نمایندگی مقاومت در مبارزه با استکبار جهانی است.
معرفی کتاب: دفاع هوشمند در اندیشه امام خامنه ای
🔹این کتاب مشتمل بر دو بخش میباشد: بخش اول «پیشینه تاریخی و مبانی نظری» نام دارد. بخش دوم نیز «ابعاد، اهداف و راهبردهای دفاع هوشمند در اندیشه امام خامنه ای» میباشد.
🔹 برخی از تهدیدهای امنیت بین المللی کنونی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب: ساختارهای بین المللی ناعادلانه، کم رنگ بودن عدالت طلبی در منطق جهان، توزیع ناعادلانه ثروت در جهان، وجود زرادخانههای کشتار جمعی، حق وتوی قدرتهای استکباری، ترورریسم، شکنجه و صیونیسم است.
🔹اهداف دفاع هوشمند در بعد ملی از نظر امام خامنهای عبارت است از:
۱ ـ صیانت از اسلام و آرمانهای انقلاب
۲ ـ توسعه و نهادینه سازی مشروعیت نظام اسلامی
۳ ـ صیانت از امنیت و اقتدار کشور و منافع ملی
۴ ـ صیانت از تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت کشور.
🔹اهداف دفاع هوشمند در بعد فراملی از نظر ایشان عبارت است از:
۱ ـ صدور ارزشهای انقلاب
۲ ـ کمک به حفظ ثبات و صلح جهانی
۳ ـ حفظ و ارتقای امنیت منطقه توسط قدرتهای منطقهای
۴ ـ تمدن سازی اسلامی.
🔸ضرورت توجه به نظریه ارتباطات در فقه رسانه
گزارشی از نشست «عنصر مصلحت و تفقه در ابواب فقه رسانه در شرایط عادی و جنگ رسانهای»🔻
دکتر محمد #محمدینیا: 🔹مراد ما از #فقه_رسانه با درنظرگرفتن قید حکومتی است. در طیف سنتی پنج نگاه به #فقه_حکومتی وجود دارد: فقه احکام حاکم، فقه سیاست، احکام مبتلا به حکومت، تزاحم ملاکات و پیدا کردن اقوی ملاکات، فقه موجود با همان اجتهاد مصطلح منتهی با نگاه اجتماعی به فقه.
🔹فقه حکومتی از دیدگاه امام #خمینی تلازم با برپایی حکومتی دارد که طاغوت مدرن را نفی کند، به بیان دیگر، می توان فقهی را که در پیوند کامل با حکومت اسلامی است فقه حکومتی دانست.
🔹مقصود ما از فقه تخصصی، پرورش فقیه است در تخصصی که از آن منظر به همه فقه نگاه کند. به اعتقاد ما، جریان فقه حکومتی در حوزه و تحقق آن در حکومت حتماً باید از راههای فقه تخصصی به آن باشد.
🔹با توجه به اینکه لازمه زمام داری و حکومت داری رسانه و فضای مجازی، این است که امر آن در دست خود حکومت باشد، در اینجا فقه رسانه معنا پیدا می کند. می توان گفت ضرورت فقه تخصصی رسانه، یک ضرورت بدیهی است.
🔹در جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام، ما در رسانه با یک موج فکری قوی ژورنالیسم مواجهیم. افرادی که به این طیف پیوستند، گروهی از اولین طلبههایی بودند که وارد دانشگاه شدند،دانشگاه آنها را مرعوب کرده بود، به نحوی که اصالت حوزوی از آنها سلب شد. این گروه به تدریج وارد رسانه شده و شروع به نوشتن کردند، نظراتی که توجه و درگیری اصلی در آن، جایگاه مصلحت بود.
استکبارجهانی مانعی بر سر راه حرکت اصلاحی حکومت های مشروع
🔹یکی از احکام الهی بحث حکومت مشروعی است که از جانب خداوند متعال مورد تأیید باشد که بتواند با قدرت و اعمال مولویت معارف اسلامی را بر تن جامعه بپوشاند.
🔹از آنجا که حاکمیت بالاصاله، برای خداوند است اگر حزب یا گروه و یا قبیلهای بخواهد بدون اذن الهی بر مردم حکومت کند از مشروعیت برخوردار نیست.
🔹اگر جامعهای بخواهد در حرکت اصلاحی انبیاء قرار گیرد و سعادت دنیا و آخرت را به دست بیاورد، نباید به این گروه اجازه سامان یافتن و جذب عِدّه و عُدّه دهد بلکه باید در مقابل مدیریتی که توسط آنان انجام میشود، بایستد و حاضر نشود آن طواغیت اداره جامعه آنان را در دست بگیرند.
🔹آموزههای دینی، این حکومتها را طاغوت برمی شمارد آنان هم فاسدند و هم مفسد، و امر فاسد نمیتواند منبع خیر و سعادتی باشد که جامعه باید در آن راستا قدم بردارد و رشد و نمو داشته باشد.
🔹معارف الهی به ما میآموزد برای اینکه جامعه با دین آشنا شود، و افکار دین گسترش پیدا کند، باید حاکمیت از آنِ دین الهی باشد و حاکمیت غیر مشروع از نظر دین نمیتواند مدیریت جامعه را به عهده بگیرد.
🔸#معرفی_مقاله | بررسی و تبیین جایگاه «جهاد» به عنوان یکی از مبانی دفاع مقدّس در قرآن کریم
🔹#جهاد، اصلی است که در همۀ ادیان و تفکرهای بشری وجود داشته است. مهم این است که باید به آن به عنوان یک موضوع مبنایی نگریسته شود؛ زیرا این احتمال وجود دارد که نسبت به آن سطحی نگری شود و از این بابت، خساراتی به انگيزة دفاع از ارزشهای انسانی وارد گردد.
🔹اسلام دینی نيست که بگوید که اگر کسی به طرف راست چهره ات سيلی زد، طرف چپ را جلو ببر و دینی نيست که بگوید کار خدا را به خدا و کار قيصر را به قيصر وابگذار و دینی نيست که ایده مقدّس اجتماعی نداشته باشد و یا کوشش در راه دفاع یا بسط آن ایده را لازم نشمارد.
🔹مسيحيت به خود می بالد که در آن هيچ اسمی از جنگ نيست امّا مسلمانان مفتخرند که اسلام قانون جهاد دارد. اسلام است که وظيفۀ خود را تشکيل جامعه، حکومت و اصلاح جهان می داند.
🔸رهبر معظم انقلاب:
🔹ما در جمهوری اسلامی مسئلهی #فلسطین برایمان یک مسئلهی تاکتیکی نیست، یک استراتژی سیاسی هم نیست، مسئلهی عقیده است، مسئلهی دل است، مسئلهی ایمان است.
برای اینکه خیر و برکت وارد زندگی شما بشه و شر و گرفتاریها از زندگی شما دور بشه ، دائم در هر جا که هستید (سوره قل هو الله احد )را بخوانید وهدیه کنید به امام زمان علیه السلام.
✍حضرت اميرالمؤمنين امام علی علیه السلام مقدار “پنج بار شتر” خرما براى شخصى آبرومند که از كسى تقاضاى كمك نمى كرد فرستادند . یک نفر که در آن جا حضور داشت به امیرالمؤمنین گفت : “آن مرد كه تقاضاى كمك نكرد ، چرا براى او خرما فرستادید ؟ يك بار شتر هم براى او كافى بود!”
امام علی (ع) به او فرمودند:
“خداوند امثال تو را در جامعه ما زياد نكند ! من می بخشم و تو بخل مى ورزى !؟ اگر من آن چه را كه مورد حاجت او است ، پس از درخواست کردن بدهم ، چيزى به او نداده ام ؛ بلكه قيمت آبرویش را به او داده ام ؛ زيرا اگر صبر كنم تا از من درخواست كند، در حقيقت او را وادار كرده ام كه آبرويش را به من بدهد.”
📚 وسائل الشيعة ، ج۲ ، ص۱۱۸
زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و در بخش حرفدل مردم رادیو از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟
زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد.
پيرمرد هر بار كه ميخواست اجرت پسرك واكسیِ كر و لال را بدهد، جمله ای را براي خنداندن او بر روي اسكناس مينوشت. اين بار هم همين كار را كرد. پسرك با اشتياق پول را گرفت و جملهای را كه پيرمرد نوشته بود، خواند. روی اسكناس نوشته شده بود: وقتي خيلي پولدار شدی به پشت اين اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوی اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نشدی. پسرك خنديد با صدای بلند، هرچند صدای خنده خود را نمیشنيد.
همیشه پر از مهربانی بمان و دلیل شادی دیگران باش، حتی اگر هیچکس قدر مهربانیت را نداند، این ذات توست که مهربان باشی، تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند.
حضرﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ (ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ) ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ میخوری؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﻛﺮﺩ
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ …
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﭼﺮﺍ?!
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ :
ﭼﻮﻥ ﻭقتی که ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﺯی ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ
ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ نمی کند …
ﻭلی ﻭقتی ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی
ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنی …ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ
ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ .
ﺧــــﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :
ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍی ﺑﺮ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ
ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍﺳﺖ ﺭﻭﺯﯼ آن
✍️پیرمردی که شغلش دامداری بود، نقل میکرد: گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زائیده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش میرسید ، چون آسیبی به گوسفندان نمیرساند وبخاطر ترحم به این حیوان و بچههایش، او را بیرون نکردیم، ولی کاملا او را زیر نظر داشتم.
این ماده گرگ به شکار میرفت و هر بار مرغی، خرگوشی ، برهای شکار میکرد و برای مصرف خود و بچههایش می آورد. اما با اینکه رفت آمد او از آغل گوسفندان بود، هرگز متعرضگوسفندان ما نمیشد. ما دقیقا آمار گوسفندان وبره های آنها را داشتیم وکاملا” مواظب بودیم، بچهها تقریبا بزرگ شده بودند. یکبار و در غیاب ماده گرگ که برای شکار رفته بود، بچههای او یکی از برهها را کشتند!
ما صبرکردیم، ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد؛ وقتی ماده گرگ برگشت و این منظره را دید، به بچههایش حملهور شد؛ آنها را گاز می گرفت و میزد و بچهها سر و صدا و جیغ میکشیدند و پس از آن نیز همان روز آنها را برداشت و از آغل ما رفت. روز بعد، با کمال تعجب دیدیم، گرگ، یک بره ای شکار کرده و آن را نکشته و زنده آن را از دیوار آغل گوسفندان انداخت رفت.» این یک گرگ است و با سه خصلت: درندگی وحشیبودنوحیوانیتشناختهمیشود
اما می فهمد، هرگاه داخل زندگی کسی شد و کسی به او پناه داد و احسانکرد به او خیانت نکند و اگر ضرری به او زد جبران نماید
کتاب | فلسطین از منظر حضرت آیتالله سید علی خامنهای
🔹این کتاب مروری است بر دیدگاه ایشان در مورد مسئلهی فلسطین به همراه مقدمهای از دکتر ولایتی که به اهمیت فلسطین و نقش و جایگاه آن در امت اسلامی میپردازد.
🔹نخستوزیر رژیم صهیونیستی در مهرماه سال ۹۴ در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با نشان دادن این کتاب، آن را حاوی نقشهی راه نابودی اسرائیل توسط مسئولان ایرانی دانست.
🔹این کتاب در ۸ بخش شامل «کلیات»، «شکستها و پیروزیها»، «مسئولیتها»، «جنایات»، «راهحلها»، «قهرمانان»، «روشنگری» و «آیندهی روشن» تنظیم شده است.
🔸 لوح | #قدس، خرمشهر دیگر میشود
🔹حضرت آیتالله خامنهای: «ما میگوییم مبارزات همهجانبهی ملّت فلسطین -مبارزات سیاسی، مبارزات نظامی، مبارزات اخلاقی و فرهنگی- باید ادامه پیدا کند تا کسانی که غاصب #فلسطین هستند، تسلیم رأی ملّت فلسطین بشوند. از همهی مردم فلسطین اعمّ از مسلمان و مسیحی و یهودی فلسطینی و آن کسانی که در خارج فلسطین تبعیدشدهی از فلسطین هستند، نظرخواهی بشود، و اینها معیّن کنند که چه نظامی در فلسطین حاکم باشد و همه تسلیم آن باشند؛ مبارزه تا این زمان باید ادامه پیدا کند و ادامه پیدا خواهد کرد.» ۱۳۹۸/۰۳/۱۵
🔻بیانیه مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران به مناسبت روز قدس
🔸متن بیانیه مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران کشور به مناسبت روز قدس و دفاع از حق مردم مظلوم و ستم دیده فلسطین به شرح زیر می باشد:
«فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ»- توبه 12
ماه مبارک رمضان در حالی به روزهای پایانی خود نزدیک میشود که عمق تدبیر و دوراندیشی بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در نامگذاری جمعه پایانی این ماه به عنوان روز قدس بیش از پیش نمایان میشود.
اکنون و باگذشت بیش از 40 سال از این نامگذاری، آرمان آزادی قدس شریف و حمایت از ملت فلسطین، به یک مطالبه بینالمللی تبدیل شده است.
روز قدس امسال در حالی فرامیرسد که دسیسههای استکبار جهانی در مقابل امت اسلامی هر روز رنگ و بوی جدیدی به خود میگیرد. همکاری برخی از سران مرتجع کشورهای عربی نیز که به عبد ذلیل و حقیر مستکبران بدل گشته و چشم خود را بر جنایتهای سبعانه و عهدشکنیهای مکرر آمریکای جنایتکار بستهاند، دولتهای مستکبر را بر سفاکی در میان مسلمانان جسورتر کرده است.
این خباثتها در کنار تلاش جهت ایجاد امنیت و گسترش جایگاه ویروس منحوس رژیم صهیونیستی در سرزمین مقدس مسلمانان در حالی صورت میگرد که امت بزرگ اسلامی و جوانان زندهدل آن بیدارتر از هرروز دیگر در مقابل طرحهای خائنانه سازش و عقبنشینی ساکت نبوده و نیستند و نخواهند گذاشت فریب جدید شیطان بزرگ به ثمر نشیند.
ملت بزرگ ایران به پیروی از مقتدای خود که فرمودند «اسرائیل 25 سال آینده را نخواهد دید و انشاءالله تا 25 سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت» در انتظار محو کامل این غده سرطانی امسال پرشورتر از سالهای گذشته با بهرهگیری از تمام امکانات خشم و نفرت خود را از رژیم سفاک صهیونیستی و حامیان و ایادی آنها اعلام میکند.
طلاب، اساتید، مدیران و کارکنان مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران نیز ضمن همراهی با خروش مردمی، این بار در کنار سایر عرصههای حمایت از آرمان قدس شریف و اعلام انزجار از رژیم کودککش صهیونیسیتی و حامیان آنها، با حضور گسترده در فضای مجازی زمینه ابلاغ و انتشار گسترده بیانات راهگشا و روشنگر ولی امر مسلمین را فراهم خواهند آورد.
🌸 @kowsarnews | کانال رسمی حوزههای علمیه خواهران
سربازی در جنگ چالدران از میدانِ جنگ گریخت تا به روستایی در اطراف چالدران رسید. در کوچهای رفت که در ابتدای کوچه جوانی را دید و از ترس اینکه لو نرود، او را با تفنگش کُشت. سراسیمه دوید و درب منزلی را زد و پیرمردی در را گشود و او را در خانه پناهش داد. ساعتی نگذشت پیرمرد بیرون رفت و به جوان گفت: در را قفل کردم تا نیامدم جایی نرو!
سه روز گذشت و پیرمرد به خانه بازگشت. سرباز گفت: اجازه دهی شبانه به کشور خودم حرکت کنم. پیرمرد گفت: نه! منطقه امن نیست. جوان دوباره اصرار کرد. پیرمرد گفت: اگر از خانهی من پایِ خود بیرون بگذاری قسم میخورم تو را خواهم کشت.
جوان مجبور شد یکماه در منزل پیرمرد مهمان شود. بعد از حدود یکماه، روزی پیرمرد گفت: ای جوان! آذوقهی خود بردار شبانه به سمت کوهستان برویم تا من راه عثمانی را به تو نشان دهم و به دیار خود برگرد. سرباز شبانه با پیرمرد هر یک سوار بر اسبی به سمتِ کوهستان رفتند و بعد از نشاندادن مسیر، پیرمرد اسب را هم به سرباز هدیه داد.
جوان گفت: حال که میروم سؤالی را پاسخ نیافتم، چرا مرا یکماه نگهداشتی؟ آیا واقعاً اگر از خانهات بیرون میرفتم، مرا میکُشتی؟ پیرمرد گفت: وقتی درب خانهی مرا زدی بعد از چند لحظه که من پناهات دادم، درب منزل مرا زدند و من برای اینکه لو نروی تو را در منزل گذاشتم و بیرون رفتم و جنازهی پسرم را که با تفنگ کشته شده بود، دیدم. یقین کردم کار توست. خواستم برگردم و تو را قصاص کنم ولی از خدا ترسیدم بر مهمان خویش قصد جانش کنم. وقتی که گفتی میخواهی بروی، میدانستم اگر پایت را از منزل بیرون بگذاری و از مهمانبودن من خارج شوی، وسوسه خواهم شد تا تو را قصاص کنم. بنابراین تهدیدت کردم در منزل بمانی تا خون پسرم بر من سرد شود تا بتوانم از قصاص تو بگذرم و امروز دیدم شکر خدا میتوانم از قصاصِ تو بگذرم پس اجازه دادم از منزل من خارج شوی.
سرباز عثمانی که در دل شب این حقیقت را شنید پاهایش سرد شد و تفنگ خویش بیرون کشید و گفت: یا مرا بکش یا خودم را خواهم کشت. پیرمرد گفت: سِلاح خود غلاف کن! مدتها خواستم قصاص فرزندم از تو بگیرم ولی یک سؤال همیشه ذهن مرا درگیر خود ساخته بود، گفتم: خدایا! اگر قصد تو کشتن این سرباز بود قطعاً به در خانهی من روانهاش نمیکردی پس قصد خدا بر پناهدادن تو بود چون درب هر خانهای غیر خانهی مرا میزدی قطعاً اکنون زنده نبودی.
امروز یقین کردم که خداوند متعال نیز اگر قصدش پناهدادنِ ما در روز قیامت از عذابش نبود به دین اسلام پناهندهمان نمیساخت.
📚 عدم صحت تمسک به روایت رفع قلم برای اشتراط بلوغ در معاملات؟؟!!!
یکی از روایاتی که برای اشتراط بلوغ به آن تمسک شده است روایت رفع قلم است «رُوِيَ فِي الْحَدِيثِ أَنَّهُ صلى الله عليه وآله قَالَ: رُفِعَ الْقَلَمُ عَنِ الصَّبِيِّ حَتَّى يَبْلُغ» مفاد روایت این است که افعال و اقوال صبی موضوع هیچ یک از احکام نیست. از جمله احکام، عقود و ایقاعات و قضای صبی است.ه
استاد قایینی می فرماید استدلال به این روایت تمام نیست زیرا لسان روایت، امتنانی است و مفادش این است که اگر حکمی الزامی داشتیم، آن حکم از صبی برداشته شده است.
تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است.
📚 اقرار عقلاء بر علیه خودشان، در چه مواردی نافذ است؟؟!!!
استاد شبیری از قول والدشان نقل کردند:
نفوذ اقرار علیه خود شخص یک اصل عقلایی است شخص مدعی مطلبی نمی شود که به ضرر خودش باشد.اقرار یک امر یک پارچه است که اگر مجموع آن به ضرر شخص باشد، اقرار او علیه خودش نافذ است اما اگر مجموع آن به ضررش نبود، نافذ نیست. مثلا اگر شخصی ادعا می کند در مقابل این خانه ای که یک میلیارد ارزش دارد، دو میلیارد نصیبم شده است. در چنین فرضی شخص در واقع بیان می کند که یک میلیارد اضافه نصیبش شده است. در این مورد نمی توان گفت با توجه به اقرار این شخص، خانه اش دیگر مال او نیست و از طرفی مالک دو میلیارد هم نشده و مالک یک میلیارد شده است…..
📱 @mobahathah_ir
تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است.
استاد_مددی:
📚 توضیح حکم واقعی و ظاهری در فرق قاعده حلیت و اصاله الحلیة ؟؟!!!
استاد سید احمد مددی فرمودند: در اصطلاح فقها (مانند مرحوم نايینی، آقای خویی و دیگر بزرگان ) در هنگام اجرای أصالة الحلّ گاهی از آن حکم واقعی اراده میشود و گاهی حکم ظاهری، ولی مناسبتر آن است که در حلّیّت واقعی تعبیر «قاعدۀ حلّ» و در حلّیّت ظاهری «أصالة الحلّ» به کار برده و در واقع دو قاعده تأسیس شود نه يک قاعده. نتیجۀ قاعدۀ اوّل، حلّیّت واقعی جمیع اشیایی است که خداوند در اختیار بشر قرار داده و نتیجۀ قاعدۀ دوم (أصالة الحلّ) حلّیّت شیء مشکوک. علّت این امر تمایزی است که بین این دو مقام وجود دارد.
توضیح اینکه: احکام در یک تقسیم دو گونهاند: واقعی و ظاهری. معیار حکم واقعی آن است که در آن اوّلاً حکم بر خود شیء بعنوانه حمل میشود و ثانیاً مقیّد به نسخ است یعنی هر حکم واقعی باقی است تا زمانی که نسخ شود
امّا در احکام ظاهری اوّلاً حکم به واقع شیء تعلّق نمیگیرد، بلکه بر عنوان عامّی ـ مثل مجهول ـ حمل میشود و ثانیاً رفع حکم ظاهری هم به رفع جهل است. بنابراین هر جا و در هر لسانِ دلیلی حکم روی خود عنوان رفت و گفته شد: فلان کار جایز است، این حکم واقعی است، امّا هر جا حکمی در لسانِ دلیل مقیّد به علم به خلاف شد، آن حکم ظاهری خواهد بود
📱 @mobahathah_ir
تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است.
استاد_لاریجانی
📚 اکثر اباحه های واقعی لا اقتضاء می باشند؟؟!!!؟؟
محقق مشکینی شارح کفایه معتقد است اکثر اباحه های واقعی موجود در شریعت لا اقتضاء هستند یکی از شواهد این مدعا را هم این می دانند که مباحات غالبا محکوم دلیل شرط یا سایر عناوین ثانویه می شوند؛ ولی اباحه های ظاهری حتما اقتضایی هستند چرا که اگر در واقع حکم حرمت باشد ودرظاهر اباحه لا اقتضاء یعنی مفسده ای در کار نیست عملا مکلف مبتلا به مفسده ی حرمت می شود ومصلحتی هم عائد او نمی شود لذا بایداباحه های ظاهری اقتضایی باشند
📱 @mobahathah_ir
تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است.
📚 اصل اتحاد بین نافله و فریضه در احکام ؟؟!!!؟؟
مرحوم خویی مطلبی دارند با عنوان «اصالة الاتحاد بین النافلة و الفریضة فی الاحکام» به این معنا که همواره کیفیت نوافل مثل کیفیت فرائض است؛ یعنی ظاهر آن است که وقتی شارع به نماز فریضه یا صوم واجب أمر کرده و بعد از آن به نماز نافله یا روزهی مستحبی أمر کند، تمام أجزاء و شرائط نماز فریضه و روزهی واجب میباید در نماز نافله و روزه مستحب نیز رعایت شود مگر این که نص بر خلاف وجود داشته باشد که در این صورت از اصل مذکور رفع ید میشود.
استاد شهیدی فرموده اند: این مطلب واضح نیست؛ البته بعید نیست که عرفاً استظهار شود که در صورت عدم وجود قرینه بر خلاف کیفیت داخلیه نماز فریضه با نماز نافله یا کیفیت داخلیه صوم فریضه با صوم مستحب واحد باشد؛ أما این که شرائط خارجیه نیز واحد باشند برای ما روشن نیست؛ فلذا بقاء عمدی بر جنابت مبطل صوم فریضه می باشد اما دلیلی بر مبطلیت آن نسبت به صوم مستحبی وجود ندارد.
📱 @mobahathah_ir
📚 عدم کفایت ظن، درموارد تعذر علم ؟؟!!!
صاحب عروه درکتاب العدد فرموده باید علم به حامله بودن زن حاصل شود تا عده ی او را به وضع حمل بدانیم واحتمال و یا حتی ظن کفایت نمی کند
مرحوم کاشف اللثام فرموده: در مواردی که علم متعذر است در شرع ظن قائم مقام علم می شود؛ مثلا در وقت نماز یا تشخیص قبله درزمان های قدیم ،علم سخت حاصل می شده است و لذا شارع مقدس به ظن به این امور اکتفاء کرده
استاد معتقدند که برای تمسک به انسداد صغیر باید مصادیق اطمینان بخش موضوع به قدری کم باشد که حکم درفرض حصول علم به موضوع به لغویت برسد.مثل قبله در زمان های قدیم اما درمورد زنی که ماه های اول بارداری او قابل تشخیص نیست نباید خصوص آن برهه را در نظر گرفت؛ بلکه نوع افراد حاملگی را باید در نظر گرفت که معمولا علم حاصل می شود، در نتیجه در چنین مواردی ظن کفایت نمی کند و علم و یقین لازم است
تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است.
استاد_شب_زنده_دار
📚 وجود مقید لبی در آیه ی «تجارت» که مانع استدلال به آن می شود؟؟!!!
امام رحمه الله می فرمایند: کلمه باطل را همان به معنای عرفی فرض می کنیم، لکن آیه ی شریفه یک مقید لبی متصل به کلام دارد و آن این است که «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل» الا در مواردی که خود شارع اجازه داده باشد، این مقید ولو اینکه در کلام نیامده است ولی مخاطبین آیه که مومنین به خدا هستند در ذهنشان است که هر چیز حرام عرفی را اگر خداوند اجازه داده باشد جایز خواهد بود.
بنابراین با وجود این استثنا، تمسک به دلیل در موارد شک، تمسک به عام در شبهه مصداقیه خود دلیل خواهد شد؛ زیرا مفاد آیه این است که از اسباب باطله نخورید مگر اینکه خدا اجازه داده باشد، ما نمی دانیم که خداوند اجازه داده است یا نه؟
📱 @mobahathah_ir
📚 استعمال لفظ مشترک در معانی متعدده، ممکن و ظاهر است ؟؟!!!
استاد قائینی با مردود دانستن تمامی ادله بر امتناع استعمال لفظ مشترک در معانی متعدده، این استعمال را ممکن، بلکه موافق ظاهر اطلاقی دلیل می دانند و ادله ای بر آن ذکر کرده اند
1- تثنیه و جمع در اعلام که قابلیت حمل بر غیر استعمال در چند معنا را ندارد مگر به توجیهات نا تمامی
2- ادعای امتناع مبتنی بر فنای لفظ در معنای واحد است که این نکته اقتضا می کند که استعمال لفظ، مفهم چند معنا حتی به دلالت التزامی بین نیز ممکن نباشد؛ زیرا هر چند که دلالت بر لازمه به واسطه دلالت بر ملزوم بوده و استعمال تنها در یک معنا است؛ اما کاشفیت و دلالت بر دو معنا، از یک لفظ صورت گرفته است، پس استمعال، افنای لفظ در معنای واحده نیست.
3- فراوانی وقوع استعمال در معانی متعدده در استعمالات عرفی در اشعار و… همگی دلالت بر جواز استعمال در معانی متعدده دارد؛ بلکه موکد ظهور در اراده معانی متعدده نیز می تواند باشد و فرقی بین استعمالات عربی و دیگر لغات وجود ندارد.
4- مقتضای نصوص متعدده، وقوع استعمال در معانی متعدده، در قرآن نیز می باشد که صاحب حدائق به سبب همین روایات، قول به امتناع استعمال در معانی متعدده را مردود می داند .
هنگام افطار دِلال کنید! دِلال چیست؟
در اول دعای #افتتاح عرض می کنیم:
“مُدِلّاً علیک”“دِلال يعنى ناز کردن”
هنگام افطار برای خدا ناز کنید!
چون براش روزه گرفتید
وحضرتش خوان کرم گسترده؛
لقمه ى اول را نزدیک دهان ببرید،
اما نخورید!
دعا کنید؛ یعنی به خدا عرض کنید:
“اگر حاجتم را بدی، افطار می کنم!”
به این حالت می گويند دِلال؛ معجزه می كند!
#آیت_الله_کشمیری
روزی گذار حجاج یکی از حکام بی رحم دوران بنی امیه به دشتی افتاد در آنجا با پیرمردی از قوم بنی عجل برخورد کرد.
حجاج به پیر مرد که در حال دو شیدن شیر بود گفت: می بینم که گله ی سرحال و خوبی داری . چه گاو پر شیری ای پیر مرد آیا از شغلت راضی هستی؟
پیرمرد گفت: زندگی هر روز سخت تر از گذشته می شود نان بخور و نمیر هم مشکل پیدا می شود .از این وضع فقط باید به خدا پناه برد.
حجاج گفت: نظرت درباره ی حجاج چیست؟
پیر مرد گفت:لعنت بر او باد که هر چه بدبختی می کشیم از دست ظلمهای اوست. خدا ریشه اش را بکند.
حجاج پرسید: می دانی من کیستم؟
پیرمرد گفت : نه
حجاج گفت: من حجاجم.
پیرمرد که از ترس دست و پایش را گم کردده بود با لکنت زبان گفت:می دانی من کیستم؟
حجاج گفت:نه
پیرمرد گفت:من دیوانه ای از قوم بند عجل هستم که روزی دو بار دیوانه می شوم و الان وقت دیوانگی منست. از سر تقصیرات من بگذرید.
حجاج خندید و پیرمرد را رها کرد و رفت.
♦️برخورد شهید سلیمانی با اشرار
✍سلاح گرم مثل نقلونبات ریخته بود توی دستوبال اشرار. تا میتوانستند آتش میسوزاندند.عده کمی از مردم را هم به بهانه پول کشانده بودند سمت خودشان، گروگان میگرفتند، اخاذی میکردند و ترس و دلهره میانداختند به جان زن و بچه مردم.
حاجی شرشان را خواباند. هم از رسانهها اعلام کرد، هم بزرگان طایفهها را دعوت کرد. حرف آخرش را اول زد. گفت: «تا تاریخ فلان باید سلاحهاتون رو تحویل بدید. داشتن سلاح جرمه و اگه تحویل ندید بهعنوان شرور با شما برخورد میکنم.» همینطور اسلحه بود که میآوردند تحویل میدادند.
حاجی به قولش وفا کرد و به تکتکشان اماننامه داد. فکر بعدازاین را هم کرده بود. آدمی که بیکار باشد و درآمد نداشته باشد چه تضمینی داشت دوباره پایش نلغزد. چقدر به این در و آن در زد تا توانست چهارصدتا تلمبه آب جور کند. همه را تقسیم کرد بینشان. هم سرشان را به زمین و کشاورزی گرم کرد هم لقمه حلال گذاشت توی سفرههایشان
راوی: مهدی ایرانمنش
منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 24 و 25
پادشاهی با وزیر و سرداران و نزدیکانش به شکار می رفت. همین که آن ها به میان دشت رسیدند پادشاه به یکی از همراهانش به نام جاهد گفت:جاهد حاضری با من مسابقه اسب سواری بدهی؟
جاهد پذیرفت و لحظه ای بعد اسب هایشان را چهار نعل به جلو تاختند تا از همراهانشان دور شدند. در این هنگام پادشاه به جاهد گفت: هدف من اسب سواری نبود ، می خواستم رازی را با تو در میان بگذارم، فقط یادت باشد که نباید این راز را با کسی در میان بگذاری
جاهد گفت: به من اطمینان داشته باش ای پادشاه.
پادشاه گفت: من حس می کنم برادرم می خواهد مرا نابود کند و به جای من بنشیند. از تو می خواهم شبانه روز مواظب او باشی و کوچکترین حرکتش را به من خبر بدهی.
جاهد گفت: اطاعت می کنم سرور من.
دو سه ماه گذشت و سر انجام یک روز جاهد همه چیز را برای برادر پادشاه گفت و از او خواست مواظب خودش باشد.
برادر پادشاه از جاهد تشکر کرد و پس از مدتی پادشاه مرد و برادرش به جای او نشست. جاهد بسیار خوشحال شد و یقین کرد که پادشاه جدید مقام مهمی به او می دهد. اما پادشاه جدید در همان نخستین روز حکومت، جاهد را خواست و دستور کشتن او را داد.
جاهد وحشت زده گفت: ای پادشاه من که گناهی ندارم، من به تو خدمت بزرگی کردم و راز مهمی را برایت گفتم.
پادشاه جدید گفت: تو گناه بزرگی کرده ای و آن فاش کردن راز برادرم است، من به کسی که یک راز را فاش کند، نمی توانم اطمینان کنم و یقین دارم تو روزی رازهای مرا هم فاش می کنی.
🖌همسر مرحوم شهید «نواب صفوی» اعلی الله مقامه؛
نقل میکند؛
یک شب بعد از افطار مختصر؛
به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار بعدی نداریم؛
حتی نان خشک!
هر چه بود؛
امشب افطار تمام شد.
☺️مرحوم نواب لبخندی زد.
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم؛
وقت سحر هم آقا برخاست؛
آبی نوشید و گفتم:
دیدید سحر چیزی نبود؛
افطار هم چیزی نداریم!
باز آقا لبخندی زد.
😟بعد نماز صبح گفتم:
و نماز ظهر هم گفتم و تا غروب و مغرب مرتب سر و صدا کردم که هیچ نداریم.
تا این که اذان مغرب را گفتند؛
آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: چطور سفره افطار امشب نداریم؟
پاسخ دادم از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛
نداریم و نیست.
:)آقا لبخند تلخی زد و فرمود:
یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست.
😄خندیدیم و گفتم صد البته بله.
رفتم و از فرط عصبانیت سفرهای انداختم و بشقاب و … آوردم؛
و پارچ آب را جلوی آقا گذاشتم.
هنوز لیوان را پر نکرده بود؛
صدای در آمد.
😱طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان نیز بود؛
رفت سمت در و آمد گفت:
حدود ده نفری از قم هستند و آشنا،
آقا فرمود تعارف کن بیایند.
همه آمدند.
سلام و تحیت و نشستند؛
آقا فرمود خانم چیزی بیاورید؛
آقایان روزه خود را باز کنند.
من هم گفتم:
بله آب در لولهها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم آقا لبخندی تلخی زد؛
و به مهمانان تعارف کرد؛
تا روزه خود را باز کنند.
در همین هنگام باز صدای در آمد.
به آقا یوسف یعنی همان پسر عموی آقا گفتم:
برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهد هستند.
الحمدالله آب در لوله ها فراوان هست. 🤲مرحوم نواب چیزی نگفت؛
یوسف رفت؛
وقتی برگشت؛
دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد.
گفتم:
این چیست؟
پاسخ داد:
همسایه بغلی بود؛
ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده و دارند میروند؛ گفت بگوییم:
هر چی فکر کردیم این همه غذای پخته را چه کنیم؛
خانمم گفت چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه (سلام الله علیها)
میدهیم خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارند.
آقا یک نگاه به من کرد و خنده کرد؛
و رفت.
من شرمنده و شرمسار؛
غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم و …
آنها که رفتند آقا به من فرمود:
⭕️⭕️ دو نکته:
1⃣اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی که فهمیدی تاخیر شد؛
چقدر سر و صدا کردی؟
2⃣دوم وقتی هم نعمت رسید؛
چقدر سکوت کردی؛
از آن سر و صدا خبری نیست؟
بعد فرمود مشکل خیلیها همین است؛ نه سکوتشان از سر انصاف است؛
نه سر و صدایشان.
وقت نداشتن، جیغ دارند؛
وقت داشتن، بخل و غفلت.
📖 #روش_صحیح_مطالعه
1. تعیین زمان و مکان مطالعه
یکی از راه های برقراری تمرکز حواس، این است که مطالعه در ساعتی از روز انجام گیرد که برای فرد، مناسب تر است؛ اما تخمین مناسب ترین زمان برای مطالعه، کاری دشوار است و به عادات فرد بستگی دارد. برخی افراد عادت دارند تا نیمه های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه، با خیال راحت و آسوده مطالعه کنند؛ اما برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب بیدار شوند و به مطالعه بپردازند.
2. یاد بگیر که بگویی نه
زمانی که تصمیم به مطالعه گرفتید دیگر درخواست های دیگران نباید موجب شود تا زمان برنامه ریزی شما به هم بخورد، یاد بگیرید به دیگران بگویید الان نه، زمان دیگری را به شما اختصاص میدهم.
3. کاستن حواس پرتی های ناشی از شرایط بدنی
خواب نامنظم و فعالیت ها و عادات غذایی نادرست، می توانند از علائم و مشکلات مربوط به تمرکز باشند؛ به عنوان مثال، سنگینی معده و سیری بیش از حد، یکی از زمینه های عدم تمرکز به هنگام مطالعه است. شما باید از خوردن غذاهای پرحجم خودداری کنید؛ زیرا با سرازیر شدن خون به سمت دستگاه گوارش، از بنیه حسی و ذهنی شما کاسته می شود. همچنین باید بدانید که صبحانه کافی و مقوی، نقش مهمی در ایجاد و برقراری تمرکز حواس در طی روز خواهد داشت.
4. یادداشت برداری هنگام مطالعه
یادداشت برداری، نوعی تکرار درست است که هم سبب تمرکز حواس و هم موجب بیشتر به خاطر سپردن مطلب می شود. یادداشت برداری خوب، کاری جدی و فعال است که موجب اندیشیدن می شود. برای برقراری تمرکز حواس جهت نوشتن، هماهنگی چشم و مغز (به منزله نوعی یادگیری تجسمی چند بعدی) با عاملی بی نظیر است که تمرکز حواس را تقویت کرده، فهم مطالب و سرعت یادگیری را افزایش نباشید.
5. نظم مکانی، تمرکزحواس را تقویت می کند.
«شاکتی کوالن» در کتاب بازتاب های نور، می نویسد: «هر وضعیت درونی، انعکاسی بیرونی و محیطی دارد و هر وضعیت محیطی، بازتابی درونی»؛ یعنی وضعیت منظم پیرامون شما، به نظم فکری و درونی شما کمک می کند. بنابراین، قبل از مطالعه، دو سه دقیقه هم که شده، به مرتب کردن اتاق یا میز مطالعه خود بپردازید و این مسئله را جدی بگیرید.
6. تسلیم حواس پرتی های بیرونی نشوید.
این کار را در موقعیت های متعدد، مانند موارد زیر تمرین کنید: در کلاس های درس بگذارید افراد بیایند و بروند و سرفه کنند؛ بدون این که کوچک ترین نگاهی به آنها بکنید؛ گویی آن جا نیستید. بین خودتان و استاد، تونل برقرار کنید. وقتی با کسی در حال گفت وگو هستید، توجهتان را به او معطوف کنید؛ به صورتش بنگرید و به گفته هایش توجه کنید و بقیه دنیا را از ذهنتان بیرون کنید.
7. یادداشت عوامل حواس پرتی
برخی از اوقات، افکار دیگری غیر از موضوع مطالعه، به سراغ ذهن شما می آید و حواستان را پرت می کند. بهترین و مؤثرترین راه برای مقابله با این حواس پرتی باقی مانده، نوشتن آنها بر روی یک برگ کوچک کاغذ و اختصاص دادن زمانی برای فکر کردن درباره این مسائل است. یادتان باشد که حواس پرتی را نیز مانند نکات مهم کتاب که فرا می گیرید و ثبت می کنید، باید جایی تخلیه کنید. اگر ننویسید و بگویید باشد برای بعد، توانایی ذهنی خود را کم کرده اید. هر چیزی را که در حین مطالعه به خاطرتان می آید و عامل مزاحم تلقی می شود، گوشه ای یادداشت کنید و بار ذهنی مربوط به آن را تخلیه کنید.
« نه گفتن » مکرر به کودک و نوجوان ، مقدمه لجبازی های مکرر آن ها ست
اگر مکرر به فرزندتان «نه» بگویید پس از مدتی دیگر « نه » برای او بی ارزش خواهد شد و توجهی به جواب منفی شما نخواهد کرد .
و یا بدتر از آن، خودش هم مکرر از واژه « نه » برای مخالفت دائمی با شما استفاده خواهد کرد.
واژه «نه» را به جا و کم اما قاطع خرج کنید
در نوشتارهای قبل گفتیم که شخصیت از سه عامل تشکیل می شود:
1- فردیت یا خود
2- تصور از خود یا خودپنداره
3- انتظار از خود یا خود ایده آل.
که مجموعه ی این سه عامل “رفتار” را می سازند. اگر تصور از خود و انتظار از خود واقعی باشد، شخصیت واقعی خواهد بود. و اگر تصور و انتظار از خود واقعی نباشد، شخصیت غیرواقعی و نامتعادل خواهد بود.
گفتیم شخصیت واقعی یعنی شخصیت مطلوب؛ به معنی آن شخصیتی که ما طلب می کنیم و آن را می خواهیم؛ و شخصیت نامطلوب آن شخصیتی است که ما آن را نمی خواهیم. همچنین در مورد دیدن و دیده شدن صحبت کردیم. این که کودک در محیط خانه چگونه دیده می شود و کودک چه چیزهایی را می بیند.
پس دوتا مسئله است؛
یکی این که کودک توسط والدینش چگونه دیده می شود، که در مبحث پیش مفصل راجع به آن صحبت کردیم و بررسی کردیم که با نگاه و تفکر مثبت می بیند یا با نگاه و تفکر منفی و نگاه به منفی های کودک است یا به مثبت های کودک.
و دوم این که کودک چه چیزهایی می بیند، در محیط زندگی چشمان کودک ما چه چیزهایی می بیند؟ رفتار والدین با هم و رفتار والدین با کودک و نظام ارزش های خانواده …..
به یک نکته دوباره اشاره می کنم که تمام این مباحث را کلی نگاه کنید و تمرین کنید، ما چون مجبور هستیم که جلسه به جلسه راجع به این موضوع ها صحبت کنیم آن ها را جزء به جزء کرده ایم ولی شما این مطالب را به صورت کلی بررسی کنید. چون کودک یک مجموعه است یعنی وقتی می خواهید روی موضوع شخصیت کار کنید نمی توانید فقط صرف روی موضوع دیدن تمرکز کنید بلکه احترام به جسم، اقتدار، امنیت، خشونت و غیره را همه با هم ببینید و بررسی کنید و مدنظر داشته باشید و تمرین کنید.
گاهی ناخواسته با گفتن جملاتی سبب تخریب و از بین رفتن اعتماد به نفس و پشتکار کودک میشویم.
حواسمان باشه این جملات را از کلاممان حذف کنیم:
- دیدی نتونستی
- تو نمیتونی
- تو بلد نیستی
- هیچ کس نمیتونه
- هیچ کس از عهده آن کار برنمیاد
- تو کوچولویی
- بچه بازی نیست که
به فرزندانمان انگیزه تلاش بدهیم
و حمایت و هدایتشان کنیم تا با تلاش و پشتکار موفق شود.
وقتی موفق شد به او بگویید
- تو تونستی
- تو موفق شدی
- تو میتونی…
تولد فرزند دوم تاثیرات زیادی بر کل خانواده بویژه فرزند اول دارد به خصوص در ماههای اول تولد که والدین به شدت از توجه به فرزند بزرگتر غافل میشوند.
کودکان در مقابل ورود نوزاد جدید واکنشهای متفاوتی از قبیل خشونت، لجبازی، چسبندگی به مادر و اضطراب جدایی، مشکلات خواب، مشکلات مربوط به غذا خوردن و رفتارهای بچه گانهای از خود بروز میدهند.
لازم که والدین خود را برای واکنشهای کودک اول آماده کرده، از تنبیه و سرزنش وی خود داری کنند.
مدت زمان بیشتری را با او بگذرانند و از دادن مسئولیت نگهداری فرزند جدید به کودک اول خود داری کنند.
بچه های مظلوم و تو سری خور در جامعه بچه هايی هستند كه هرگز اجازه دفاع از خود در خانه را نداشتند. اگر نميخواهيد فرزندتان در مدرسه و جامعه كتك بخورد مورد ظلم قرار بگيرد و ساكت گوشه ای گريه كند كار را از منزل شروع كنيد.
هر گاه از كار اشتباه فرزندتان عصبانی يا ناراحت شديد، قبل از هر اقدام و حرفی به او اجازه دهيد از خود دفاع كند. اين اقدام شما هم به شما فرصتی ميدهد از روي عصبانيت اقدامی اشتباه نكنيد هم فرزندتان می آموزد ميتواند از خود دفاع كند و در محيط بيرون مظلوم نباشد.
باعصبانيت فرياد نزنيد چرا اين كار رو كردی! دليل كارش رو بپرسيد و تا پايان حرفش گوش كنيد، به او بياموزيد با تمام اشتباهاتش هنوز ارزشمند است.
۹۵ درصد از کارهای بچه ها در منطقه سبز و زرد است
منطقه سبز کارهای خوب
منطقه زرد کارهای نه خوب نه بد و بدون خطر
مثلا بازی با وسایل خونه، خرابکاری ، بازی با غذا و…
کارهای منطقه ی زرد را نبینید ولی کارهای قرمز را ببینید چون ارزش ها شوخی بردار نیستند و بدون خشونت واکنش نشان دهید.
کودک خودش را بررسی می کند 50 تا کار کردم در منطقه ی سبز، عجب مامان و بابا کیف کردند و ذوق کردند، من اون هارو خوشحال کردم، این جا است که عزت نفس می آید.
منطقه ی زرد را هم که کسی ندید پس ولش کن؛ 5 تا هم که آخ آخ خیلی ناجور بود اما بیشتر وقت ها من مامان و بابا رو خوشحال کردم پس من بچه ی خوبی هستم، و بچه خوب میره دنبال کارهایی که والدینش را خوشحال کند. کار بچه ها مثل شاخه ی گل است ما شاخه ی گل را تزئین نشده به کسی نمی دهیم.
کار بچه ها را بگیرید، تزئینش کنید و روبان ببندید و به خودشان برگردانید. بعد خودشان برای گرفتن این گل های قشنگ سعی می کنند که دائم به شما شاخه گل بدهند و گل تزئین شده بگیرند که به این ترتیب در یک چرخه ی مثبت می افتید. پس این چگونه دیدن بچه ها است که به آن ها یاد می دهد بعداً چگونه دیده شوند و چگونه جلب نظر کنند.
♻️معجزه استغفار
🍃شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن». شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» .فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن».
حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند:
«اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.
📚مجمع البیان، ذیل تفسیر سوره نوح
*🌸 داستان واقعی و زیبا از علامه جعفری در دانمارک*
علامه محمدتقی جعفری میگفتند: عدهای از جامعهشناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در بارهی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسانها چیست. هر کدام از جامعهشناسان، صحبتهایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر میخواهید بدانید یک انسان چهقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد. کسی که عشقاش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزشاش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقاش ماشیناش است، ارزشاش به همان میزان است. اما کسی که عشقاش خدای متعال است ارزشاش به اندازه ی خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعهشناسان صحبتهای مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (ع) است. آن حضرت در نهجالبلاغه میفرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازهی چیزی است که دوست میدارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانهی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
🌸🍏🌸🍏🌸🍏
شبلی گوید:
در قافله ای به شام می رفتم . اعراب بیرون آمدند ٬ قافله را گرفتند و نزد سر دسته ی آنها که نشسته بود ٬ بردند و اموال قافله را بر او عرضه کردند . ظرفی را بیرون آوردند که در آن بادام و شکر بود و شروع کردند به خوردن ٬ جز امیر که هیچ نخورد .
او را گفتم : چرا نمی خوری ؟
گفت : من روزه دارم !
گفتم : راهزنی می کنی و اموال مردم را می گیری و آن ها رو می کشی و روزه می گیری ؟
گفت : ای شیخ ! برای صلح جایی باقی بگذار ! پس از آن ٬ روزی او را در طواف دیدم و او مُحرم بود و چون خییلی خشکیده و پوسیده ٬ تکیده بود . او را گفتم : تو آن مردی ؟
گفت : آن روزه مرا به اینجا رسانید.
💎ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﻭ ﺭﺍهی ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ !
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺁﻣﺪ، ﺍﺯ ﺍﺳﺐ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻗﺮﺑﺎﻥ، ﺍﺯ ﭼﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺭﻓﺖ؟
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻭﺯﯾﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﺰﺩ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﻔﺖ :
ﺁﻗﺎ، ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟
ﺳﭙﺲ ﺳﺮﺑﺎﺯﻱ ﻧﺰﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺁﻣﺪ، ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺍﺣﻤﻖ،ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﺪﺍﻣﺴﺖ؟؟؟
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﮐﺮﺩ . ﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ؟
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﻮﻭﺍﻝ ﮐﺮﺩ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ .
ﻣﺮﺩ ﺩﻭﻡ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﻣﺮﺩ ﺳﻮﻡ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯼ؟
ﻣﮕﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ؟
ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ … ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ…
ﻭﻟﯽ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﮐﺘﮏ ﺯﺩ .
ﻃﺮﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﻭﺳﺖ …
ﻧﻪ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ..
ﻭ ﻧﻪ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺯﺷﺘﯽ ..
ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺧﻼق و ادب اوست..
بهترین اعمال در شب قدر
از حضرت موسی (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) روایت شده:
حضرت موسی (ع) عرضه داشت: خدایا! قرب و نزدیکی به شما را می خواهم.
خداوند فرمود: کسی به من نزدیک می شود که شب قدر بیدار باشد.
عرض کرد: خدایا! رحمتت را خواهانم.
فرمود: رحمتم شامل کسی می شود که در شب قدر به فقرا و درماندگان ترحّم کند.
عرض کرد: خدایا! گذشتن از پل صراط را می خواهم.
فرمود: عبور از صراط برای کسی است که در شب قدر صدقه ای بدهد.
عرض کرد: خدایا! از درختان و میوه های بهشت می خواهم.
فرمود: آن هم به کسی می رسد که شب قدر تسبیحی بگوید.
عرض کرد: خدایا! نجات را خواهانم.
فرمود: منظورت نجات از آتش جهنّم است؟
عرض کرد: بله.
فرمود: این نجات برای کسی است که در شب قدر استغفار کند.
عرض کرد: خدایا! رضایت را طالبم.
فرمود: رضایت من برای کسی که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند متحقق می شود.
#وسائل_الشيعه_ج٨ص٢٠
#فضايل_اميرالمومنين
حضرت اميرالمومنين علی علیه السلام بیشتر پیاده می جنگید و اگر هم سوار اسبی می شد، چندان برایش مهم نبود.
به حضرتش گفته شد که چرا سوار اسب نمی شود؟
پاسخ داد:
اسب یا برای تعقیب حریفی است که از میدان بگریزد و یا برای این است که کسی بخواهد خود بگریزد
و من نه کسی هستم که پشت به دشمن کنم و بگریزم و نه کسی هستم که اگر کسی گریخت تعقیبش کنم.
پس اسب را برای چه می خواهم
#ابن_شهرآشوب_مناقب آل_ابي_طالب_ج٣ص٢٩٨
با کدامین کارنامه حکمرانی، سودای جهانگشایی داریم؟
🔻مهدی نصیری:
🔹 آیت الله علیرضا اعرافی رییس حوزه های علمیه کشور و عضو فقهای شورای نگهبان و امام جمعه قم و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و … و …. اخیرا اظهار داشته اند: «حوزه باید پاسخگوی هفت میلیارد بشر باشد؛ نمی توان بعد از تحولات جهان کار کرد؛ بلکه باید قبل از آن برنامه ریزی های لازم را انجام داد.» (حوزهنیوز)
پیرامون این سخنان چند نکته قابل ذکر است:
🔹1. این گونه حرف زدن از مصادیق غلو و مبالغه گویی غیر منطقی است که در امر دین و مقدسات زیانبار تر از عرصه های دیگر است. آیا واقعا حوزه ما سرشار از پاسخ های متقن و منقح و علمی برای مشکلات بشریت و دنیاست؟ ما که در پیش پا افتاده ترین مسائل فقهی خود مانند وقت نماز صبح تا مهمترین مساله کلامی و فلسفی مان یعنی توحید، اختلافات در حد تضاد و تناقض داریم؟
🔹و البته همان طور که در کتاب «عصر حیرت» توضیح داده ام چنین اختلافات و تحیرهای نظری و فقهی و کلامی از لوازم عصر غیبت و شرایط عدم دسترسی به هادی و فصل الخطاب معصوم است که لازم است فقها و عالمان شیعی پیوسته متذکر این امر باشند و از بلندپروازی های اصلاح گرانه و انقلابی بر حذر باشند.
🔹2. ما به ازای عملی ما در قبال شعارها و ادعاهایمان برای عرضه به دنیا چیست؟ کشوری مملو از مشکلات عدیده اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و….با قوای سه گانه ای گرفتار ضعف های اساسی ایده ای و ساختاری و مدیریتی و انضباطی و …؟ کشوری گرفتار دوقطبی های مزمن فرساینده و ویرانگر اجتماعی و سیاسی با کاهش حضور مردم در میدان انتخابات و سطوح بالای طلاق و اعتیاد و کاهش زاد و ولد و بیکاری و فقر و تورم لجام گسیخته و شکاف طبقاتی و گرفتار در چنبره اژدهای هفت سر فساد و چپاول بیت المال و مسئولان اشرافی و… ؟
🔹البته این حرف به معنای انکار نقاط قوت و دستاوردهای جمهوری اسلامی نیست اما به نظرم این حجم از دستاوردها و نقاط قوت هنوز به سطحی نرسیده که با اتکای به آن بتوان به دنیا فخر فروخت و ادعای ام القری بودن نه تنها برای جهان تشیع و جهان اسلام که برای کل جهان و بشریت را کرد!
🔹3. جایگاه اصل انتظار و مهدویت و ضجه های تاریخی شیعه در دعای افتتاح و ندبه و هزاران آیه و روایت در این موضوع، در این نوع نگاه که این قدر اعتماد به نفس در طرح وعده تمدن سازی و اصلاح عالم پیش از ظهور و یا مقدمه ظهور دارد (که البته ظهور متوقف بر چنین اصلاحات بلندپروازانه ای نیست)، کجاست؟
🔹به نظرم نقطه قوت اغلب مسئولان جمهوری اسلامی به خصوص روحانیون و حوزویان آنها در فن خطابه و عبارت پردازی و بلیغ گویی، از جمله عوامل ضعفها وکاستی ها در تمام سالهای پس از انقلاب بوده است چه آن که این توانایی، امر را بر آنان مشتبه کرده و احساس می کنند که با سخندانی و سخنرانی (به خصوص وقتی به زیور طبع و پخش و نمایش در رسانه های مکتوب و صوتی و تصویری آراسته می شود) مسائل و امور جامعه، تمشیت و حل و فصل، و رضایت عامه جلب می شود، در حالی که واضح است وقتی در مقام حرف قوی و در مقام عمل ضعیف باشیم خود از اسباب تضعیف و ادبار ملک است.
عدالتخواهانی که علی (ع) را کشتند
🔹اعرف الحق تعرف اهله پاسخ امیرالمومنین است به یک پرسش. پرسشی که نماد یک زخم کاری و عمیق بر جان اندیشه خوارجی است. اندیشه کسانی که قدرت ندارند در میانه دعواها و نقشه ها حق را بیابند. شاخص ها و استاندارد هایشان غلط و ناقص است ظاهرگرایانه است و برای اینکه دچار استانداردهای دوگانه نشوند تیغ را به روی حق و باطل هر دو میکشند. هم علی هم معاویه و عمروعاص.
🔹چرا حکومت داری؟ اصلا حکومت مال خدا است. پس هر کس حکومت دارد بزنیم. چرا پول داری پول مال خدا است پس هر کس پولدار است بزنیم. تو پول و قدرت داری و این همه انسان فقیر داریم پس تو بدی. اگر بگویی خدیجه پولدار بود محمدص پولدار بود موسی ع پولدار بود امیرالمومنین پولدار بود امام خمینی پولدار بود نمیفهمند. اگر بگویی باید پول داشت و خرج جبهه حق کرد حکومت داشت و خرج احقاق حق مظلوم کرد نه چپگرایانه هر پولدار قدرتمندی را محکوم کرد ارور میدهند. باور کنید ظلم ستیزی کمونیستی روحش ظلم ستیزی خوارجی است. ظلم ستیزی بر بستر ظاهرگرایی.
🔹در جامعه دینی اینها عدالتخواهانی هستند که آرمانجوییشان ربطی با ولایت ندارد ان الحکم الا لله یعنی آرمان بی ولایت، یعنی توحید بدون ولایت، یعنی حرکت بدون رهبر. چرا رهبر نه ؟ چون ولایت و رهبری عقل جامعه است و این آرمانجویی با عقل نسبتی ندارد. چون ولایت روح جامعه است و این جریان بدن را میشناسد نه روح.
🔹مارخوش خط و خالند چون حرف از ارزش ها میزنند حرف از آرمانها میزنند اینها قبل از آنکه شکم بیگناهان را با تیغ نفهمی هایشان سفره کنند کمر علی ع را شکسته بودند. به نام پر زرق و برق ترین شعارها از جمله توحید.
🔹حاصل عمرم در حوزه یک جمله شده و آن اینکه هر آرمانی و هر ارزشی، دقیقا هر ارزشی، در زبان هر کس شنیدم نسبتش را با اندیشه ناب محمدی بیابم با اندیشه امام. از جمله عدالت. عدالت علوی و ناب با عدالت ظاهرگرایانه متحجر با عدالت مارقین با عدالت کمونیستی فرق میکند. ظلم ستیزی خمینی با ظلم ستیزی کج کلاههای سیبیلو با ظلم ستیزی کسانی که شاخصهای رشدشان قواره ای بیش از چشمهایشان ندارد با ظلم ستیزی جاهلان ظاهرگرا فرق میکند.
🔹اینها فقط اهل ظلم به این و آن نیستند ظلم اصلی را به انقلاب مردم میکنند. چهل سال انقلاب را شکست میدانند چرا که آرمانها به تقریرشان رخ نداد. بیانیه گام دوم را یک دروغ بزرگ میفهمند. ربطی به مدرک و سواد و مقاله و کتاب ندارد اینها حوادث و وقایع و رخدادها را بر اساس حق نمیشناسند بر اساس ظاهر تقریر میکنند.
🔹معمولا ابزار دست انگلیس و آمریکا و خلاصه دشمن هوشمند دنیاخواهند. این جریان محل خیزش و رویش ابن ملجم ها است. ببینید شهید مطهری را چه کسانی و چرا کشتند.
📜دانشهای اسلامی معاصر در غیاب «عدالت علی(ع)»
🔻رضا تاران:
🔹امام علی(ع) نماد عدالت در اندیشۀ شیعیان است. اشاره اصلی به دورۀ زمامداری ایشان و طبعاً منظور اجرای «عدالت اجتماعی» در این دوره است. اما پرسش این است که «مفهوم عدالت» مورد نظر که بخش مهمی از هویت مذهبی شیعیان را تشکیل داده است، چه جایگاهی در دانشهای امروزی شیعیان، بهویژه در حوزههای علمیه دارد؟ این مسئله از آن جهت مهم است که اگر یک مفهوم بنیادی چون عدالت در یکی از حوزههای دانشی طرح نشود، نمیتواند در حوزه عمل و خصوصاً عمل سیاسی هنجارآفرین باشد.
🔹بهنظر میرسد مفهوم «عدالت» در چهار دانش کلام، فلسفه، اخلاق و فقه محل بحث و گفتگو است
🔹۱. عدالت در دانش کلام اسلامی: عدل در اصطلاح علم کلام مربوط به افعال الهی و موضوع بحث متکلمان است. عدل تکوینی، یعنی خداوند هر موجودی را با توجه به استعداد ذاتی او ایجاد کرده و متناسب با غایت مطلوب وی، اسباب و شرایط لازم حیات را برای او فراهم میآورد و نظام آفرینش نیز بر اساس بهترین طرح، طراحی شده است.
🔹عدل تشریعی یعنی خداوند موجوداتی که شایستگی دریافت کمالات عقلانی و معنوی را دارند، از هدایتهای تشریعی بهرهمند ساخته است. عدل در مقام جزا یعنی عقوبتها و کیفرهای الهی عادلانه است و هر کسی را نسبت به گناهانی که مرتکب شده است عقوبت میکند و از پاداش نیکوکاران نیز چیزی نمیکاهد (ربانی گلپایگانی، 1371).
🔹دانش کلام از نظر جایگاه دانشی، برای دانش فقه، اصول موضوعه میسازد. تفسیر از انسان، عقل، وحی، غایت زندگی و قانون مورد نیاز برای رسیدن به سعادت در این حوزه از دانش شکل میگیرد و میتواند تأثیر مستقیم در قانونگذاری عادلانه فقهی داشته باشد. اما در تفاسیر کلامی «عدالت اجتماعی» چندان مورد توجه نبوده است.
🔹۲. عدالت در دانش فقه: در کتابهای فقهی، از عدالت قاضی، امام جماعت، امام جمعه، شهود و گواهان، مرجع تقلید، عدالت در تعدد زوجات و چگونگی همکاری یا عدم همکاری با عمال جور در دوره غیبت بحث میشود. در تعریف فقهی، عدالت کیفیتی نفسانی یا ملکهای در انسان است که او را بر ملازمت تقوا (یا تقوا و مروّت) برمیانگیزاند. در تعریف دیگر عدالت یعنی ترک گناهان یا خصوص گناهان کبیره که از ملکه نفسانی ناشی میشود.
🔹در دانش فقه، عدالت صفتی برای امامجماعت، قاضی، حاکم شرع و حکمران است و با فرض عادل بودن او عدالت اجتماعی قابل تحقق خواهد بود. در نظریههای جدید، عدالت وصف سیستم سیاسی است و نه وصف کارگزار. گذری بر مباحث فقهی در حوزه علمیه نشان میدهد بحث عدالت همچنان به عنوان وصف کارگزار در نظر گرفته میشود و در مباحث فقهی از عدالت فردی به عدالت اجتماعی، تحول چندانی رخ نداده است.
🔹۳. عدالت در دانش اخلاق: عدالت عبارت است از مطیع بودن قوه عامله بر قوه عاقله در جمیع تصرفات (نراقی، معراجالسعاده: 27). «عدالت یا در اخلاق است یا در افعال یا در عطاها و قسمت اموال یا معملات در میان مردمان یا در حکمرانی و سیاست؛ پس مقتضای عدالت این است که حد وسط را نگه دارد؛ پس واجب است عادل واقعی حکیمی دانا به قواعد شریعت الهیه و نوامیس نبویه باشد.» (نراقی، معراجالسعاده: 46). دانش اخلاق در حوزههای علمیه معاصر بسیار نحیف شده است. مباحث حسن و قبح، خیر و شر، ظلم و عدل میتواند مقدمات بحث عدالت اجتماعی را فراهم آورد.
🔹۴. عدالت در حکمت عملی: فیلسوفان مسلمان حکمت را به نظری و عملی تقسیم میکنند. حکمت عملی شامل تهذیب نفس، تدبیر منزل و سیاست مُدن است که در حوزه اراده انسان جای دارند. «عدالت» از مفاهیم بنیادی در حکمت علمی فارابی است که در ترسیم رفتارهای نیک و بد مدینه، جایگاه داوری دارد. برای فهم جایگاه حکمت عملی در حوزه علمیه امروز میتوان به دو کتاب فلسفی «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» اشاره کرد که اساساً بخش حکمت عملی ندارند تا مفهوم عدالت را طرح کرده باشند.
🔹شاید همین تفاسیر از عدالت موجب شد در دهههای چهل و پنجاه، کنشگران سیاسی به قرآن و خصوصا نهجالبلاغه پناه ببرند و عدالت اجتماعی را از آن دو متن جستجو کنند، و شاید اعتراض برخی اشاره به همین مسئله دارد که میگویند: انقلاب با قرآن و نهجالبلاغه شکل گرفت و حکومت با توضیحالمسائل و بحارالانوار اداره میشود.
🔹در دهههای اخیر برخی از حوزویان مانند شهید مطهری و دیگران مباحثی دربارۀ عدالت طرح کردهاند، اما بهنظر میرسد مادامی که این مباحث، در حوزۀ دانشهای اسلامی وارد نشود، بعید است تحول جدی در تفسیر این مفهوم رخ دهد. و همچنان تئوریهای چپ بر مباحث عدالت سایه خواهد افکند.
- نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، سازمان انتشارات جاویدان، بی تا.
- ربانی گلپایگانی، علی، مکتبهای کلامی، کیهان اندیشه، شماره 51، 1372.
کارهای نه چندان بد بچه ها را نبینید. این قدر اصرار نکنید که اشتباه بچه ها را ببینید. اجازه بدید که اشتباه کنند. مگر خود ما اشتباه نمی کنیم؟ یکی از بزرگترین مسائل جوانان امروز این است که به خودشان اجازه ی اشتباه نمی دهند و با کوچکترین اشتباه داغون می شوند. همه ی ما اشتباه می کنیم اما مهم واکنش بعد از انجام آن است. بعد از هر اشتباه چه بلایی سر خودتان می آورید؟چون به شما اجازه ی اشتباه کردن داده نشده ولی شما به بچه هایتان اجازه ی اشتباه بدهید، حتی بارها و حتی نبینید.
کودک سهل انگاری می کند کمی تأمل کنیم، سریع نیش نزنیم. ما دائماً نگران این هستیم که نکنه بچه عادت کنه چون می خواهیم یک موجود بی عیب و نقص تربیت کنیم. مگر همه ی ما و شما بی عیب و نقص هستیم؟ مشکل از این جا شروع می شود که ما بهترین را می خواهیم، فرزند ما نباید کوچکترین اشتباهی بکند.
چرا از عادت شدن می ترسیم؟ چون ما یک پیش فرض هایی کاملاً ذهنی برای خودمان می گذاریم که بعد این پیش فرض ها مانع می شوند که عامل شویم. دائم در حال این پرسش هستیم که “اگر این کارها رو کردم و او بدعادت شد، بعدش چی؟” تا به حال یک نفر را ندیدم که بیاید و بگوید: کارهایی که توی کلاس گفتید را انجام دادم و بچه ام به آن ها عادت کرد. در جلسه ای مادری تعریف می کرد، روزی که برای مشاوره پیش سلطانی آمدم زندگی ام جهنم بود چون از پی پی بچه بدم می آمد و من و فرزندم به خاطر نظافت تحت فشار بودیم، تنها چیزی که من از سلطانی یاد گرفتم این بود که بابا پی پی چیز خیلی بدی نیست و حتی میشه با آن بازی کرد، از وقتی این مسئله را رها کردم زندگیم بهشت شد حالا هم فرزندم هرکاری می کنه با خودم می گم از پی پی که بدتر نیست بذار بکنه! خب بچه ام هم حالش خوب است.
در زمان خلافت و زمامداری امام على (علیه السلام) در کوفه، زره آن حضرت گم شد.
مدتی بعد زره در حالی پیدا شد که در اختیار مردی مسیحى (یا یهودی) بود.
حضرت به او فرمود: این زره برای من است، ولی آن مرد انکار کرد و گفت: زره در دست من است، شما که ادعا میکنید باید دلیل بیاورید.
امام او را به محضر قاضى برد و اقامه دعوى کرد که این زره از آن من است، نه آن را فروخته ام و نه به کسى بخشیده ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته ام .
شُریح، قاضى دادگاه، به آن مرد گفت: خلیفه ادعاى خود را اظهار کرد، تو چه مى گویى؟
او گفت: این زره مال خود من است و در عین حال، گفته مقام خلافت (امیر المؤمنین) را تکذیب نمى کنم [ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد].
قاضى رو به امام کرده و عرضه داشت: شما مدّعى هستید و این شخص منکر است، به همین جهت، ارائه شاهد بر عهده شماست.
علی علیه السلام خندید و فرمود: قاضى راست مى گوید، اکنون باید شاهد آورم، ولى من شاهدی ندارم.
قاضى روى این اصل که مدّعى شاهد ندارد، به نفع مسیحى (یا یهودی) حکم کرد و او هم زره را برداشت و روانه شد .
ولى مرد مسیحى که خود بهتر مى دانست زره برای چه کسى است، پس از آنکه چند قدم برداشت، برگشت و گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهاى بشر عادى نیست، از نوع حکومت انبیاست سپس اسلام آورد و اقرار کرد که زره برای على (ع) است .
حضرت علی (ع) از اسلام آوردن او خوشحال شد و زره را به او هدیه داد.
طولى نکشید که او با شوق و ایمان در زیر پرچم على (ع) و به همراه او با خوارج در جنگ نهروان جنگید.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم:
خَيرُ الرِّجالِ مِن اُمَّتىَ الَّذينَ لا يَتَطاوَلُونَ عَلى أَهليهِم و َيَحِنُّونَ عَلَيهِم و َلا يَظلِمُونَهُم؛
بهترين مردان امّت من كسانى هستند كه نسبت به خانواده خود خشن نباشند و اهانت نكنند و دلسوزشان باشند و به آنان ظلم نكنند.
مكارم الأخلاق ص 216
✅قسمتی از وصیت حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام به فرزندانش
✍شما را به تقوای الهی سفارش میکنم و اینکه در طلب دنیا برنیایید گر چه دنیا در طلب شما برآید؛ و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و حسرت مبرید. و حق بگویید. و برای پاداش (اخروی) کار کنید. و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. شما دو نفر و همه فرزندان و خانواده ام و هر کس را که نامه ام به او میرسد سفارش میکنم به تقوای الهی و نظم کارتان (یا انسجام امارتتان) و اصلاح میان خودتان، چرا که از جدتان شنیدم که میفرمود: اصلاح میان دو کس از انواع نماز و روزه برتر است.
از خدا بترسيد از خدا بترسيد در باره يتيمان، پس براى دهنهاشان نوبت قرار ندهيد (گاه سير و گاه گرسنهشان مگذاريد) و در نزد شما (بر اثر گرسنگى و برهنگى و بیسرپرستى) فاسد و تباه نشوند، و از خدا بترسيد از خدا بترسيد در باره همسايگانتان كه آنان سفارش شده پيغمبرتان هستند، همواره در باره ايشان سفارش مىفرمود تا گمان كرديم براى آنها (از همسايه) ميراث قرار دهد (در مالشان سهمى تعيين فرمايد) و بترسيد از خدا بترسيد از خدا در باره قرآن كه ديگران با عمل بآن بر شما پيشى نگيرند…
📚 نهج البلاغة ، نامه 47
✨شهادت امیر المومنین حضرت امام علی (ع) تسلیت باد✨
وقتی در ژاپن؛ بحرانی مثل زلزله به وجود میآید که آثار مخرب زیستمحیطی در یک منطقه ایجاد میکند، سالهایِ سال - به اندازه تغییر یک نسل - در آنجا کار فرهنگی میکنند تا آثار مخربِ روانیِ آن را از بین ببرند.
اما در کشور ما! همین که بحران تمام میشود، همه سر کار خودشان میروند، چون زیرساخت لازم برای کار فرهنگیِ پس از بحران وجود ندارد!
#کرونا؛ بحرانی تجربه نشده برای جهان کنونی بود. بحرانی که از جهاتی بسیار به جنگ شبیه بود. بسیجِ همگانی امکانات کشورها برای مبارزه با دشمنی کمتر شناخته شده.
در ایران اما به تبع وجود بحرانهای متمادی در سالیان گذشته نوع متفاوت و برجستهای از مدیریت بحران - حداقل در عرصه بهداشت و درمان - اتفاق افتاد.
🔺 اما برای پس از کرونا چه فکری کردهایم؟! دنیای پس از کرونا قطعا شبیه به قبل آن نخواهد بود!
به نظر شما چه نهادها و سازمانهای حاکمیتی، سازمانهای مردم نهاد و چه گروههایی مسئولیت کارهای فرهنگی پس از بحران را به عهده دارند؟!
هنوز تصویر هشت ساله جنگ و آثار مخرب روانی اون در منطقه جنوب و غرب کشور جلوی چشمهامون هست. حتی خود ماها و بسیاری از خانوادههامون که مثلاً توی شهرهای دیگه زندگی میکردیم هم خیلی درگیریهایی داشتیم که هنوز حل نشده….
🔵فواید دعوا و مشاجره فرزندان
_دعواهای فرزندان باهم برای تسلط بر دیگری به سرعت و چابکیشان میافزاید
_مشاجراتشان باعث می شود که به تفاوت میان «زیرک» و «موذی، پی ببرند
_در عصبانیتهای روزمره فرا می گیرند که چگونه خود را در جامعه مطرح سازند و از خود دفاع یا با یکدیگر مصالحه کنند
_برخی اوقات غبطه آنها به تواناییهای ویژه دیگران، انگیزه ای می شود برای پشتکار و تلاش آنان و دست یافتنشان به موفقیت.
اینها بهترین نتایج رقابت در میان خواهر و برادرهاست و بدترین آن، به گفته والدین، سرخوردگی جدی یک یا هر دو کودک و آثار سوء دائمی آن است.
🔴رقابت از کجا آغاز می گردد؟
بنظر میرسد کارشناسان این رشته، در این مورد اتفاق نظر دارند که منشاء حسادت خواهر و برادرها به یکدیگر در میل شدید هر یک به دستیابی به عشق انحصاری والدین نهفته است.
چرا این نیاز به یکتایی وجود دارد؟ زیرا تمام چیزهایی که کودک برای بقا و بالیدن به آن نیاز دارد، مثل غذا، سرپناه، محبت، نوازش، احساس هویت، احساس باارزش و خاص بودن، از پدر و مادر، این سرچشمه های حیرت انگیز، نشأت می گیرد. این گرمای زندگی بخش عشق والدین و تشویق آنهاست که کودکی را قادر می سازد تا با شایستگی و مهارت و به آرامی، بر محیط اطرافش چیره شود.
چرا باید حضور خواهر و برادرهای دیگر بر زندگیشان سایه افکند؟ چون آنها آنچه را که او برای خوشبختی نیاز دارد تهدید می کنند. حضور کودک با کودکانی دیگر در خانواده به معنای دست یافتن به امتیازات کمتری است. یعنی صرف وقت کمتری با پدر و مادر (بتنهایی)، توجه کمتر پدر و مادر به ناکامیهای او، تشویق کمتر برای موفقیتها و از تمام اینها وحشتناک تر اینکه چون مامان و بابا این همه عشق و توجه و اشتیاق به خواهر یا برادرم ابراز می کنند، پس شاید او برایشان ارزش بیشتری دارد و اگر او برایشان با ارزشتر است پس من کم ارزشترم و اگر من کمتر عزیزم پس با مشکلی جدی روبه رویم.»
تعجبی ندارد که بچه ها تا این حد با خشونت، برای «اول بودن» یا بهترین بودن» می جنگند. جای تعجب نیست که آنها تمام انرژیشان را برای “بیشتر” یا «بیشترین» یا بهتر بگوییم «همه چیز داشتن» بسیج می کنند. امنیت در این است که صاحب همه مامان، همه بابا، همه اسباب بازیها، همه غذاها و همه جاها شوی.
چه وظیفه شگفت انگیز و دشواری بر دوش پدر و مادرهاست! آنها باید راهی بیابند که هریک از کودکان احساس امنیت، مستثنی بودن و محبوبیت کنند. آنها لازم است که به رقبای جوان کمک کنند تا به مزایای شریک شدن و همکاری پی ببرند. آنها باید مقدمات کار را به گونه ای تدارک ببینند که خواهر و برادرها بتوانند در آینده حامی و عامل خوشبختی یکدیگر باشند.
📚 کتاب خواهر و برادرهای سازگار
امام خمینی (ره):
آن چيزى كه موجب تأسف است، اين است كه مجال پيدا نكرد حضرت امير(ع) نگذاشتند مجال پيدا بكند، كه آن حكومتى كه حكومت الله است در دنيا به آن نحوى كه مىخواست، خود حضرت امير(ع) مىخواست پياده كند تا دنيا بفهمد كه اسلام چى آورده است و چه شخصيتهايى دارد.
در آن وقت كه حكومت دست ايشان نبود، كه مجال نبود، آن وقت هم كه حكومت دست ايشان آمد، باز مجال ندادند؛ سه تا جنگ بزرگ در زمان ايشان افروختند و مجال اينكه يك حكومتى كه دلخواه او هست برقرار كند نشد، و اين را ما بايد تا آخر ابد از آن متأسف باشيم.
صحیفه امام؛ ج18؛ ص152| جماران؛ 4 مهر 1362
🔴علي بن ابيطالب شهيد عظمت خويش گشت او از دنيا رفت در حالى که نماز بر زبانش جارى و دلش از شوق خدا لبريز بود. مردم عرب، حقيقت مقام او را درک نکردند تا گروهى از مردم کشور همسايه آنها( ايران) برخاسته، اين گوهر گرانبها را از سنگ تشخيص داده و او را شناختند.”
جبران خلیل جبران
💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید…
🔹می گفت:اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.علیرغم مخالفت شدید خانواده و بخاطر عشقم به شهداء حجره پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص)راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.
یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان… بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.
یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم. سفره ساده ای پهن می شد اما دلمان،از یاد خدا شاد بود و زندگیمان،با عطر شهدا عطرآگین.تا اینکه…
🔹تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.آشوبی در دلم پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده اقوامم شوم.با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان وپلاک شهیدی نمایان شد. شهیدسیدمرتضیدادگر…🌷
فرزند سید حسین اعزامی از ساری…
گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من….
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده شهید،به بنیاد شهید تحویل دهم.
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.
🔹"این رسمش نیست با معرفت ها…ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم….راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم. گفتم و گریه کردم.
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید… بی ادبی و جسارتم را ببخشید…»
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.هرچه فکرکردم،یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.با خودم گفتم هرکه بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم.خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.به میوه فروشی رفتم،به همه مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سرزدم،جواب همان بود.بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم.خرید کردم و به خانه برگشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد:خودش بود. بخدا خودش بود.کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم.عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم. می پرسیدم:آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز…؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم.مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم،
🔹شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری..
وسط بازار ازحال رفتم.
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
🔸فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی امام حسن مجتبی
🔹کسی که نفس او گرامی و بزرگوار باشد، جدایی و ناسازگاریش با مردم کم باشد. دوری از شهوات و دنیا نیز از سایر آثار کرامت نفس است. اگر کرامت نفس فقط همین چند فایده را به دنبال داشته باشد، برای سعادت و هدایت انسان ها کافی است.
🔹به همین دلیل، برای گسترش این فضیلت اخلاقی باید تلاش های لازم صورت بگیرد و از فرصت های به وجود آمده بهترین بهره را برد. عزت و احترام به خود و دیگران یکی از این راه هاست.
🔹امام حسن (ع) این احترام و اکرام را خیلی ساده و در حالت عادی زندگی رعایت می کردند و به دیگران هم می آموختند که به راحتی می توان با مردم رفتار سالم داشت و با این کار هم به دیگران محبت کرد و هم ادب و احترام دیگران را جلب کرد.
🔹روزی امام در مجلسی نشسته بودند؛ مردی وارد شد و نشست. امام فرمودند: «إنک جلست إلینا علی حین قیام منا أ فتأذن؟»"تو زمانی نشستی که ما قصد رفتن داشتیم آیا اجازه می دهی ما برویم؟” در این رفتار امام، شخصیت طرف مقابل و جایگاه اجتماعی و یا مال و ثروتش مهم نبوده بلکه آن حضرت به عنوان فردی مسلمان به او توجه و احترام کرده است.
🔹رواج چنین تفکر و رفتارهایی در جامعه، میزان کرامت انسان ها را افزایش می دهد و به تبع، فرهنگ سالمی در جامعه حاکم می شود که در آن همه به واسطه انسان بودن دارای احترام و جایگاه اجتماعی هستند. این خود باعث احساس امنیت اجتماعی می شود.
🔹سبک فرهنگی امام مجتبی (ع) می تواند سرمشق افرادی قرار گیرد که به فرهنگ دینی دل بستگی دارند و خود را به گسترش و اشاعه فرهنگ اسلام موظف می دانند.
🔹جامعیت سبک زندگی فرهنگی امام حسن (ع) به گونه ای بود که هم می تواند برای خواص و هم برای عامه مردم الگو باشد.
قصه ای هست که واقعی یا تخیلی
بودنش را نمیدانم؛ میگویند توی جیبِ
کسی که با پرت کردن خودش از روی پل خودکشی کرده، کاغذی پیدا شده که نوشته بوده: از خانه راه میافتم، اگر توی راه
کسی به من لبخند زد، منصرف میشوم، در غیر اینصورت خودم را خواهم کشت. وقتی من بچه بودم هنوز سوپرمارکتهای بزرگ نبود، هنوز هیچ بقالیای آب معدنی نداشت، مرکز خریدی نبود که آب سردکن داشته باشد و سر هر کوچه پارک نبود که بین سبزههاش شیر آب آشامیدنی گذاشته باشند. اهالی محل، سر بعضی از کوچهها کلمن آب میگذاشتند با یک لیوان پلاستیکی قرمز یا استیل، که آن هم همیشگی نبود. رهگذری اگر تشنه میشد، باید در یکی از خانهها را میزد و یک لیوان آب میخواست. “یک لیوان آب” در فرهنگ مردم آن زمان، یک لیوان آب نبود، ثواب سیراب کردن بود، کسی که در میزد و آب میخواست یک رهگذر تشنه نبود، بهانه ثواب کردن بود. همیشه این آبها تمیز، خنک، توی سینی و بشقاب و با “لبخند” برده میشد.
امروز یک عکس از آن دوران دیدم با
خودم گفتم شاید خیلی از کسانی که در خانهای را میزدند و آب میخواستند، تشنه نبودند، تشنهی آب نبودند، غریبههای تنهایی بودند که مهری را طلب میکردند که پهلوی آب میآمد، توجهی را میخواستند که وقت سر کشیدن آب و بالا و پایین شدن سیبک گلو میدیدند، و دلشان پر میکشید برای “نوش جانِ “بعد از ” دست شما درد نکنه” و یا برای لبخندی که وقت گذاشتن لیوان توی بشقاب، دشت میکردند. و بعد در خانه که بسته میشد، سبک میشدند، حال خوبی داشتند از دیده شدن،
کامشان شیرین میشد از طعم لطف و از بودن.
غریبههای تنهای این روزها چطور مهر
طلب کنند؟
گاهی بیدلیل، بیدرخواست، به دیگران
مهر بدهیم. شاید یک لبخند گذرا، آب
خنکی باشد که آتش درون کسی را
خاموش کند و بهانهای باشد که لااقل این
بار خودش را از پل پایین نیندازد.
⭕️میدونستید نامه معروف “چارلی چاپلین به دخترش” ساخته و پرداخته یک روزنامه نویس ایرانی بوده و واقعیت نداشته؟😐
ماجرا به سال های دهه پنجاه در تحریریه مجله «روشنفکر» برمی گردد.
فرج اله صبا یکی از روزنامهنگاران دهه پنجاه میگوید: «سی و چند سال پیش در مجله روشنفکر تصمیم گرفتیم به تقلید فرنگی ها ما هم ستونی راه بیندازیم که در آن نوشته های فانتزی به چاپ برسد. به هر حال میخواستیم طبع آزمایی کنیم. این شد که در ستونی، هر هفته، نامه هایی فانتزی به چاپ می رسید. آن بالا هم سرکلیشه فانتزی تکلیف همه چیز را روشن می کرد. بعد از گذشت یک سال دیدم مطالب ستون تکراری شده. یک روز غروب به بچه ها گفتم مطالب چرا این قدر تکراری اند؟»
گفتند: «اگر زرنگی خودت بنویس! خب، ما هم سردبیر بودیم. به رگ غیرت مان برخورد و قبول کردیم. رفتم توی اتاق سردبیری و حیران و معطل مانده بودم چه بنویسم که ناگهان چشمم افتاد به مجله ای که روی میزم بود و در آن عکس چارلی چاپلین و دخترش چاپ شده بود. همان جا در دم در اتاق را بستم و نامه ای از قول چاپلین به دخترش نوشتم. از آن طرف صفحه بند هم مدام فشار میآورد که زود باش باید صفحه ها را ببندیم. آخر سر هم این عجله کار دستش داد و کلمه “فانتزی” از بالای ستون افتاد. همین شد باعث گرفتاری من طی این همه سال شد.»
بعد از چاپ این نامه است که مصیبت شروع شد: «آن را نوار کردند، در مراسم مختلف دکلمه اش می کردند، در رادیو و تلویزیون صد بار آن را خواندند، جلوی دانشگاه آن را می فروختند، هر چقدر که ما فریاد کشیدیم آقا جان این نامه را چاپلین ننوشته کسی گوش نکرد. بدتر آنکه به زبان ترکی استانبولی، آلمانی و انگلیسی هم منتشر شد. حتی در چند جلسه که خودم نیز حضور داشتم باز این نامه را خواندند و وقتی گفتم این نامه جعلی است و زاییده تخیل من است، ریشخندم کردند که چه می گویی؟ ما نسخه انگلیسی اش را هم دیده ایم!»
این نامه حتی در کتاب «مساله حجاب» استاد شهید مرتضی مطهری یا یکی از آثار استاد محمد رضا حکیمی مورد استناد قرار گرفته و آن قدر شهرت یافت که برخی از مغازه داران نیز آن را در معرض دید مشتریان خود قرار داده اند و هنوز هم دیده می شود. متنی اخلاقی که نگاه شرقی در آن کاملا هویداست.
فرج الله صبا توضیح داد از مشاهده عکس مشهور «ولگرد» - چارلی در کنار یک دختربچه- این ایده به ذهن او آمد و در شماره بعد هم قصد توضیح داشته ولی به سفر می رود و تکذیب های بعدی کارگر نمی افتد و بعدتر از تکرار تکذیب های خود خسته شد و دیگر پی گیری نکرد.
📚علی علیه السلام و ابن ملجم
نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و از ایشان، اسبِ قرمزِ خوش رنگی خواست.
حضرت هم به او هدیه داد، بی چشم داشت و کریمانه.
وقتی سوار بر آن اسب شد و رفت، امیرمؤمنان این شعر را خواند:
«أُریدُ حیاتَهُ و یُریدُ قَتلی،
عذیرَکَ مِن خلیلِکَ مِن مُرادِ»
یعنی
«من برای او حیات و سلامتی را آرزومندم، اما او قصد کشتن مرا دارد».
کسی را از قبیله مراد بیاورید که عذر مرا (در اینکه به بدخواه خود محبت می کنم) بپذیرد.
سپس رو به دوستان خود فرمود به خدا قسم که این مرد قاتل من است!
مردم بارها دیده بودند درستی پیش بینی هایش را، با تعجب پرسیدند پس چرا او را نمی کشی؟
پاسخ داد پس چه کسی مرا بکشد؟
او که دست رد به سینه قاتلش نزد، چگونه ممکن است محبان امیدوارش را ناامید کند؟
نشست«کرونا و زیست فقهی»🔻
حجت الاسلام #رضا_اسلامی:
🔹از عجایب روزگار است که برای نخستین مرتبه در تاریخ تشیع حرم امام رضا (ع) بسته شده است، مجوز این امر چیست؟ توجیه فقها چیست؟ حکم اولیه، ثانویه یا حکم حکومتی یا از باب تزاحم است؟
🔹اساس فقه جمع ادله است و ادلهای که درباره جایگاه اماکن مقدسه است در واقع اماکن در حد تزئینی نیست؛ خدمت و کارکرد و نقش آنان در احیای دین لایههای مختلف دارد و بر اساس تزاحم برخی از لایهها و قسمتها تعطیل میشود و اصل آن تعطیل بردار نیست.
حجت الاسلام #مهدی_ابراهیمی:
🔹عمده بحثی که در این مسئله فقه را درگیر میکند این است که این بیماری برای انسان ضرر دارد و حکم فقهی آن پیچیده نیست و نیاز به استنباط ندارد. در اینجا علاوه بر ضرر فردی با یک بحث اجتماعی نیز روبرو هستیم که درصد احتمال بزرگ نیست، اما محتمل آن بزرگ است.
🔹تأثیر دعا در جسم و بدن به لحاظ مبانی تجربی اثبات شده است که نمیتوان با نسخه مکتوب پزشک چنین اثراتی را ایجاد کرد. کرونا نگاه معنوی و معناداری معنوی را در زندگی دینی ما تغییر داد و به همین دلیل ما باید تجدید نظری در فرهنگ فقاهت و زندگی دینی خودمان داشته باشیم.
حجت الاسلام #مصطفی_دری:
🔹متدینین مناسک زده یکی از چالش های موجود در دوران کرونا است؛ میتوان گفت که فقها در فرهنگ عمومی و مناسک زده ما مقصر هستند چراکه برای عزاداریها پیاده روی دارند و برای موالید این امر انجام نمیشود.
🔹ما نذر فرهنگی را امر جدیدی می پنداریم چراکه فتوای فقهی نداریم. میتوان گفت که عوام زدگی در مبانی کلامی وجود دارد که بسته شدن حرمها و شفاخانه بودن مربوط به عوام زدگی کلامی است.
حجت الاسلام #مجتبی_الهی_خراسانی:
🔹آنچه در بحران کرونا بروز کرده است چالش مدیریتی و تدبیری است که در یک پاندمی ضعف مدیریتی در پزشکی و امور مساجد وجود دارد.
🔹باید پروتکل هائی برای باز بودن مساجد طراحی شود و این ربطی به فقه ندارد، اینها ضعفهای تدبیر است که نیاز به توسعه آموزشهای فردی است.
در بيمارستانها وقت شام و ناهار، غذاها خيلي متفاوت است!
به يك نفر سوپ، چلوكباب و دسر مي دهند،
به يك كسي فقط سوپ مي دهند،
به يك نفر حتي سوپ هم نميدهند و ميگويند كه فقط آب بخور،
به يك كسي ميگويند كه حتي آب هم نخور!!
جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران اعتراض ندارند…
زيرا آنها پذيرفتهاند كه كسي كه اين تشخيصها را داده است، طبيب است و آن كسي كه طبيب است حكيم است…
پس اگر خدا به يك كسي كم داده يا زياد داده، شما گله و شِكوه نكنيد كه چرا به او بيشتر دادهاي و به من كمتر…
اين كارها روي حساب و حكمت است…
همه اینها درست البته بشرطی که ما تنبلی و سهل انگاری خودمان را به پای حکمت خداوند قرار ندهیم…
🔻 امام رضا علیه السلام:
🔸شَهرُ رَمَضانَ… فيهِ لَيلَةُ القَدرِ الَّتي هِيَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ، وفيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ وهُوَ رَأسُ السَّنَةِ، يُقَدَّرُ فيها ما يَكونُ فِي السَّنَةِ مِن خَيرٍ أو شَرٍّ، أو مَضَرَّةٍ أو مَنفَعَةٍ، أو رِزقٍ أو أجَلٍ؛ ولِذلِكَ سُمِّيَت: لَيلَةَ القَدرِ.
🔹 ماه رمضان… در آن، شب قدر است كه از هزار ماه بهتر است. در آن شب، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود و آن، آغاز سال است و هر خير و شر، يا زيان و سود، يا روزى و يا اَجَلى كه در آن سال خواهد بود، در آن شب مقدّر مى شود. از اين رو، «شب قدر» ناميده شده است.
📚 عيون أخبار الرضا عليه السلام ج ٢ ص ١١٦ ح ١
🍃🍃رسول اکرم (ص):
روز قيامت فردى را مےآورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم. ☀️«جامع الأخبار ص۱۴۷»
🔵خالص کردن عمل،فقط بخاطر خدا
✳️نقل است که: مرحوم شیخ سبزواری رضوان الله علیه برای عیادت بیماری می رفت و عده ای هم با او بودند.
🔰نزدیک منزل بیمار که رسید، برگشت و نرفت. اطرافیان پرسیدند: آقا چرا تا این جا آمدید و حالا بر می گردید؟
🔆 آقا جواب داد: خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و می گوید که سبزواری، چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است!
⚡️چون داخل نیتم ناخالصی خوش آمدن خلق خدا پیش آمده،حالا برمی گردم
♦️تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و این بار تنها برای رضای خدا به عیادت بیمار بیایم….
🔵چگونه نیتمان را خالص کنیم؟
⚡️معمولا دوستان پی نتیجه اعمالند؛ مثلا می پرسند این کار را بکنیم ثوابش چیست و…
✳️ اگر انسان پی اینها نباشد یعنی:
به دنبال نتیجه و اینکه عملش چه بلایی را دفع میکند و چه سود و ثوابی می رساند نباشد و هدفش فقط بخاطر رضای خدا باشد آن وقت عملش خالص میشود.
سبک زندگی علماء و بزرگان
همسر استاد شهید مرتضی مطهری (ره)در احوالات این شهید بزرگوار می فرمایند: در مدت 27 سالی كه با ایشان زندگی كردم در شبانه روز نیم ساعت بی وضو نبودند همیشه می گفتند: با وضو باشید، وضوی دائمی خوب است. در بین حرفهایشان از عرفا و مقربان درگاه خداوند و اولیای خدا حرف می زدند و بدون اینكه مستقیماً با من حرف بزنند به صورت مثالهای ساده و پر معنا مرا به تقوی و فضلیت دعوت می كردند. اگر من از مسائل مادی حرف می زدم و یا بعضاً شكایتی می كردم، با صدای آرام این شعر را برایم می خواندند: اگر لذت ترك لذت بدانی ، دگر لذت نفس لذت نخوانی مناجاتهای شبانه و نمازهای ایشان حالت عجیبی داشت. گاه با خود زمزمه می كردند: تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
(منبع: فصلنامه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان ، شماره 10)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله
اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها وَاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَتَزيدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛
صدقه بجا و نيكوكارى و نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبديل و عمر را زياد و از مرگ بد جلوگيرى مى كند.
نهج الفصاحه ص549 ، ح 1869
شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی)
عن الصادق جعفر بن محمد« علیهما السلام»، عن ابیه، عن جدّه«علیهم السلام» قال: کَتَبَ رجلٌ الی الحسین بن علیٍّ«علیه السلام»: یا سیدی! اخبِرنی بِخَیر الدُّنیا و الاخره. فَکَتب الیه، بسم الله الرحمن الرحیم امّا بَعد فانّه مَن طَلب رِضَا اللهِ بِسَخَط الناس کَفاهُ اللهُ امورَ الناس وَ مَن طَلب رضا الناس بسَخَطِ الله وَ کَلَه اللهُ الی الناس. ” امالی، ص 268″
(مردی ) خیر دنیا و آخرت را از (امام حسین علیه السلام) می پرسد.( مقصودش این است که خیر دنیا و آخرت چگونه بدست می آید؟) … حضرت هم دو کلمه به او جواب دادند: هر کسی که در یک جایی امرش دائر شد بین این که رضای الهی را بدست بیاورد یا رضای مردم را، در حالی که این دو تا با هم تعارض و تنافی داشته باشند.
🔴↩️ اگر این کار را انجام بدهد، این حرف را بزند، خدا را راضی می کند اما مردم را ناراضی می کند. هر کسی که در یک چنین موردی رضای الهی را طلب کند و ترجیح بدهد، یعنی سَخَط و خشم و نارضاییِ مردم را به جان بخرد برای خاطر رضای الهی، کَفاهُ اللهُ امورَ الناس، خدا، خودش مشکلِ او را با مردم حل خواهد کرد. نگران نباش که اگر تکلیف را انجام دادی، این حرف را زدی، این اقدام را کردی،چهار نفر از تو ناراضی می شوند. نگران نباش! دلهای مردم دست خداست.
🔴↩️ اگر خدای متعال اراده کند که دلِ مردم را در یک چنین موردی به سمت این انسانی که رضای الهی را بر رضای مردم ترجیح داده، جلب بکند،این کار را خواهد کرد.این یک طرف قضیه است.حال، عکسش: وَ مَن طَلب رضا الناس بسَخَطِ الله، اگر همین شخص، خشنود کردن مردم را با به سخط آوردن پروردگار برگزید، و دستور الهی را عمل نکرد، وَ کَلَه اللهُ الی الناس، خدا کار او را بدست مردم می سپارد.یعنی رها می کند او را، خدا برای تو کاری نخواهد کرد
[ شرح حدیث از امام خامنه ای ، مدظله العالی 21/11/1393 ]
می دونید چرا اسم عقربه های ساعت رو عقربه گذاشتند؟ 👆
⏰چون با هر دقیقه ای که میگذره بهت نیش میزنه که یک دقیقه از عمرت بی یاد خدا سپری شد
⏰چون یه دقیقه از دنیا دور به آخرت نزدیک تر شدی چه عملی داریم واسه اون روز
⏰چون با هر نیشش تو رو یاد محبوبه حقیقی بندازه
⏰چون با هر نیشش بگه که ای از دنیا بیخبر وقتت در غفلت گذشت در نافرمانی خالق گذشت
⏰چون تو رو یاد مار وعقرب قبر بندازه
⏰چون بهت یاداوری کنه که دنیا در حال زوال ونابودیه
آره معنی عقربه های ساعت یعنی این پس به فکر شو قبل از این که عقربای قبر تو رو از خواب غفلت بیدار کنن 😭😭😭 خدایا به تو پناه میبریم از عذاب های قبر…..
🌹احادیثی پیرامون ارزش خانه داری زنان …🌹
1. هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر رحمت میکند.. (پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله)
2. در هربار شیر مکیدن نوزاد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد. (پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله)
3. جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.(امام علی علیه السلام)
4. بهترین زنان زنی است که برای شوهرش خوشبو باشد. (امام صادق علیه السلام)
5. چند گروه از زنان با حضرت زهرا در قیامت محشور میشوند. یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی شوهر خود صبر میکنند. (امام صادق علیه السلام )
6. هیچ چیز برای زن در شب اول قبر بهتر از رضایت شوهرش نیست. (امام محمد باقر علیه السلام)
7. یک لیوان آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است. (پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله)
8. چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند 60 گناه او را میبخشد. (پیامر اکرم صلےالله علیه وآله)
9. هیچ زنی نیست که دیگ غذایش را بشوید مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید. (فاطمه سلام الله علیها)
10. هیچ زنی نیست که هنگام نان پختن عرق کند مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد. (فاطمه سلام الله علیها)
11. هیچ زنی نیست که لباس ببافد (بدوزد) مگر آنکه خداوند برای هر نخی صد حسنه می نویسد وصد گناه محو می کند. (فاطمه سلام الله علیها)
12. هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد.(فاطمه سلام الله علیها)
13. بهتر وبرتر از همه اینها رضای خدا ورضای مرد از همسرش است .رضای همسر رضای خدا وغضب همسر غضب خدا می باشد. (فاطمه سلام الله علیها)
14. هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه بهشت بر او واجب میشود. (فاطمه سلام الله علیها)
15. هيچ زنى نيست که شوهرش را يکبار آب دهد (يک ليوان) مگر اينکه اين رفتار براى او از عبادت يک سال که روزهايش را روزه بگيرد و شبهایش به شب زنده دارى مشغول باشد بهتر است وخداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب دهد ، شهرى در بهشت براى او بنا مى کند وشصت گناه از او می آمرزد. (امام صادق علیه السلام)
کتاب وسائل الشیعه ج 2ص39
*🌹دو شهید غریب*
🔴 اگر گذرتان به بهشت زهرا تهران افتاد حتما ‘’بر سر مزار این دوقلوها'’ بروید!
💫 برادران دو قلویی که غریبانه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!!
قصه مظلومانه این دو برادر را با هم بخوانیم….
ثابت و ثاقب شهابی نشاط را کسی نمیشناخت. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولینباری بود که آنها پا به جبهه گذاشته بودند. تا اینکه در سال 61 در اوج سالهای جنگ ایران و عراق ناگهان تبدیل به امدادگران خستگی ناپذیر گردان سلمان شدند. همرزمان این دو شهید میگویند وقتی نامه به خط مقدم میآمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان میزد! یکبار یکی از رزمندگان متوجه شد که وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکسهایشان را با وجد نگاه میکنند، دوقلوها دست در گردن هم در کنج سنگر، های های گریه میکنند! این رزمنده میگوید بعدها که موضوع را جویا شدم، فهمیدم آنها بیسرپرست هستند. هر بار دلشان میشکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست.
🛤 عکسهای کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شدهاند را بغل کرده گریه میکنند.
⭕ جنگ شوخی بردار نیست. رحم ندارد… زن و شوهر و بچه نمیشناسد… برادر نمیشناسد… این را نمیفهمد که وقتی از دار دنیا فقط و فقط یک برادر داری یعنی چه…. جنگ بی رحم است و اینطور میشود که کمی بعد ثاقب، به دلیل مجروحیت های ناشی از جنگ شهید میشود و برادرش که فقط با چند ثانیه اختلاف از او به این دنیا آمده را تنها میگذارد. چیزی نمیگذرد که برادرش هم دوری او را تاب نمی آورد و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی ، او هم شهید میشود.
روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یکدیگر داخل آن زنبیل کوچک قرمز رنگ گذاشته بود و زیر شرشر باران کنار درب ورودی بهزیستی رهایشان کرده بود. حال درد نان بود یا درد جان،کسی نمیدانست. از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شد تنها یادگاری از مادر ندیدهشان. ثاقب و ثابت سالها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر کجا که اعزام میشدند، در درون ساکشان اعلامیههایی را به همراه داشتند که عکسی از دوران کودکیشان، به همراه دست نوشتهای بود که به در و دیوار شهرها میچسباندند:
“مادر، پدر! از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شدهایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم…”
اما هیچگاه روزی فرا نرسید که قاب عکسی باشد و عکسی از ثاقب و ثابت و خانوادهشان در کنار یکدیگر.
🔆 اما از شیرخوارگاه تا آسمان برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود… آنچه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است.
💐 اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شبهای جمعه، هیچگاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است! و سخت چشم به راهند…
. خیلی غریبند. هیچ کس را ندارند ولی به گردن تکتک ماحقدارند…
🌸 لطفا برای شادی روح همه ی درگذشتگان که دستشان از دنیا کوتاه ست یک صلوات بفرستید… مخصوصا برای این دو برادر🌸
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
🌷روحشان شاد و یادشان گرامی باد
*خاطره ای زیبااززندگی شخصی دکتر*
*الهی قمشه ای:*
هفت یا هشت ساله بودم،
به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع
مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن! پنج تومن
پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود
با یه تکه کاغذ از لیست سفارش…
میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار.
*دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.*
خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو
چکار کردی؟
راستش ترسیدم بگم چکار کردم،
گفتم بقیه پولی نبود… مادر
چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم.
*داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور میکردم*
*اما اضطراب نهفته ای آزارم می داد.*
پس فردا
به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود.
که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟
گفت:
نه همشیره.
*گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟*
آقای صبوری
که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد وگفت :
*آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.*
دنیا رو سرم
چرخ میخورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت
*به خاطر دو گناه مجازات می شدم،*
*یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج آقاصبوری!*
مادر بیرون مغازه رفت.
اما من داخل بودم.
حاجی روبه من کرد و گفت:
*این دفعه مهمان من!*
*ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟!*
*بخدا هنوزم بعد ۴۴ سال لبخندش و پندش یادم هست!*
*بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟*
چرا
تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن ونه ادعای خواندن كتاب های روانشناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
*ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه وآبرویی نریزه…!*
چرا خداوند آب دهان را شیرین. و اشک چشم را شور و آب گوش را تلخ و آب بینی را خنک قرار داده است؟؟؟؟؟
امام صادق (ع)میفرمایند:
آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد.
آب چشم شور است برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شدوفایده دیگرآن ضد عفونی کردن چشم است.
اما آب گوش و رطوبتش تلخ است برای جلوگیری ورود حشرات ریزکه به خاطر تلخی نمی توانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند.
آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود زیرا اگر آب بینی گرم بود باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید.اللّه اکبر
خدا بزرگتر است از آنچه در تصور ماست.
هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان می خوانند ولی نمازی نمی خوانند!
هنگام مرگ برایمان فقط نماز می خوانند…
بدون اذان … اذان هنگام تولد برای نمازی است که هنگام مرگ می خوانند…
چقدر کوتاهست این زندگی… به فاصله یک اذان تا نماز .
به خیلی چیزا باید فکر کرد و عمیق شد…قدر با هم بودن را بدانیم …
این متن تنمو لرزوند..
درموردمرگ
:|آیا میدانید بعد از فوت شخص رشد موها تا چندین ماه متوقف نمیشود؟.
آيا ميدانيد بعد از فوت تنها قسمت چپ مغز تا هفت دقیقه زنده میماند و تمام گذشته خود را بصورت یک خواب مرور میکند!…
لا حول ولا قوة إلا بالله.
ایامیدانید پس ازمرگ تنها عضوی که تا ۳ روز زنده است گوش هست به همین علت هنگام مرگ تلقیین خوانده میشود ، سبحان الله
آیامیدانیدملک الموت حضرت عزرائیل؛در شبانه روز 360بار به تو نگاه میکند؛
آیا میدانید که حضرت عزرائیل روزی۵بار وارد خانه شما میشود و به دیوار تکیه میدهد؟؟
و منتظر امر خداوند است برای قبض روحت؛پس سعی کن هنگامی که تو را تحت نظر دارد مرتکب معصیت نشوی؛در غیر این صورت چگونه با خداوند متعال تقابل خواهی کرد! حالا اگر سه بار استغفار کرده و این پیام رو به دیگران بفرستی عرض چند دقیقه میلیونها شخص استغفار میکنند ؛که مسبب خیرش تو هستی؛و این عمل باعث خشنودی خداوند میباشد!
اللّهم صلِّ علی محمدوآل محمّد
🌸🍏🍏🌸🍏🍏🌸🍏🍏
6راه آسان برای بدست آوردن ثواب بعد از مرگ:
۱- به شخصی یک قرآن هدیه کن؛ هرگاه تلاوت کرد ثوابش به تو میرسد.
۲- به یک شفاخانه یک ویلچر هدیه کن. هر مریضی استفاده کرد ثوابش به تو میرسد.
۳- در تعمیر مسجد شرکت کن.
۴- در جای پر ازدحام، آب سردکن بگذار. هرکس آب بنوشد ثوابش به تو می رسد.
۵- یک درخت یا نهال بکار؛
هر انسان یا حیوان استفاده کند ثوابش به تو میرسد.
6. و دهها مورد دیگر
🍏🌷🍏🌷🍏🌷🍏
🌷 از اشك سه كس بترس:
1-اشك يتيم
2-اشك مظلوم
3-اشك پدر ومادر
🍏🍏🍏🍏🍏
ده موردازبهترین دکترهادرجهان:
1-قرآن کریم
2-آب نوشیدن زیاد
3-خواب کافی درشب
4-هوای آزادوپاک
5-روزی نیم ساعت پیاده روی
6-خوردن غذای سالم وبه مقدار
7-نورآفتاب
8-عسل
9-سیاه دانه
10-راضی بودن به قضاوقدرچه خیرش وچه شرش
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
1-نفس بکش بالااله الاالله
2-نفست راسرزنش کن بااستغفرالله
3-هنگام دردکشیدن بگوالحمدلله
4-هنگام تعجب بگوسبحان الله
5-هنگام خوشحالی صلوات بررسول الله
6-هنگام ناراحتی انالله واناالیه راجعون
7-سم چشمانت رابشکن به گفتن ماشاالله تبارک الله
8-شروع کن بابسم الله
9-خاتمه بده باالحمدلله
🌸❤️🍏🌸❤️🍏🌸
پادشاهی کاخ بزرگی با وزیران و درباریان فراوان داشت.
او از تمام نقاط حکما،خردمندان و هنرمندان را به قصرش فرا خوانده بود و وزرایش به دانایی و دیانت و کیاست مشهور بودند.
روزی از روز ها حکیمی به دربار پادشاه آمد.
پادشاه از دیدن او بسیار خوشحال شد و به او خوش آمد گفت.او را بسیار احترام کرد و پرسید:
ای راست کردار از برای چه به قصر آمده ای؟
حکیم پاسخ داد: پادشاها من شنیده ام که وزرای تان در خردمندی و فرزانگی شهره عام و خاص هستند.به همین دلیل سه عروسک به اینجا آورده ام تا وزرای تان آن ها را بررسی کنند و بگویند کدام از همه بهتر است.
پادشاه عروسک ها را به وزیر بزرگ خود، که از همه وزرا باهوش تر بود، داد.
وزیر به عروسک ها نگاه کرد و از پادشاه خواست که دستور دهد سیمی برایش بیاورند.
پادشاه کمی تعجب کرد و با درخواست وزیر موافقت نمود.
وزیر سیم فولادی را گرفت و وارد گوش راست یکی از عروسک ها کرد، سیم فولادی از گوش چپ عروسک خارج شد و وزیر با لبخند به حکیم نگاه کرد و عروسک را به کناری گذاشت.
سپس عروسک دوم را برداشت و سیم را داخل گوش راست آن کرد.این بار سیم از دهان عروسک خارج شد و وزیر باز هم لبخندی زد و عروسک دوم را نیز به کناری گذاشت.
عروسک سوم را برداشت و این بار نیز سیم را در گوش راست عروسک وارد کرد،اما سیم نه از دهان عروسک خارج شد و نه از گوشش.پادشاه و درباریان مشتاقانه به این صحنه می نگریستند.
در همین حال، وزیر بزرگ رو به حکیم تعظیم کرد و گفت: ای بزرگوار، سومین عروسک از همه بهتر است. در حقیقت، سه عروسک نمادی از گروه های انسانی و درک و اگاهی آن ها هستند. انسان ها به سه گروه تقسیم می شوند:
اول کسانی هستند که سخنان را از گوشی گرفته و از گوش دیگر به در می کنند.
دوم کسانی که سخنان را شنیده و درک می کنند تا بتوانند خوب صحبت کنند.
سومین گروه انسان هایی هستند که سخنان را به گوش جان می شنوند و آنها را مانند گنجی در دل خود نگاه می دارند و به کار می گیرند. در بین این سه گروه،سومین از همه بهتر است.
حکیم به پادشاه برای داشتن چنین وزیر باهوشی تبریک گفت و قبل از اینکه قصر را ترک کند رو به درباریان کرد و گفت:
در زندگی همیشه سخنان خردمندان را بشنوید و سعی کنید معنی آن ها را درک کرده و در ذهن خویش پرورش دهید و برای زندگی بهتر و زیباتر به کار گیرید.
امام باقر عليه السلام فرموده اند:
در ماه رمضان ابتدا نماز بخوان،
سپس افطار کن،
مگر اینکه همراه عده ای بودی که منتظر افطار بودند.
اگر قرار بود تو نیز با آنان افطار کنی،
با ایشان مخالفت نکن و ابتدا افطار کن و در غیر این صورت ابتدا نماز بخوان.
راوی پرسید:
چرا این کار را کنم و ابتدا نماز بخوانم
فرمود:
چون دو وظیفه برای تو پیش آمده است:افطار و نماز
پس با چیزی شروع کن که بر دیگری برتری دارد و آن نماز است.
سپس فرمودند:
و تو روزه داری؛
پس اگر نمازت را با حالت روزه به جا آوری و روز را پایان دهی، برای من دوست داشتنی تر است.
وسایل الشیعه،ج 1، ص 15
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مرحـوم حاج اسماعیل دولابی میفرمـود ما مثـل بـچـه ای هستيـم كه پـدرش دسـت او را گرفـتـه است تا به جايی ببـرد و در طول مسير از بازاری #عبور می كنند
بچه شيفته ويترين مغازه هـا می شـود و دسـت پدر را رها می كند و در #بازار گم میشود
وقتی هـم متوجه می شـود كه ديگر پـدر را نمی بينـد ، گمـان می كنـد پدرش گم شـده اسـت ، در حالی كه در واقع خودش گم شده است
#انبياء و اولياء ، پدران خلقند و دست خلائق را می گيرند تا آنهـا را به سلامت از بازار دنيـا عبور دهند
غالـب خلائـق ، شيفتـه متاع هـای دنيـا شده اند. امـام زمـان عجـل الله تعالی فرجـه الشريـف هـم گـم و غائـب نشـده اسـت ، مـا گـم و #محجـوب گشتـه ايم
ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از #میدان_کهنه عبور میکرد که چشمش به ذغالفروشی افتاد.
مرد ذغالفروش فقط یک #شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغالها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود.
ناصرالدینشاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغالفروش را صدا کرد.
ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.»
ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جنهم بودهای؟»
ذغال فروش #زرنگ گفت: «بله قربان!»
شاه از برخورد ذغالفروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در #جهنم دیدی؟»
ذغالفروش حاضر جواب گفت: «اینهائیکه در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم.»
شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟»
ذغالفروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است. پس گفت:
«اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا #ته_جهنم نرفتم!»
✍به بهلول گفتن: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ
ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟؟ ﮔﻔﺖ: ﺧـﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ
ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ ﺧـــﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ.
🔻گفتند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏـــﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ
ﻧﻤـــﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔـﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧــﻮﺭﺩﻩ ﻗـــﻨﺎﻋﺖ
ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫـﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ
ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ
ﺧﺎﻟﯽ بمــونم.
گفتند: ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ
ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟـﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺭﺯاﻗـــﻪ
ﻣﯿـﺮﺳﻮﻧﻪ گفـــــتند: ﻣﺎ ﻧﺎﻣـــﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ
ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ!!
ﮔـﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓـﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟــﺮ یـهودی
ﺗـــﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣــﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ
ﺑﺮﺍﻡ ﻣـــــﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧــﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ گفـتند:
ﺁﻫﺎﻥ ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ! ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﭼﺮﺍ
ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘـﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟!
👌ﮔﻔﺖ: ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳــﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ
ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭ نکردی یڪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ
تاجـــر یهـــــودی ﻣﯿـﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯼ!!
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧــﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجـر یهـودی
ﭘﯿـﺶ ﺗﻮ ﺍﻋـــﺘﺒﺎﺭ ﻧــﺪﺍﺭﻩ؟!
حضرت يوسف علیه السلام)وقتی عزیز مصر بود
در وقت قحطي براي مردم گندم توزيع مي نمود
يك نوجوان سه بار آمد و گندم همراي خود برد.
آخر يوسف (ع) مجبور شد و به آن نوجوان گفت: اَي برادر به مردم يك بار گندم
نمي رسد و از تو چندم بار است كه گندم ميبري دگر بس كن!
هنوز بسيار مردم محتاج باقي مانده اند حضرت جبرئیل که کنار یوسف ایستاده بود گفت: آیا او را مى شناسى؟
گفت: نه، نمى دانم كیست. جبرییل گفت: اى یوسف!
این مرد با این لباس كهنه و پاى برهنه همان شاهدى ست كه تو را از اتهام نجات داد.
این همان طفلك هست كه موقع تهمت زدن زليخا شهادت پاك
بودن ات را گفت! یوسف به مأمور خود گفت:
برو او را بیاورید. نوجوان را آوردند،
يوسف (ع) آن نوجوان را در آغوش گرفت و امر نمود به اين جوان دروازه هاي خزاين را باز كنيد هر قدر وهر چه ميتواند ببرد.
سپس به ماموران اش گفت: براى او لباس و كفش بیاورید،
به او پول و شغل متناسب با عقل و فهمش بدهید و حقوقى نیز براى او قرار بدهید. جبرئیل تعجب كرد،
حضرت یوسف(ع) گفت: چه شد؟ گفت: كرم خدا مرا متحیر كرد،
آه از نهادم برآمد؛ چون كسى كه براى تو شهادت به حق داده،
ببین براى او چه كار كردى؟ آن وقت بندگانش كه عمرى
مى گویند: «أشهد أن لا اله الا الله»
به وحدانیت او شهادت مىدهند، در قیامت براى آنها مى خواهد چه كند؟
الله جل جلاله برای یوسف وحي كرد؛
كه اَي يوسف !
تو يك بنده هستي يك نَفَر پاكي ترا ياد كرد تمام خزانه ها را برايش باز كردي
و اگر كسي پاكي مرا ياد كند ذكر مرا بكند چه برايش خواهم نمود…!
شما فكر كنيد خزانه هاي يوسف (ع) کجا!؟
و خزانه هاي الله جل جلاله کجا!؟
بياييد ذكر حق را به كثرتیاد نمايم و اهل ذکر باشیم.
یاعلی✋🌸🍏🌸
✅حکایتی از پیر پالان دوز
✍یک روز شیخ بها در بازار قدم میزد و پیر مردی را دید که مشغول دوختن پالان پاره مردم بود و از این راه امرارمعاش میکرد. شیخ دلش به حال پیرمرد سوخت و جلو رفت وگفت : سلام سپس دستش را به پالان پیرمرد زد و بلافاصله از طرف غیب پالان پیرمرد پر شد از سکه های اشرفی. پیرمرد وقتی این حرکت شیخ را دید ناراحت شد و فریاد زد چکار کردی؟ یالا سکه ها را بردار که به درد من نمیخورد. شیخ گفت :
من نمی توانم سکه ها را غیب کنم. پیرمرد چوب دستی خود را به پالان زد و سکه ها غیب شدند و رو به شیخ گفت تو که نمی توانی غیب کنی چرا ظاهر میکنی؟ شیخ بها فهمید پیرمرد صاحب علم و کمالات بسیار است. پیرپالان دوز سپس رو به شیخ می کند و می گوید: “دلت را کیمیا کن!” کما اینکه خدای رحمان در حدیث قدسی می فرماید : ” یا عبدی اطعنی اجعلک مثلی انا اقول کن فیکون انت تقول کن فیکون : بنده من مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود کنم. من می گویم باش پس بوجود می آید تو هم می گویی باش پس می شود.”
سرانجام عالم ربانی، محمد عارف عباسی در سال 985 ه. ق جان به جانان تسلیم نمود. مقبرهی این عارف بزرگ جنب حرم رضوی در مشهد مقدس واقع و در شمال شرقی حرم مطهر، واقع در ابتدای خیابان نواب صفوی (پایین خیابان)، زیارتگاه بسیاری از شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت میباشد.
ثواب دعای مجیر در ایام البیض
۱٣ ، ۱۴ و ۱۵ رمضان🌷
از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت شده و دعایى است که آن حضرت هنگامى که در مقام ابراهیم مشغول نماز بودند، جبرئیل آورد و علامه کفعمى در «بلد الامین» و «مصباح» این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده است.
از جمله اینکه هر که این دعا را در «ایام البیض» [روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده مىشود، هرچند به عدد دانه هاى باران و برگهاى درختان و ریگهاى بیابان باشد!
خواندن آن براى شفاى بیمار و اداى دین و بىنیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است.
امام خمینی معتقد بودند که هیچ گاه نباید با سختگیری های نابجای خود، چهره امور عبادی را برای بچه ها زشت و سخت جلوه دهیم. باید مسائل را برای ایشان زیبا و آسان قلمداد کنیم.
ایشان هیچ گاه با تندی و اجبار، آن ها را به انجام واجبات وادار و از انجام آن ها دلسرد نمی کردند،
خانم زهرا مصطفوی نقل می کند: همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می کرد؛ و به نماز وا میداشت. امام وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند که: چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن.
این سخن امام چنان تأثیری در روح و جان دخترم گذاشت که دخترم خودش سفارش می کرد که موقع اذان صبح، به موقع مرا بیدار کنید.
در اغلب موارد اگر والدین بر روی احساسات خود دقیق شوند، می توانند متوجه تجربه احساسی غیرمنتظره بعد از هر بار تنبیه فرزندشان شوند. در واقع پیش از آغاز احساس گناه در والدین، احساسی کاملا متفاوت با آن تجربه می شود، احساس خلاصی بعد از انتقام!
بچه هایی که از طرف والدین مورد تهدید قرار می گیرند و تنبیه می شوند بیش از دیگران نافرمان و لجباز هستند و با ضعف در اعتماد به نفس روبه رو می شوند.
نافرمانی، منفی بافی، مخالفت با دیگران و لجبازی از شایع ترین اختلالات رفتاری در کودکان پیش دبستانی و دبستانی است.
به طور قطع لجبازی بچه ها قابل اصلاح و درمان است. در غالب موارد تنبیه بچه ها، نافرمانی و لجبازی، ضعف در اعتماد به نفس، کج خلقی و پریشانی خاطر را نیز به همراه دارد.
📜پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
👶🏻أكرِموا أولادَكُم، وأحسِنوا أدَبَهُم؛ يُغفَر لَكُم
فرزندانتان را گرامى بداريد و نيكو تربيتشان كنيد تا آمرزيده شويد
📔مكارم الأخلاق ج 1 ص 478
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
دیده اید بچه ها با گریه کردن کار خود را پیش می برند.
تا گریه می کنند، پدرشان راضی می شود.
با گریه کردن از بابا پول می گیرند.
درِ خانه خدا هم باید گریه کنید.
تا گریه نکنید، کار پیش نمی رود.
همین که میل پیدا کردی که گریه کنی و اشکی بریزی، معلوم می شود که خدا میخواهد تو را بیامرزد.
بله، یکی از کارهای ما باید گریه باشد.
شب ها طولانی است.
از رختخوابتان بلند شوید.
در گوشه اتاق بنشینید.
کمی به حال خودتان گریه کنید.
شب ها به این فکر کنید که اگر در این حال بمیرم، دست خالی، چه خاکی بر سرمان بریزیم
اگر وارد محشر شویم و به ما بگویند: «هیچ عمل خوبی نکرده ای» چه کنیم.
در روایت آمده است که عده ای در روز قیامت در صحرای محشر پانصد سال گریه می کنند، هق و هق می گریند که چرا پرونده شان درست نیست و اعمالشان خوب نمی باشد.
در این حال ملکی نزد آنها می آید و می گوید: «اگر یک ساعت در دنیا اینگونه گریه کرده بودی، گرفتار این پانصد سال گریه نمی گشتی! می خواستی در دنیا این گریه ها را بکنی.»
خدایا، ما را گرفتار آن گریه ها نکن.
📚در محضر مجتهدی (ره)، جلد دوم
🔸نظارت شرعی فقهای شورای نگهبان بر قوانین پیش از انقلاب
🔹بخشی از قوانین موجود در نظام حقوقی ایران، قوانین و مقررات مصوب پیش از انقلاب است: «پیروزی انقلاب، هر چند منجر به ابطال قانون اساسی میشود، ولی منجر به نسخ و اعتباری قوانین و مقررات عادی کشور نمیگردد. این دسته از قوانین علی رغم پیروزی انقلاب، همچنان معتبر و قانونی باقی میمانند…».
🔹حال پرسش این است که آیا اسلامیسازی قوانین فقط مربوط به قانون گذاری پس از انقلاب است یا قوانین پیش از انقلاب را نیز در بر میگیرد؟ مستند حقوقی آن چیست؟ در صورت تعمیم و شمول، چه نهادی متصدی این امر است؟
🔹طبق اصل ۹۱، شورای نگهبان به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها تشکیل شده، و طبق اصل ۹۴، همه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود تا از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار گیرد، و تشخیص عدم مغایرت مصوبات با احکام اسلام، با اکثریت فقهای شورای نگهبان است.
🔹آیا در قانون اساسی، غیر از فقهای شورای نگهبان نهاد دیگری برای بررسی شرعی قوانین موجود مصوب پیش از انقلاب پیشبینی شده است؟
🔹عدهای از حقوقدانان در این مسئله تردید کردهاند. تردید آن ها، ناشی از فقدان نصی قانونی است. به گمان آنان، در قانون اساسی تکلیف این موضوع روشن نشده و، چون اصل ۴ در فصل اول قانون اساسی آمده و «اصول کلی» نامیده میشود، در مقام بیان اصل صلاحیت فقهای شورای نگهبان است، نه حدود و ثغور آن.
🔹از این رو، در تبیین جزئیات، باید به اصول دیگر (۷۲، ۹۱، ۹۴ و ۹۶) مراجعه کرد که آنها نیز ناظر به مصوبات مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب هستند.
🔹با وجود این، همان گونه که اکثر حقوقدانان معتقدند، اصل نظارت و صلاحیت فقهای شورای نگهبان در اظهار نظر شامل قوانین پیش از انقلاب نیز خواهد شد؛ زیرا اصل ۴ از صراحت لازم در این زمینه برخوردار است و از سوی دیگر، احتمال وجود قانون خلاف شرع در مجموعه قوانین پیش از انقلاب منتفی نیست.
🔸تاریخچه فقه حکومتی در اسلام
🔹اصول اولیه و ریشههای اصلی فقه حکومتی اسلام، مانند هر مسئله اسلامی دیگر در قرآن مجید و سنت رسول خدا و ائمه معصومین (ع) قرار دارد و از لحاظ تاریخی پیدایش و شکلگیری فقه حکومتی همزمان و همزاد با پیدایش «فقه عمومی اسلام» است.
🔹تفویض ولایت اطاعت، قضاء، حسبه، اقامه حدود و تعزیرات و بهطور کلی حق تأسیس حکومت اسلامی و اداره امور جامعه مسلمانان بر موازین قسط و عدل و انجام تکلیف امربهمعروف و نهی از منکر، گردآوری وجوهات شرعی و مالیاتهای مناسب و مصرف آن در موارد لازم و نافع به حال همگان، از جمله شئون و اختیارات «ولیفقیه» در عصر غیبت است که از اهم مسائل فقه حکومتی اسلام به شمار میآید.
🔹روایاتی که از ائمه معصومین (ع) به ما رسیده است، مواد اولیه و بافت اصلی فقه حکومتی اسلام در کتب فقهی موجود شیعه را تشکیل میدهد.
🔹بر این اساس، فقه حکومتیِ ما میراث گرانقدری است که از عصر پیامبر و ائمه معصومین باقی مانده و در دورههای بعد، تهذیب و تطور یافته است
🔸 معرفی_مقاله: مبانی دولت اسلامی در الگوی اسلامی، ایرانی پیشرفت از دیدگاه امام خامنهای
🔹مبانی دولت اسلامی به طور کلی مشتمل بر مبانی تصوری و تصدیقی است. منظور از مبانی تصوری، تعریف و تلقی از دولت اسلامی به گونه ای است که تصور آن باعث تصدیق آن گردد.
🔹در این زمینه، ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی دولت اسلامی، تلقی و تصور از دولت اسلامی در الگوی اسلامی ـ ایرانی باید منطبق بر تلقی و تصورات امام خامنه ای باشد.
🔹بر اساس آن: دولت اسلامی، امانتی الهی، وظیفه ای علمی، ابزاری برای اقامه حق، ناشی از قانون الهی، غیر استبدادی، ناظر به مصالح مادی و معنوی مسلمانان و متکی به هدایت الهی و اراده مردمی است.
🔹منظور از مبانی تصدیقی دولت اسلامی، در واقع مبانی استدلالی آن می باشد که مشتمل بر دو قسم است: مبانی دور و مبانی نزدیک. مبانی دور امری فلسفی و گسترده در عرصه مباحث هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و مانند آن است.
🔹در حوزه مبانی انسان شناختی امام خامنه ای به همه جنبه های انسان توجه می کند و خدامحوری و حیات طیبه را مطرح می کند. در حوزه معرفت شناختی علاوه بر عقل، منابع وحیانى، شرع و تجربه هاى انسانى اهمیت دارد.
🔹از نظر هستی شناختی دولت اسلامی، علل صوری آن، سیاست و علل مادی آن را مبتنی بر فرهنگ می داند و در حوزه علل فاعلی و غایی در الگوی اسلامی ـ ایرانی، توسعه اقتصادی در جهت توسعه فرهنگی و توأمان جهت تعالی معنوی و اخلاقی است.
🔹از بعد روش شناختی دولت اسلامی از هر روشی استفاده نمی کند و بر «ارزش محور» بودن روش ها تاکید دارد. مبانی نزدیک دولت اسلامی دارای شاخصه هایی است که مهمترین آنها در قالب بایدهای دولت اسلامی عبارتند از: سلامت اعتقادی و اخلاقی، خدمت به خلق، عدالت، سلامت اقتصادی. مبارزه با فساد، قانون گرایی، مواجهه با نظام سلطه، حکمت، درون زا و برون گرا است.
🔸شهید مطهری؛ طراح خطوط بنیادینِ اندیشه اقتصادِ اسلامی
دکتر #عادل_پیغامی در گفتگو با #وسائل:
🔹شهید آیت الله مطهری نسبت به نظام اقتصادی بی توجه نبوده است و حتی می توان گفت که اولویت لازم و به اندازه ای هم در ذهن ایشان، مسائل اقتصادی داشته است.
🔹متاسفانه به دلیل اینکه در حوزه و دانشگاه، مباحث فلسفی اقتصاد جایگاهی ندارد و ما تقریبا در کرسی های دانشگاهی نیز قالب فلسفه اقتصادی نداریم، از این جهت آن لایه ای از اندیشه های شهید مطهری که فلسفه اقتصادی اسلام را در دنیای معاصر با مقتضیات زمان و مکان فعلی، برای انقلاب اسلامی تدوین شده است، آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفته و بحث نشده است.
🔹نوآوری هایی که ایشان در اندیشه اقتصادی اسلام مطرح کردند یا از دل متون است و از قرآن و سنت استخراج کردند و یا از مباحث علمای پیشین ما به ویژه در حوزه فقه و فلسفه مورد توجه قرار داده است و بر اساس آن به سئوالات اصلی و معاصر اقتصادی پاسخ دادند، متاسفانه مورد توجه قرار نگرفته است.
🔹مباحث اقتصادی ایشان معمولا در دو کتاب «نظری به نظام اقتصادی اسلام» و «بهره و ربا و نظری به بیمه» بسنده می شود و همین یک آسیبی در برگرفتن توشه از مباحث اقتصادی ایشان بوده است زیرا این مباحث به همین دو کتاب محدود نمی شود.
🔹چه بسا قله مباحث اقتصادی ایشان را باید در کتاب «فلسفه تاریخ» و «نقدی بر مارکسیسم» و حتی کتابی مثل «بیست گفتار» و یا کتاب «نظام حقوقی زن در اسلام» و برخی از یادداشت های ایشان باید جستجو کرد.
🔹به عنوان مثال بحثی که ایشان در تفاوت بین عقل و جود در کتاب بیست گفتار فرمودند و نگاهی که به فلسفه حق دارند از حیث علل غایی و فاعلی، بحث بسیار عمیق و کارگشایی در عرصه فلسفه اقتصاد است.
🔹در کتاب «نظام حقوقی زن در اسلام» ظاهرا شما بحث اقتصادی مشاهده نمی کنید اما بنیان های رویکرد و رهیافت حقوق طبیعی که یکی از پایه های اصیل اندیشه اسلامی در فلسفه اقتصادی است در این کتاب مطرح شده است.
🔹متأسفانه ما الان در حوزه و دانشگاه درگیر برخی مسائل پیش پا افتاده هستیم، نظیر اینکه شهید مطهری یک کتابی در حوزه اقتصاد داشت که بعد از شهادت ایشان، جمع آوری شد حال آنکه شاید بالغ بر 30 درصد محتوای آن کتاب توسط مؤلف نوشته شده است و این اصلا کتاب شهید مطهری نیست
🔸تاکید شهید مطهری بر تربیت در دوران کودکی
🔹تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری بر چند رکن اساسی مبتنی است. نخستین رکن تعلیم و تربیت اسلامی اهتمام به پرورش فکر و اندیشه آدمیان است.
🔹اسلام بر اصل مسئله علم آموزی و تعقل تأکید فراوانی کرده و علاوه بر آن درباره خصوصیات علمی که انسان ها باید در پی آموختن آن باشند نیز به تفصیل سخن گفته است.
🔹روح انسان در زمان کودکی، حالت قابل انعطافی دارد و مانند همان ماده شل است. هر چه انسان بزرگتر شود قابلیت انعطاف آن کمتر میشود. بر همین اساس گفته اند: العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر.
🔹البته دانشمندان امروز هم به تربیت دوران کودکی بیشتر اهمیت میدهند. بچهای که در کودکستان است از بچه دبستانی و بچه دبستانی از نوجوان دبیرستان و نوجوان دبیرستان از جوان دانشگاه، جنبه پذیرشش بیشتر است.
🔹انسان در سن 50 سالگی شخصیتش منعقد میشود. البته مبالغه نباید کرد. انسان یک موجود قابل تغییر و قابل توجه و بازگشت است و ممکن است در سن 100 سالگی هم خود را تغییر دهد ولی شک نیست که حالات روحی کم کم ملکه میشود و برگرداندن آنها دشوار میگردد.
🔸رویکرد استنباطی فقه حکومتی در قالب مثال
🔹از منظر فقه کیفری اسلام، نخست) افزون بر قتل خطایى، بر قتل عمدی نیز کفاره مترتّب مى شود؛ دوم) قول اقوی آن است که با فوت یا قصاص قاتل، کفاره از وی ساقط نمى شود؛ در مقابل، قول دیگر که قول مشهور فقیهان است، آن است که با فقدان قاتل، کفاره هم منتفى مى شود؛ به ویژه زمانى که قاتل قصاص شده باشد.
🔹اما از نظر گاه فقه حکومتى، افزون بر سیاست حمایتى شرع از بزه دیده، در جرائم مستوجب کفارۀ مالى از جمله قتل عمد، مؤلفه هایى مانند حمایت و صیانت از منافع و مصالح عمومى و اجتماعى، تأمین عدالت و رفع فقر، گرسنگى و برهنگى از اهمیت بسزایى برخوردار است.
🔹بر این اساس، اصولا کفارات پیش از اینکه عبادت محض و تکلیف شخصى باشند، گاهى (مثل کفارۀ قتل عمد) عقوبت اند و از حقوق الله یا حقوق عمومى تلقى مى شوند.
🔹پس با قصاص یا فوت قاتل قابل اسقاط نیستند. در نتیجه، ورثۀ او مکلف اند این دین و حق عمومى را از اموال او خارج سازند و به نیابت از او در موارد مصرفش خرج کنند.
🔹بدیهى است در صورت امتناع ورثه از اقدام به این امر، حاکم اسلامى مى توانـد از باب وجوب اقامه و تولى امور حسبیه دست به این کار بزند.
🔹احتساب کفارات مالى به ویژه کفاراتى که جنبۀ عقوبتى دارند (به عنوان یکى از منابع مالى دولت اسلامى) نیز توجیه کنندۀ این مهم است.
🔹اهتمام دولت اسلامى به قانونمندکردن و اخذ این کفارات مى تواند بخشى از فقر و گرسنگى را از چهرۀ جامعه بزداید.
✍امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی(علیه السلام ) فرمود:
((نیكى ها در ماه رمضان پذیرفته ، و بدیها در آن آمرزیده است ، كسى كه در ماه رمضان آیه اى از كتاب خداوند بخواند همانند كسى است كه در ماه هاى دیگر قرآن را ختم كرده باشد و كسى كه در این ماه در روى برادر ایمانى خود بخندد (و او را خوشحال كند) در روز قیامت او را دیدار نكند جز آنكه در روى او بخندد (و او را خوشحال كند) و به بهشت مژده اش دهد، و كسى كه در این ماه به مؤمنى كمك می كند، خداى تعالى در هنگام عبور بر صراط كمكش كند در آن روزى كه گامها بلغزد، و كسى كه خشمش را در این ماه نگهدارد خداوند خشمش را در روز قیامت از او باز دارد.
و كسى كه در اين ماه اندوهگینى را دستگیرى و نجات دهد، خداوند در روز قیامت او را از هراس بزرگ آن روز در امان دارد، و كسى كه ستمدیده اى را در این ماه یارى كند، خدایش در دنیا بر دشمنانش یارى دهد، و در روز قیامت نیز هنگام حساب و در كنار میزان یاریش كند. ماه رمضان،ماه بركت ، ماه رحمت ، ماه مغفرت ، ماه توبه و ماه انابه و بازگشت به درگاه الهى است ، كسى كه در ماه رمضان آمرزیده نشود در چه ماهى مى خواهد آمرزیده شود؟ از خدا بخواهید در این ماه روزه تان را بپذیرد، و آخرین سال عمر شما قرار ندهد، و توفیق اطاعت خود را به شما دهد، و از نافرمانیش شما را نگهدارد، كه براستى خداوند بهترین كسى است كه از او درخواست كنند.)
📚بحارالانوار، ج96، ص340
یکی از راههای دستیابی به « آرامش »
درد و دل کردن با خداست
خیلی خودمونی و به زبان مادریت باهاش حرف بزن
او صمیمی ترین دوستیه که هیچوقت رازت رو بر ملا نمی کنه .
تنها کسی که صلاحت رو از خودت بهتر می دونه .
اگه یه روزی چیزی ازش خواستی بهت نداد مطمئن باش خیری درش هست .
برای موفقیت در هر کاری حداکثر تلاشت رو انجام بده ، اما اگر نشد حلش رو به او واگذار کن .
آخه خدای تو بهترین حلّال مشکلاته.
اوتنها مونس و همدم اوقات تنهایی توست
دوستی با خدا یعنی «آرامش ».
#کدام_قسمت_نماز_را_بیشتر_دوست_داری
❇️عارف بزرگی در بصره بود، از او پرسیدند کدام قسمت نماز را بیشتر دوست داری؟ گفت: بپرسید کدام قسمت را دوست ندارم؟
گفت: اگر ایاک نعبد و ایاک نستعین آیه قرآن نبود، هرگز نمی خواندم. چون وقتی می گویم خدایا من تو را می پرستم در حالی که خود را می پرستم و می گویم از تو کمک می خواهم در حالی که ، صورتم و نیتم سمت همه کس می چرخد مگر خدا، از خود ننگ وشرمم می آید. می خواهم از نفاقی که در دل دارم بمیرم ولی این آیه را نخوانم.
او، چهل شب نخوابید و همیشه در عبادت بود و روز در کار و قبل از ظهر اندکی خواب چشمانش می گرفت. شب بیدار بود و مشغول راز و نیاز. شبی خسته بود و خواب عجیبی دست داد به دخترش گفت: بیدار شو مگذار من بخوابم. پرسید پدر چرا؟ گفت: میدانم اگر بخوابم او به قدری مهربان هست که دلش نمی آید برای نماز شب بیدارم کند و می خواهد یک شب در عمرم بخوابم. ولی من اگر بخوابم و سحرگاهان رخسارش نبینم یقین دارم با طلوع آفتاب ، آفتاب عمر من غروب می کند و می میرم.
40 سال گوشت بر لب نزد ، مجبور شد قدری گوشت گوسفند بخرد ، در بین راه آن را بوکشید و با خود گفت: ای نفس من همین اندازه تو را کفایت کند، گوشت به درویشی داد و دوباره با خود گفت: ای نفس اندکی بیشتر صبر کن به زودی نعمت های زیادی به تو خواهد رسید. و صبح از دنیا رفت.
🔴رابطه بیکاری با فساد اخلاق🔴
از رابطه كار با تهذيب اخلاق و رابطه بيكاري با فساد اخلاق و هرزگي روح و فكر و احساسات نبايد غافل بود.
🔵👈 آدم بيكار اگر غيبت نكند و به تعبير قرآن كريم اگر گوشت مردار نخورد پس چه بكند؟ روح آدمي نيز مانند معدهاش غذا ميخواهد، اگر غذاي كافي نرسيد به هر چه رسيد سد جوع ميكند ولو با چيزي كه مستقذر و مورد تنفر باشد.
در سالهاي قحطي و گرسنگي عمومي ديده شده كه افراد گوشت يكديگر را خوردهاند.
🔵👈 اگر به روح آدمي نوبت به نوبت به طوري كه اين نوبتها قطع نشود غذاي كافي نرسد يعني چيزي كه روح را سير و راضي و قانع نگه دارد، چيزي كه توجه روح را به خود جلب كند و انديشهها و احساسات را متمركز سازد، در اين صورت روح گرسنه ميماند و ناچار به گوشت برادر مؤمن در حالي كه مرده باشد تغذّي مي.نمايد يعني غيبت ميكند.
🔵👈 زناني كه معمولا در خانه ها مينشينند و هيچ كاري ندارند، بيش از هر طبق و طايفه ديگر به غيبت كردن مشغول ميشوند چون بيش از هر طبقه ديگر از لحاظ روحي گرسنگي و بي غذايي ميكشند.
🔵👈 به هر حال آدم بيكار به انواع مفاسد اخلاقي و بيماريهاي رواني و عصبي مبتلا ميشود و زندگاني اش سياه و تباه ميگردد.
📚حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره) ص124
✅ تاثير شير دادن كودك در حال وضو
🖌 شيخ مرتضي انصاري(متوفي 1281ه.ق.) كه در نجف اشرف مدفون است، از علما و مراجع برجسته قرن سيزدهم بود و كتابهاي درسي«مكاسب» و«رسائل» كه در حوزههاي علميه تدريس ميشود، از تأليفات ايشان ميباشد. وي زاهد و عابدي بي مانند بود و از نظر علم و جنبههاي معنوي، يگانه عصر به حساب ميآمد. وقتي به مادرش گفتند: «فرزندت به درجات عالي علم و تقوا رسيده است» وي در پاسخ گفت: «من در انتظار آن بودم كه فرزندم ترقي بيشتري داشته باشد. زيرا من به او شير ندادم مگر اين كه با وضو بودم،
🌨 و حتي در شبهاي سرد زمستان هم بدون وضو او را شير نميدادم.»
📚 مرتضي انصاري، زندگاني و شخصيت انصاري، ص57.
💎 در جهان مخلوق خدای بزرگ، همه چیز حساب و کتاب دارد و هیچ عمل خوب و بد، آشکار یا نهان، در زندگی ما و اطرافیان ما بی تاثیر نیست.
🌸حضرت امام باقر عليه السلام🌸
فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُقَالَ لَكُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ يُحِبُّ الْحَيَّ الْحَلِيمَ الْعَفِيفَ الْمُتَعَفِّفَ.
درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهنده، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد.
امالى(صدوق) ص 254 ، ح 4
✅ چه کنیم نفس، ما را به آسانی به گناه نکشاند؟
🔸اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد میکند؛ یعنی انسان نیاز به تمرکز قوّه خیال دارد. اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان میشود.
🔹امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: النَّفْسُ انْ لَمْ تَشْغَلْهُ شَغَلَک؛ یعنی اگر تو نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول میکند.
🔸یک چیزهایی است که اگر انسان آنها را به کاری نگمارد طوری نمی شود، مثل یک جماد است. این انگشتر را که من به انگشتم می کنم، اگر روی طاقچه ای یا در جعبه ای بگذارم طوری نمی شود.
🔹ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می خواهد وادار می کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می شود؛ در رختخواب فکر می کند، در بازار فکر می کند، همین طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می کشد و جذب می کند.
📙 استاد شهید مطهری (ره)، تعلیم و تربیت در اسلام، ص278
✍مرحوم آيت الله شيخ محمّد تقي انصاري مي فرمودند :
روزی در حرم امام رضا عليه السّلام ، به محضر #علاّمه_طباطبايی رسیده و با عطش خاصي از ایشان پرسیدم : از آن چیزهایی که اهل البیت علیهم السلام به شما عنایت فرموده اند ، نکاتی را بیان بفرمایید . آن جناب ابتدا خودداری کردند اما ايشان را به امام رضا قسم دادم ، و در اثر آن فرمودند : چیزهای زیادی اهل البیت علیهم السلام عنایت فرموده اند که تنها دو مورد را به شما می گویم :
اوّل اين که : هر گاه نماز می خوانم ، روحم در بالاست و جسم خود را که در حال نماز است ، مشاهده می کنم و در حقیقت روحم از بدنم جدا می شود .
دوم اینکه : مدتی است که شب ها نمی توانم بخوابم ، زیرا می بینم همه ی اشیاء مشغول ذکر خدا هستند و با مشاهده ی آن وضع ، از خوابیدن حیاء می کنم .
فرمود : و إن من شی ءٍ الّا یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم
و هیچ موجودی نیست جز آنکه تسبیح و حمد او می گوید ولی شما تسبیح آن را نمی فهمید.
سوره ی اسراء / 44
📚منبع : ز مهر افروخته ، ص 204